نام پژوهشگر: عاطفه صبوری
نرجس طبخ کار حسن کیاده بابک ربیعی
بررسی تنوع ژنتیکی برنج برای تولید ارقام با کیفیت بالا ضروری است و نشانگرهای ریزماهواره ابزارهای مفیدی برای بررسی تنوع ژنتیکی می باشند. در این مطالعه 48 لاین اصلاح شده و بومی برنج با استفاده از 27 نشانگر ریزماهواره پیوسته با صفات کنترل کننده کیفیت دانه گروه بندی شدند. تعداد الل های چند شکل تولید شده توسط نشانگرها در ارقام مورد بررسی از 2 الل در نشانگرهای rm42، rm60، rm328 و rm502 تا 10 الل در نشانگر rm276 با میانگین تعداد الل 7/4 متغیر بود. تعداد الل موثر از 25/1 الل در نشانگر rm211 تا 25/5 الل در نشانگر rm276 متغیر بود و میانگین تعداد الل موثر در هر مکان ژنی 9/2 الل بود. میانگین تنوع ژنی، شاخص تنوع شانن و میزان اطلاعات چندشکل به ترتیب 61/0، 15/1 و 55/0 بدست آمد که نشان دهنده وجود تنوع بالا بین ارقام مورد مطالعه بود. تجزیه خوشه ای به روش upgma و ضریب تطابق ساده ژنوتیپ ها را به 4 گروه تقسیم بندی کرد و ارقام بومی با کیفیت خوب را از سایر ارقام جدا نمود. به طور کلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که نشانگرهای ریزماهواره پیوسته با صفات مرتبط با کیفیت دانه ابزار مناسبی برای شناسایی و پیش بینی کیفیت ارقام برنج به خصوص در نسل های در حال تفکیک در برنامه های به نژادی هستند. از نتایج این تحقیق می توان برای انتخاب والدین مناسب برای تولید ارقام با کیفیت خوب استفاده نمود.
عاطفه صبوری بابک ربیعی
برنج (oryza sativa l.) از مهمترین گیاهان زراعی دنیا و تجزیه ژنتیکی عملکرد و صفات مرتبط با کیفیت آن به عنوان یکی از اهداف مهم اصلاحی می باشد. نظر به اینکه کیفیت دانه و صفات زراعی به صورت کمی توارث می یابند، بنابراین مکان یابی ژن های کنترل کننده آنها با استفاده از نشانگرهای مولکولی در ایجاد ارقام برنج اصلاح شده بسیار مفید خواهد بود. به منظور مکان-یابی qtlهای کنترل کننده 16 صفت زراعی و مرتبط با کیفیت دانه، از جمعیت متشکل از 236 خانواده f2:3حاصل از تلاقی ارقام غریب و سپیدرود استفاده شد. نقشه پیوستگی حاصل از 105 نشانگر ریزماهواره، 1440/7 سانتی مورگان از ژنوم برنج را با فاصله متوسط 13/73سانتی مورگان بین دو نشانگر مجاور پوشش داد. با استفاده از روش مکان یابی فاصله ای مرکب، 50 qtl مرتبط با صفات مطالعه شده شناسایی شد. qtlهای شناسایی شده برای صفات مرتبط با کیفیت پخت و خوراک، شامل سه qtl برای دمای ژلاتینی شدن، هشت qtl برای مقدار آمیلوز و یک qtl برای قوام ژل بود. برای دمای ژلاتینی شدن، qtlای که بیشترین درصد تغییرات فنوتیپی (18/4%) را توجیه کرد (qgt-6a) در حد فاصل نشانگرهای rm217-rm276 روی کروموزوم 6 در مکان ژنی مشابه با ژن آلکالی (alk) مکان یابی شد. برای مقدار آمیلوز، چهار qtl روی کروموزوم 6 شناسایی شد که qac-6a، واقع در حد فاصل نشانگرهای rm586-rm190 باید مطابق با ژن مومی (wx) در بازوی کوتاه کروموزوم 6 باشد که 19/3% از تغییرات فنوتیپی کل را تبیین کرد. برای صفات ظاهری دانه شش qtl برای عرض، طول و شکل دانه شناسایی شد. برای نسبت عریض شدن، طویل شدن دانه پس از پخت و بازده تبدیل qtlای شناسایی نشد. در ارتباط با صفات زراعی برای تعداد خوشه های اولیه در خوشه اصلی، سه qtl روی کروموزوم های 3، 5 و 6، برای تعداد دانه های پر، چهار qtl روی کروموزوم های 1، 2، 6 و 9 شناسایی شدند کهqnfg-1 واقع در کروموزوم 1 به تنهایی 34/44 درصد تنوع فنوتیپی را تبیین کرد. برای صفت وزن هزار دانه، یک qtl روی کروموزوم 1 در حد فاصل نشانگرهای rm283- rm8132 با اثر افزایشی 1/72 گرم و تبیین فنوتیپی 13/48 درصد شناسایی شد. برای طول خوشه، چهار qtl روی کروموزوم های 1، 4، 8 و 12 شناسایی شد. برای طول خروج خوشه از غلاف، شش qtl شناسایی شد که دو qtl بزرگ اثر qpe-6a و qpe-11 واقع در کروزوم های 6 و 11 به ترتیب 27/24 و 26/61 درصد از تغییرات فنوتیپی را تبیین کردند. برای صفت تعداد خوشه 12 qtl شناسایی شد که دو qtl واقع در کروموزوم 10، (qnp-10b و qnp-10c) به ترتیب با تبیین 20/33 و 20/35 درصد از تغییرات کل اثر نسبتاً بزرگی روی این صفت نشان دادند. برای صفت ارتفاع بوته دو qtl روی کروموزوم های 7 و 8 شناسایی شدند که مجموعاً 10 درصد از تغییرات این صفت را تبیین کردند. برای چهار صفت دمای ژلاتینی شدن، وزن هزار دانه، طول خروج خوشه از غلاف و ارتفاع بوته اثرات متقابل اپیستازی بین qtlها وجود داشت. qtlهای شناسایی شده در نواحی ژنومی خاص با توجیه بخش قابل توجهی از تغییرات فنوتیپی می توانند در برنامه های انتخاب به کمک نشانگر مورد توجه قرار گیرند.
مجتبی کردرستمی بابک ربیعی
در این مطالعه، نقشه پیوستگی نشانگرهای aflp در یک جمعیت f2 حاصل از تلاقی دو رقم برنج ایرانی به نام های سپیدرود و غریب تهیه و از نقشه حاصل جهت شناسایی qtlهای کنترل کننده صفات مرتبط با عملکرد دانه در جمعیت f4 حاصل استفاده گردید. طول نقشه بدست آمده از 107 نشانگر aflp، 2807 سانتی مورگان با متوسط فاصله نشانگری 48/26 سانتی مورگان بین نشانگرهای مجاور بود. تجزیه qtl بر مبنای دو روش مکان یابی فاصله ای و مکان یابی فاصله ای مرکب نشان داد که در روش مکان یابی فاصله ای در مجموع 38 فاصله واجد qtl کنترل 11 صفت موجود را بر عهده داشتند. از این تعداد، سه qtl برای تعداد دانه در خوشه، چهار qtl برای تعداد دانه پر در خوشه، سه qtl برای تعداد خوشه چه پوک در خوشه، دو qtl برای وزن هزار دانه، سه qtl برای عملکرد دانه، چهار qtl برای ارتفاع بوته، سه qtl برای طول خوشه، دو qtl برای تعداد خوشه در بوته، سه qtl برای نرخ باروری، شش qtl برای تعداد روز تا 50% گل دهی و پنج qtl برای تعداد روز تا رسیدگی مکان یابی گردیدند. همچنین در روش مکان یابی فاصله ای مرکب در مجموع تعداد 30 فاصله نشانگری واجد qtl برای 11 صفت مورد بررسی مکان یابی گردید. از این تعداد، یک qtl برای تعداد دانه در خوشه، یک qtl برای تعداد دانه پر در خوشه، سه qtl برای تعداد خوشه چه پوک در خوشه، سه qtl برای وزن هزار دانه، سه qtl برای عملکرد دانه، چهار qtl برای ارتفاع بوته، سه qtl برای طول خوشه، سه qtl برای تعداد خوشه در بوته، دو qtl برای نرخ باروری، چهار qtl برای تعداد روز تا 50% گل دهی و پنج qtl برای تعداد روز تا رسیدگی مکان یابی گردیدند. در این مطالعه qtlهای qph-2، qpl-2، qhg-12، qhd-3، qmd-3 و qfg-11 به عنوان qtlهای بزرگ اثر برای صفات ارتفاع بوته، طول خوشه، خوشه چه پوک در خوشه، روز تا گل دهی، روز تا رسیدگی کامل و تعداد دانه پر در خوشه شناخته شدند. سایر صفات qtl یزرگ اثری برای بیان نداشتند. همچنین نشانگرهای e35-m59-2، e35-m90-1، e35-m93-1، e35-m42-4، e32-m44-1 و e35-m42-4 به عنوان نشانگرهای پیوسته با qtlهای بزرگ اثر یاد شده می توانند در برنامه های آتی به نژادی به کمک نشانگر به کار روند. qtlهای مکان یابی شده بر روی برخی از نواحی کرومزومی خاص، درصد بالایی از تنوع فنوتیپی را برای صفات یاد شده توجیه می کردند که این امر امکان استفاده آنها را در برنامه اتخاب به کمک نشانگر (mas) میسر می سازد.
زهرا مردانی حسین صبوری
شوری خاک یکی از مهم ترین تنش های غیر زیستی در رشد گیاهان و تولید محصولات غذایی در سرتا سر جهان است. قدرت جوانه زنی بالا و قوی تر بودن اجزای یک جوانه در برنج از مهم ترین صفات در استقرار بهتر گیاهچه در سیستم های کشت مستقیم و محیط های شور می باشد. در این پژوهش، به منظور شناسایی نشانگر های مولکولی پیوسته با ژن های تحمل به شوری، از جمعیت f2:4 حاصل از تلاقی واریته محلی غریب (متحمل به شوری) و واریته اصلاح شده سپیدرود (حساس به شوری) استفاده شد. نقشه پیوستگی حاصل از 105 نشانگر aflp و 26 نشانگر ریز ماهواره، 3/3629 سانتی مورگان از ژنوم برنج را با فاصله متوسط 91/27 سانتی مورگان بین دو نشانگر پوشش داد. تجزیه qtl با استفاده از دو روش مکان یابی فاصله ای و مکان یابی فاصله ای مرکب انجام گرفت. با استفاده از روش مکان یابی فاصله ای، بیست و دو qtl مرتبط با صفات مطالعه شده شناسایی شد. qtl های شناسایی شده شامل چهار qtl برای سرعت جوانه زنی روی کروموزوم های 3 (دوqtl )، 10 (دوqtl ) و 12، یک qtl برای درصد جوانه زنی روی کروموزوم 4، دو qtl برای طول ریشه چه روی کروموزوم-های 6 و 8 ، یک qtl برای طول ساقه چه روی کروموزوم 8، یک qtl برای طول کلئوپتیل روی کروموزوم 11، یک qtl برای طول کلئوریز روی کروموزوم 9، پنج qtl برای وزن تر ریشه چه روی کروموزوم های 3، 6، 7، 11 و 12، سه qtl برای وزن تر ساقه چه روی کروموزوم های 8، 11 و 12، دو qtl برای وزن خشک ریشه چه روی کروموزوم های 1و 7 و دو qtl برای وزن خشک ساقه چه روی کروموزوم های 7 و 8 شناسایی شدند. همچنین با استفاده از روش مکان یابی فاصله ای مرکب، بیست و دو qtl مرتبط با صفات مطالعه شده شناسایی شد. qtl های شناسایی شده شامل دو qtl برای سرعت جوانه زنی روی کروموزوم 3 (دو qtl)، یک qtl برای درصد جوانه زنی روی کروموزوم 4، دو qtl برای طول ریشه چه روی کروموزوم های 2 و 6، برای طول ساقه چه یک qtl روی کروموزوم 8 شناسایی شد که qpl-8 به تنهایی 93/15 درصد از تنوع فنوتیپی را تبیین کرد، برای طول کلئوپتیل دو qtl شناسایی شد که qtl بزرگ اثر qcl-11 مقدار 40/24 درصد از تغییرات فنوتیپی را تبیین کرد، برای طول کلئوریز دو qtl روی کروموزوم های 8 و 11 شناسایی شد. برای صفت وزن تر ساقه چه شش qtl شناسایی شد که دو qtl واقع در کروموزوم های 1 و 8 به ترتیب با تبیین 6/32 و 95/28 درصد از تغییرات کل، اثر نسبتاً بزرگی روی این صفت نشان دادند. در این دو qtl آلل غریب باعث افزایش وزن تر ساقه چه شد. برای وزن تر ریشه چه سه qtl روی کروموزوم های 3، 11 و 12 تعیین شد. برای وزن خشک ریشه چه یک qtl روی کروموزوم 7 شناسایی شد. برای وزن خشک ساقه چه 2 qtl رروی کروموزوم های 7 و 8 شناسایی شد. qpdw-7 و qpdw-8 به ترتیب با تبیین 19/22 و 96/22 درصد از تغییرات کل، اثر نسبتاً بزرگی روی این صفت نشان دادند. در این دو qtl آلل غریب باعث افزایش وزن خشک ساقه چه شد. qtl های شناسایی شده در نواحی ژنومی خاص با توجیه بخش قابل توجهی از تغییرات فنوتیپی می توانند در برنامه های انتخاب به کمک نشانگر مورد توجه قرار گیرند.
خدیجه قمی حسین صبوری
به منظور مکان یابی qtl های کنترل کننده صفات مرتبط با تحمل به شوری در مرحله گیاهچه ای برنج، یک جمعیت 148 خانواده ای f2:4 حاصل از تلاقی بین رقم متحمل به شوری غریب و رقم حساس به شوری سپیدرود استفاده شد. نقشه پیوستگی حاصل در جمعیت f2 مربوطه شامل 26 نشانگر ssr و 105 نشانگر aflp بود. طول نقشه پیوستگی 3/3629 سانتی مورگان با متوسط فاصله 91/27 سانتی مورگان بین دو نشانگر مجاور بود. تجزیه qtl با استفاده از دو روش مکان یابی فاصله ای و مکان یابی فاصله ای مرکب در جمعیت f2:4 حاصل نشان داد که از 12 کروموزوم برنج، 11 کروموزوم حامل qtl های کنترل کننده 12 صفت مهم مطالعه شده در این پژوهش بودند. با استفاده از روش مکان یابی فاصله ای 22 qtl مرتبط با 12 صفت مورد مطالعه شناسایی شد که دو qtl برای وزن تر ریشه روی کروموزوم های 3 و 4، یک qtl برای وزن تر اندام هوایی روی کروموزوم 6، سه qtl برای وزن خشک ریشه روی کروموزوم های 4، 10 و 12، یک qtl برای وزن خشک اندام هوایی روی کروموزوم 6، یک qtl برای زیست توده روی کروموزوم 6، دو qtl برای امتیاز ارقام روی کروموزوم 12، دو qtl برای طول ریشه روی کروموزوم های 9 و 10، چهار qtlبرای طول اندام هوایی روی کروموزوم های 6 (دو qtl) و 10 (دو qtl)، یک qtl برای درصد سدیم اندام هوایی روی کروموزوم 7، یک qtl برای درصد پتاسیم اندام هوایی روی کروموزوم 5، دو qtl برای نسبت سدیم به پتاسیم اندام هوایی روی کروموزوم های 4 و 5 و دو qtl برای محتوای کلروفیل روی کروموزوم های 3 و 8 مکان یابی شد. در روش مکان یابی فاصله ای مرکب نیز 19 qtl برای 12 صفت فوق شناسایی شد که برای وزن تر ریشه یک qtl روی کروموزوم 3، برای وزن تر اندام هوایی یک qtl روی کروموزوم 4، برای وزن خشک ریشه سه qtl روی کروموزوم های 4، 10 و 12، برای وزن خشک اندام هوایی دو qtl روی کروموزوم- های 3 و 12، برای زیست توده یک qtl روی کروموزوم 6، برای امتیاز ژنوتیپی ارقام دو qtl هر دو روی کروموزوم 12، برای طول ریشه یک qtl روی کروموزوم 9، برای طول اندام هوایی دو qtl روی کروموزوم های 6 و 10، برای درصد سدیم اندام هوایی تنها یک qtl روی کروموزوم 7، برای درصد پتاسیم اندام هوایی سه qtl روی کروموزوم های 1، 5 و 11، برای نسبت سدیم به پتاسیم اندام هوایی یک qtl روی کروموزوم 5 و برای محتوای کلروفیل نیز یک qtl روی کروموزوم های 3 و 8 مکان یابی گردید. مکان های qrdw-10 (وزن خشک ریشه) و qsdw-12 (وزن خشک اندام هوایی) با تبیین 99/81 و 2/18 درصد از تنوع فنوتیپی بزرگ اثر بودند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که نشانگرهای e38-m60-9 و e38-m60-1 به ترتیب روی کروموزوم های 10 و 12، احتمالاً می توانند به عنوان نشانگرهای پیوسته با صفات وزن خشک ریشه و اندام هوایی جهت انتخاب به کمک نشانگر در برنامه های به نژادی مورد استفاده قرار گیرند
محمد اکبری معظم حسن پور اصیل
در این پژوهش، کاربرد پس از برداشت چیتوزان و نیتریک اکسید به طور مجزا در حفظ کیفیت میوه ها ی خرمالو ارزیابی شد. میوه ها در محلول های حاوی غلظت های مختلف چیتـوزان (0/5، 1 و 1/5 درصد) و نیتریک اکسید (0/5، 1 و 1/5 میلی مولار) غوطه ور شدند.از آب مقطّر به عنوان تیمار شاهد استفاده شد.میوه های تیمار شده در معرض هوای 25 درجه سانتیگراد خشک شده و سپس به مدت 70 روز در سردخانه با دمای 1±2 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 90-85 درصد نگهداری شدند. صفات کاهش وزن، مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، ویتامین ث، کاروتنوئید کل، به صورت هفتگی و صفات فنل کل و ظرفیّت آنتی اکسیدانی میوه ها هر دو هفته یکبار در طی دوره انبارداری ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که تیمار چیتوزان 0/5 درصد در به تأخیر انداختن کاهش وزن میوه ها، کارآمد تر از سایر تیمارها بود.میوه های شاهد نسبت به تیمارهای چیتوزان، ویتامین ث کمتری در اغلب هفته ها داشتند. میوه های تیمار شده با چیتوزان 1% نسبت به سایر تیمارها مواد جامد محلول و کاروتنوئید کل کمتری را در اغلب هفته ها در بر داشتند و روند کاهش اسیدیته قابل تیتراسیون در این میوه ها آهسته تر بود. همچنین میوه های تیمارشده با چیتوزان 1%، میزان فنل کل و ظرفیّت آنتی اکسیدانی بالاتری نیز در اغلب هفته ها داشتند. همچنین نتایج نشان داد که تیمار نیتریک اکسید تأثیر معنی داری بر کاهش وزن و اسیدیته قابل تیتراسیون نداشتند. تیمار نیتریک اکسید 1/5 میلی مولار در اغلب هفته ها، مواد جامد محلول و ویتامین ث میوه ها را در سطوح بالاتری نگه داشت. میوه های تیمارشده با نیتریک اکسید 0/5 میلی مولار در پایان دور? انبارداری، میزان کاروتنوئید کل بالاتری داشتند. همچنین تیمار میوه های خرمالو با نیتریک اکسید میزان فنل کل و ظرفیّت آنتی اکسیدانی بیشتری نسبت به شاهد از خود نشان دادند.
نسیم یحیایی اکبر فرقانی
به رغم جنبه های مفید لجن فاضلاب به دلیل وجود مقادیر نسبتا زیاد فلزات سنگین در لجن کاربرد آن در کشاورزی ممکن است مشکل ساز باشد و باعث انباشته شدن بیش از حد فلزات سمی مانند سرب، مس و کادمیم در خاک گردد. با توجه به سمی بودن غلظت بیش از حد مس، سرب و کادمیم برای انسان و دیگر موجودات، آگاهی از توزیع شکل های متفاوت عناصر در خاک به دلیل توانایی متفاوت هر شکل در ورود به محلول خاک بسیار مهم است. عصاره گیری دنباله ای برای جداسازی بخش های مختلف عناصر جهت پیشگویی قابلیت جذب بیولوژیکی، میزان آبشویی آنها و تغییر شکل بخش های شیمیایی این عناصر در خاک های کشاورزی و آلوده مفید است. در این مطالعه از روش عصاره گیری دنباله ای جهت بررسی توزیع گونه های مختلف سرب، مس و کادمیم در خاک تیمار شده با سه نوع لجن خام، فعال و تثبیت شده استفاده گردید. در این روش هر عنصر به هفت بخش محلول و تبادلی، کربناتی، آلی، پیوند با اکسید منگنز، پیوند با اکسید آهن بلوری، پیوند با اکسید آهن بیشکل و بخش باقی مانده تقسیم می شود. مقدار کل و قابل جذب این عناصر و نیز غلظت این عناصر در گیاه ذرت رشد یافته در خاک های تیمار شده با لجن فاضلاب نیز مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین میزان عناصر سرب، مس و کادمیم بعد از شکل تتمه به ترتیب در بخش های کربناتی، پیوندی با اکسید آهن بی شکل و آلی بوده است. کاربر لجن فاضلاب موجب کاهش سرب در همه اشکال و افزایش آن در شکل تتمه گردید. هچنین موجب شد مس در بخش پیوندی با کسید آهن بی شکل و تممه افزایش یابد . در خصوص عنصر کادمیم مشاهده شد که کاربرد لجن موجب شد کادمیم از بخش های محلول و تبادلی و کربناتی به بخش آلی وارد شود. غلظت کل فلزات سرب، مس و کادمیم نیز افزایش یافت. اثر کاربرد لجن بر غلظت فلزات مورد مطالعه در گیاه معنی دار نگردید.
یونس عباسی داود بخشی
این پژوهش به منظور بررسی اثرات محلول پاشی ترکیبات مختلف کودی بر برخی از صفات کمی و کیفی میوه زیتون ارقام زرد و روغنی، در یک باغ تجاری در منطقه لوشان استان گیلان انجام گرفت. تیمارها شامل مخلوط عناصر پرمصرف و عناصر کم مصرف بودند که به تنهایی و در ترکیب با هم و با دو فرم امولسیونی و معمولی اعمال شدند. هر کدام از محلول های کودی در دو زمان اعمال شدند: قبل از تمام گل و بعد از تمام گل (مرحله شکوفایی). صفات مورد اندازه گیری شامل وزن صد میوه، وزن میوه، طول میوه، عرض میوه، وزن هسته، نسبت وزن گوشت میوه به وزن هسته، نسبت طول به عرض میوه، نسبت طول به عرض هسته، درصد میوه های شات بری، درصد روغن میوه ، فنل کل، فلاونوئید کل، فعالیت آنتی اکسیدانی و مقدار عناصر فسفر، آهن، روی، منگنز و مس موجود در بافت میوه بودند. نتایج نشان داد که محلول پاشی اثر معنی داری بر کمیت و کیفیت میوه زیتون دارد. بیشترین وزن میوه و وزن گوشت میوه در هر دو رقم از تیمار کود کامل امولسیونی به دست آمد. وزن هسته در بیشتر تیمارها نسبت به شاهد افزایش نشان داد و بیشترین وزن هسته از تیمار کود ماکرو و در رقم زرد به دست آمد. نسبت گوشت به هسته در رقم روغنی در همه تیمارها نسبت به تیمارهای مشابه در رقم زرد بالاتر بود. کمترین درصد میوه های شات بری از تیمار کود میکرو امولسیونی در رقم زرد بدست آمد. میزان روغن رقم روغنی در همه تیمارها نسبت به رقم زرد بیشتر بود. ابعاد میوه و هسته نیز به طور معنی داری تحت تاثیر محلول پاشی قرار گرفت. بیشترین طول و عرض میوه از تیمار کود کامل امولسیونی در رقم روغنی به دست آمد. مقدار فنل کل، فلاونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی میوه نیز تحت تاثیر محلول پاشی قرار گرفت. بالاترین میزان فنل کل از تیمار کود کامل در رقم زرد به دست آمد. بالاترین میزان فلاونوئید کل نیز مربوط به تیمار کود کامل و در رقم روغنی بود. بیشترین میزان فسفر و منگنز در بافت میوه از تیمار کود کامل امولسیونی در رقم زرد به دست آمد. بیشترین میزان روی و آهن در بافت میوه مربوط به تیمار کود میکرو امولسیونی و در رقم زرد بود. بیشترین مقدار مس در بافت میوه از تیمار کود کامل امولسیونی به دست آمد که مربوط به رقم روغنی بود. به طور کلی، تیمار کود کامل بهترین تیمار برای بهبود کمیت و کیفیت میوه زیتون بود.
مهسا عاشوری واجاری محمود قاسم نژاد
تغذیه نادرست درختان می تواند یکی از دلایل اصلی کاهش کیفیت و عمر پس از برداشت میوه ی کیوی باشد. در این پژوهش میوه های 70 باغ کیوی در شرق استان گیلان که مدیریت تغذیه متفاوتی داشتند در 10 هفته پس از تمام گل (مرحله میوه چه) و نیز در مرحله بلوغ تجاری (2/6 درجه بریکس) برداشت شدند. بلافاصله پس از برداشت، میزان نیتروژن، پتاسیم، فسفر، کلسیم، منیزیم و ماده خشک در میوه چه ها اندازه گیری شد. در میوه های بالغ علاوه بر عناصر معدنی، میزان سفتی بافت، ماده خشک، مواد جامد محلول (tss)، اسید قابل تیتر (ta) و نسبت مواد جامد محلول به اسید قابل تیتر (tss/ta) نیز اندازه گیری شد. جهت تعیین عمر انبارمانی، میوه های بالغ به سردخانه با دمای صفر درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 90 درصد منتقل شدند و پس از 105 روز میزان سفتی بافت، کاهش وزن، tss، ta، tss/ta، تولید اتیلن و شدت تنفس میوه ها ارزیابی شد. نتایج نشان داد که در میوه بالغ، همبستگی منفی معنی داری بین میزان ماده خشک، سفتی بافت در برداشت و در پایان انبارمانی با میزان نیتروژن، فسفر و پتاسیم و نسبت های نیتروژن به کلسیم (n/ca)، مجموع نیتروژن و پتاسیم به کلسیم (n+k/ca)، پتاسیم به کلسیم (k/ca) و پتاسیم و منیزیم به کلسیم (k+mg/ca) وجود دارد. بر اساس تجزیه خوشه ای، باغ های کیوی به دو گروه اصلی با اختلاف معنی دار در میزان ماده خشک، نیتروژن،n/ca ، n+k/ca، k/ca و k+mg/ca در میوه چه و میوه بالغ و هم چنین در میزان پتاسیم، فسفر، tss، ta،tss/ta و سفتی بافت در میوه بالغ در زمان برداشت و سفتی بافت میوه در پایان انبارمانی تفکیک شدند. رگرسیون گام به گام نشان داد که بین سفتی بافت میوه در پایان دوره انبارمانی با میزان سفتی بافت و ماده خشک میوه بالغ در زمان برداشت ارتباط مثبت، اما با نسبت n+k/ca، میزان فسفر و نیتروژن میوه بالغ ارتباط منفی وجود دارد. هم چنین، معادله تابع تشخیص نشان داد که به ترتیب متغیرهای سفتی بافت میوه در پایان انبارمانی، ماده خشک میوه بالغ، سفتی بافت در زمان برداشت و فسفر میوه بالغ بالاترین همبستگی را با تابع تشخیص دارند. در مجموع، نتایج نشان داد که میزان عناصر معدنی و نسبت های آنها در بافت میوه ی کیوی پس از بلوغ می تواند به عنوان عاملی موثر در ارزیابی عمر پس از برداشت میوه استفاده شود.
الهه پورمند معافی مهدی عاکف
در تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر جنگل کاری با گونه های مختلف بر خصوصیات فیزیکو شیمیایی و میکرومورفولوژی خاک سه پوشش جنگلی در شرایط اقلیم، توپوگرافی و مواد مادری یکسان انتخاب شد: 1) پوشش طبیعی با گونه های آمیخته 2) پوشش دست کاشت کاج تدا و 3) پوشش دست کاشت صنوبر. در هر پوشش یک پروفیل حفر گردید و پس از تشریح پروفیل در اطراف هر پروفیل و به فواصل حدود 25 متری، نمونه برداری به طور کاملاً تصادفی و از دو افق سطحی انجام گرفت. نمونه های دست نخورده توسط جعبه کوبینا نیز از افق های مختلف تهیه شد. تجزیه های فیزیکی و شیمیایی متعددی از جمله بافت، جرم مخصوص حقیقی و ظاهری، اسیدیته، نیتروژن کل، فسفر، ظرفیت تبادل کاتیونی و غیره و نیز مطالعات میکرومورفولوژیکی بر روی نمونه های خاک انجام شد. نتایج از طریق نرم افزار sas و spss در غالب طرح کاملاً تصادفی و با آزمون حد اقل اختلاف معنی دار (lsd) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که بین مقدار اجزای تشکیل دهنده و جرم مخصوص ظاهری خاک و نیز مقدار اسیدیته و شوری خاک، ماده آلی، درصد اشباع بازی و عناصر آهن، منگنز، پتاسیم، فسفر و ازت در پوشش های مورد بررسی اختلاف معنی داری وجود دارند. در مجموع اسیدیته خاک در پوشش دست کاشت کاج تدا کم ترین مقدار را داشت که به خصوصیات این گونه مربوط می شود. کربن آلی، درصد اشباع بازی، ازت و فسفر در مناطق جنگل کاری شده کم تر از منطقه شاهد بود که دلیل آن هم تغییرات حاصل از تبدیل جنگل های طبیعی به جنگل های مصنوعی و هم به علت ویژگی های گونه های کشت شده مربوط می شود. بیش ترین مقدار آهن، منگنز و پتاسیم نیز در توده دست کاشت صنوبر مشاهده شد. حضور نودول های آهن و منگنز در اشکال مختلف در مقاطع نازک تمام افق های مورد بررسی بیان گر وجود شرایط اکسید و احیایی در منطقه می-باشد که با نوسانات آب زیر زمینی همراه بوده و با توجه به اقلیم منطقه امری بدیهی است. از طرفی وجود مقادیر بیش-تری از حفرات کانال در افق های سطحی پوشش جنگلی طبیعی و نیز بقایای بیش تر فضولات بیضوی در خاک این پوشش و عدم وجود آنها در پوشش جنگلی کاج تدا، نشان دهنده شرایط مناسب تر خاک منطقه شاهد جهت فعالیت های بیولوژیکی جانداران خاک از جمله کرم های خاکی می باشد. به علاوه بیش تر بودن تجمع رس درون حفرات و نیز قطعات پوشش رسی معادل پاپیول بروئر در خاک پوشش جنگلی دست کاشت صنوبر حاکی از هوادیدگی و تکامل بیش تر خاک این پوشش جنگلی و نیز نوع متفاوت مواد آلی آن می باشد نتایج نشان می دهد که ph، هدایت الکتریکی، ظرفیت تبادل کاتیونی، ماده آلی و عناصر منیزیم و پتاسیم در منطقه جنگل کاری صنوبر بیشترین مقدار و در توده کاج تدا کمترین مقدار را دارند. در مقابل آهک توده صنوبر کم ترین مقدار و توده کاج تدا بیش ترین مقدار را دارند. مقدار ازت نیز در توده طبیعی نسبت به دو توده دیگر بیش تر است. از این رو می توان نتیجه گرفت که جنگل کاری با پهن برگان مناسب تر از کشت خالص سوزنی برگان است. با توجه به هدف تحقیق حاضر و نتایج مشاهده شده می توان نتیجه گرفت که قطع درختان جنگلی و از بین بردن پوشش طبیعی جنگل و در نهایت جنگل کاری مجدد توسط گونه های بومی و غیر بومی می تواند تأثیرات مهمی روی خصوصیات مختلف فیزیکی و شیمیایی خاک داشته باشد. البته بارز ترین تأثیر جنگل کاری ها بر روی خصوصیات فیزیکی خاک از جمله جرم مخصوص ظاهری است. نتایج نشان می دهد که جنگل کاری با افزایش جرم مخصوص ظاهری همراه بوده است. نتایج این تحقیق همانند بسیاری از تحقیقات مشابه انجام شده در دنیا نشان می دهد که کاشت گونه های مختلف در عرصه های جنگلی به صورت مصنوعی می تواند صفات شیمیایی و بیولوژیک خاک ها را تحت تأثیر قرار دهد که این تأثیر بیش تر ناشی از سرشت طبیعی و ویژگی های اختصاصی هر گونه درختی و ترکیب شیمیایی اندام های مختلف آن به ویژه ترکیب شیمیایی لاشبرگ ها و ترشحات ریشه و نیز نیاز های تغذیه ای مختلف گونه های درختی می باشد. نتایج مطالعات مختلف فیزیکی و شیمیایی و نیز میکرومورفولوژیکی نشان داد که در انتخاب گونه مناسب برای جنگل کاری ها باید دقت نظر بیش تری صورت گیرد. به خصوص وارد کردن گونه های غیر بومی در عرصه های جنگلی باید با مطالعات دقیق شرایط اکولوژیکی منطقه و نیاز های اکولوژیکی و تغذیه ای گونه مورد نظر همراه باشد. همان طور که نتایج این تحقیق نیز نشان می دهد، کاشت عرصه های جنگلی با گونه بومی صنوبر بسیاری از خصوصیات خاک را بهبود بخشیده و تکامل بیش تر خاک را موجب شده است، اما گونه غیر بومی سوزنی برگ کاج تدا موجب تغییرات نا مطلوبی در اسیدیته و بعضی عناصر خاک شده و از حاصلخیزی طبیعی خاک کاسته است. نتایج بررسی های میکرومورفولوژیکی نشان می دهد که ریز ساختمان توده ای مشاهده شده در بخشی از مقاطع پوشش های دست کاشت کاج تدا و صنوبر به عملیات برداشت در این توده ها که با تردد ماشین آلات و انسان همراه است مربوط می باشد. همچنین حضور نودول های آهن و منگنز در اشکال مختلف در مقاطع نازک تمام افق های مورد بررسی بیان گر وجود شرایط اکسید و احیایی در منطقه می باشد. وجود مقادیر بیش تری از حفرات کانال در افق های سطحی پوشش جنگلی طبیعی و نیز بقایای بیش تر فضولات بیضوی در خاک این پوشش و عدم وجود آنها در پوشش جنگلی کاج تدا، نشان دهنده شرایط مناسب تر خاک منطقه شاهد جهت فعالیت های بیولوژیکی جانداران خاک از جمله کرم های خاکی می باشد. بیشتر بودن تجمع رس درون حفرات و نیز قطعات پوشش رسی در خاک پوشش جنگلی دست کاشت صنوبر حاکی از هوادیدگی و تکامل بیش تر خاک این پوشش جنگلی و نیز نوع متفاوت مواد آلی آن می باشد. همچنین علت عدم وجود پوسته های رسی و شواهد انتقال رس در افق های زیرین پوشش جنگلی طبیعی نشان می دهد که رس ها به مواد آلی معینی که در این خاک ها وجود دارند چسبیده اند و با تشکیل کمپلکس رس- هوموس از حرکت رس تحت آب شویی ممانعت شده است. مطالعات میکرومورفولوژیکی در بسیاری از موارد تأیید کننده و تکمیل کننده ی بررسی های صحرایی و آنالیز های آزمایشگاهی می باشند. در این تحقیق وجود ساختمان های مختلف از جمله بلوکی زاویه دار و بلوکی بدون زاویه در مطالعات صحرایی تشخیص داده شد و مطالعه مقاطع نازک نیز وجود این ساختمان ها را تأیید کرد. هم چنین حضور پوشش های رس با منشأ ایلوویال در مقاطع نازک پوشش دست کاشت صنوبر و تشخیص نوع و فراوانی این پوشش ها و نیز نودول های مختلف آهن و منگنز توسط مطالعات میکرومورفولوژیکی صورت گرفت که تکمیل کننده ی مشاهدات صحرایی در تمایز افق btg می باشد.
مایده دانش یار محمود شعبانپور
کیفیت خاک ظرفیت نوع ویژهای از خاک برای کاربرد آن در زیست بومهای طبیعی یا مدیریت شده است و یکی از مهمترین عوامل مورد بررسی در ارزیابی مدیریت خاک و پایداری محیط زیست به شمار میرود. افزایش فشارهای ناشی از رشد جمعیت، دخالت روزافزون انسان در اکوسیستمهای طبیعی و تغییر ویژگیهای ذاتی خاک، نیاز به بررسی اثرات تغییرات کاربری بر کیفیت خاک را افزایش داده است. تأثیر نوع کاربری اراضی بر نحوهی عملکرد خاک در طبیعت، از طریق ارزیابی شاخصهای کیفیت خاک صورت میپذیرد. این پژوهش با هدف بررسی اثر کاربریهای مختلف بر برخی از شاخصهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی کیفیت خاک در دو عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتری در بخشی از اراضی کشاورزی شهرستان فومن، واقع در استان گیلان، انجام گردید. برای مطالعه، سه کاربری چای، شالیزار و باغ همجوار، که به مدت طولانی تحت کشت قرار داشته و از نظر خصوصیات اقلیمی و فیزیوگرافی مشابه بودند، در منطقه فوقالذکر انتخاب شدند. مجموعا 24 نمونه در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار از کاربری های مورد مطالعه جمع آوری گردید. برخی از خصوصیات خاک، شامل ماده آلی، ازت کل، پتاسیم و فسفر قابل دسترس، کلسیم و منیزیم تبادلی، ph، هدایت الکتریکی عصاره ی اشباع خاک، ظرفیت تبادل کاتیونی، کربنات کلسیم معادل، میانگین وزنی قطر خاکدانه، بافت خاک، جرم مخصوص ظاهری، رطوبت اشباع، ظرفیت آب قابل دسترس و تنفس میکروبی خاک به روش های مرسوم آزمایشگاهی اندازهگیری شدند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که سه کاربری مورد مطالعه اختلاف معنیدار آماری از نظر میزان هدایت الکتریکی اشباع در هر دو عمق و رطوبت اشباع و جرم مخصوص ظاهری در عمق 15-0 سانتیمتری نداشتند. همچنین کاربری باغ بیشترین مقدار ماده آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، کلسیم و منیزیم تبادلی، پتاسیم و فسفر قابل دسترس، ازت کل، میانگین وزنی قطر خاکدانهها و تنفس میکروبی را نسبت به دو کاربری دیگر در هر دو عمق مورد بررسی نشان داده است. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، به طور کلی می توان نتیجه گرفت، عملیات کشاورزی شدید و دراز مدت به ویژه در مورد کاربری شالیزار که کشت مرسوم منطقه نیز می باشد، در نهایت می تواند موجب کاهش کیفیت و افزایش تخریب خاک شده و پیامد های نا مطلوبی را به دنبال داشته باشد که برای توسعه و سلامت محیط یک تهدید محسوب می گردد، بنابراین نیاز است تا مدیریت پایدار خاک گسترش یابد.
راویه حیدری حسین صبوری
با توجه به اهمیت پژوهش های مرتبط با تنش های غیرزیستی، پژوهش حاضر در راستای شناسایی نشانگرهای مولکولی که ارتباط معنی داری با صفات مرتبط با تحمل به تنش غرقابی در جو دارند، انجام گرفت. این بررسی با استفاده از نشانگرهای aflpو40 ژنوتیپ جو صورت پذیرفت. به طور کلی تعداد 22 متغیر شامل هشت صفت در شرایط نرمال و تحت تنش غرقابی از جمله وزن خشک اندام هوایی، طول، حجم، وزن تر، وزن خشک، سطح، قطر و چگالی ریشه و شش شاخص تحمل ارزیابی شد. هفت ترکیب آغازگری ecoriو mseiدر کل تعداد 245 نوار تولید نمودند که از این تعداد، 227 نوار چندشکل بودند و به طور متوسط 37/92 درصد چندشکلی داشتند. سه ترکیب e90-m160، e100-m160 و e90-m150نسبت به سایر ترکیبات مقادیر بالاتری از شاخص های تنوع ژنتیکی مانند pic، شاخص نشانگری و شانون را به خود اختصاص دادند و در تمایز ژنوتیپ ها موثرتر بودند. تجزیه ارتباط با استفاده ماتریس ساختار جمعیت و با مدل های آماری glmو mlmبا استفاده از نرم افزار tasselبرای 22 متغیر انجام شد. مدل mlmدر سطح احتمال پنج درصد، 87 نشانگر را مرتبط با صفات ارزیابی شده شناسایی نمود. مطابق نتایج تجزیه ارتباط در شرایط نرمال، بالاترین ضریب تبیین به نشانگر e100-m160-27با توجیه 32 درصد از تغییرات قطر ریشه و برای شاخص های تحمل و صفات ارزیابی شده تحت تنش غرقابی به ترتیب به نشانگر e80-m150-1با 24 درصد توجیه تغییرات مربوط بهشاخص gmpو نشانگر e100-m150-22با تبیین 24 درصد از تغییرات فنوتیپی وزن خشک اندام هوایی اختصاص داشت.
نفیسه برجی معظم حسن پور اصیل
در این پژوهش که با هدف بهبود کیفیت پس از برداشت و ماندگاری گل شاخه بریده مریم انجام گرفت، اثر اسل، اسانس آویشن باغی و ساکارز بررسی شد. تیمارهای مورد بررسی شامل آب مقطر، اتانول و ساکارز 5% به عنوان تیمارهای شاهد، اسانس آویشن باغی در سه سطح 50، 75 و 100 میلی گرم در لیتر، اسل در سه سطح 25، 50 و 75 میلی گرم در لیتر و تیمار ضربانی با ساکارز 5% به مدت 24 ساعت و سپس قرار دادن گل های شاخه بریده در اسانس آویشن باغی و اسل با غلظت های ذکر شده به مدت 24 ساعت بودند. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و برای صفاتی که در چند زمان بررسی شدند به صورت اسپلیت پلات با فاکتور اصلی تیمارها و فاکتور فرعی زمان و در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا شد. صفات مورفولوژیک شامل: ماندگاری، درصد گلچه های باز شده، جذب آب و وزن تر و صفات فیزیولوژیک شامل: کلروفیل، پراکسیداسیون لیپیدی، پروتئین، آنزیم پراکسیداز و کاتالاز و مواد جامد محلول اندازه گیری شد. نتایج نشان داد تیمار گل ها با 25، 50 و 75 میلی گرم در لیتر اسل ، بیشترین تأثیر را در به تأخیر انداختن پیری گل ها به مدت 33/7، 67/6 و 67/5 روز داشتند. در غلظت های 75، 100 و 50 میلی گرم در لیتر اسانس آویشن باغی نیز ماندگاری به ترتیب 33/4، 67/3 و 33/3 روز افزایش یافت. در تیمارهای ذکر شده وزن تر نسبی، جذب آب، میزان مواد جامد محلول، پروتئین و کلروفیل نسبت به سایر تیمارها بیشتر بود. میزان پراکسیداسیون لیپیدها و فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز در طی دوره پس از برداشت در گل های تیمار شده با غلظت های 25، 50 و 75 میلی گرم در لیتر اسل و غلظت های 75، 100 و 50 میلی گرم در لیتر اسانس آویشن باغی نسبت به تیمار شاهد کمتر بود. اسل و اسانس آویشن باغی به همراه ساکارز نیز سبب افزایش ماندگاری و حفظ کیفیت گل های شاخه بریده مریم رقم ‘double’ شدند.
لیلا فرهادی قاسم محمدی نژاد
برنج به عنوان دومین غله مهم دنیا سهم عمده ای در تغذیه انسان دارد. از طرفی تنش خشکی یک عامل محدود کننده بزرگ در تولید این محصول است. با توجه به افزایش روز افزون جمعیت و نیاز به افزایش تولید برنج ایجاب میکند که با استفاده از منابع ژنتیکی برنج جهت ایجاد ارقام نسبتاً متحمل به خشکی اقدام کرد. به منظور مطالعه نشانگرهای ریزماهواره اطلاع رسان در خصوص تحمل به خشکی در ژنوتیپ های هوازی برنج، 13رقم از ژنوتیپ های مختلف برنج هوازی و 2 رقم برنج محلی بوتو و دمسیاه، به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط آبیاری غرقابی و آبیاری تناوبی در زمین های زراعی حاشیه شهرستان نیکشهر ارزیابی شدند. نتایج حاصل از تجزیه مرکب صفات مورد مطالعه اختلاف بسیار معنی داری را بین ژنوتیپ ها نشان داد. در نهایت با توجه به نتایج عملکرد بدست آمده از محیط های مختلف ژنوتیپ بوتو به عنوان برترین ژنوتیپ در شرایط مورد مطالعه تعیین شد. در ادامه بررسی، 15 ژنوتیپ متحمل و حساس جهت بررسی تنوع هاپلوتایپی براساس qtl های بزرگ اثر شناسائی شده مورد مطالعه قرار گرفتند. با استفاده از نتایج بدست آمده از بررسی ارتباط نشانگرهای ssr با صفات فنوتیپی مشاهده گردیدکه در هر ناحیه، ارتباط تفرق نشانگرها با صفات مختلفی معنی دار گردیدند، همچنین این نتیجه حاصل شد که در هر ناحیه می توان از نشانگری که بیشترین رابطه با صفات برای آن معنی دار شدند، در برنامه های انتخاب به کمک نشانگر، جهت بهبود تعداد بیشتری از صفات بهره گرفت. بدین منظور نشانگر rm16392 واقع بر روی کروموزوم 4 را به دلیل داشتن ارتباط معنی دار با بیشتر صفات اندازه گیری شده می توان به عنوان نشانگر مناسب جهت شناسایی مکان های ژنی کنترل کننده تحمل به تنش خشکی و انتخاب به کمک نشانگر معرفی نمود. وجود چنین رابطه های معنی دار، در ناحیه مورد نظر با صفات بیانگر این است که این ناحیه کروموزومی در ژنوتیپ های هوازی دارای بیشترین احتمال حضور ژن های مرتبط با تنش خشکی می باشند. نتایج ارزیابی هاپلوتیپی نشان داد که ژنوتیپ های مورد مطالعه، بر اساس qtl های واقع بر روی کروموزوم های شماره 2و 3 در گروه های هاپلوتیپی جداگانه قرار گرفتند. بدین منظور بر اساس مقایسه ترکیب آللی در متحمل ترین افراد جمعیت و حضور یا عدم حضور آلل نشانگرهای خاص در این افراد می توان به اهمیت بخش های مختلف نواحی qtl پی برد. نشانگر rm13010 و آلل های 240 و bp250 برای ناحیه 82/37 تا 81/39 سانتی مورگان کروموزوم 2 و نشانگر rm15995 و ترکیب آللی 215، 96، 268 و bp146 برای ناحیه 104 تا 113 سانتی مورگان کروموزوم 3 بعنوان بهترین نشانگرهای مرتبط با تحمل به خشکی و آلل های سودمند این نواحی کرموزومی گزارش گردیدند.
رقیه تولی حسین صبوری
با توجه به اهمیت پژوهش های مرتبط با تنش های غیرزیستی، پژوهش حاضر در راستای بررسی تنوع هاپلوتایپی ناحیه qtl تحمل به خشکی روی کروموزوم 9 برنج، انجام گرفت. این بررسی با استفاده از 15 نشانگر ریزماهواره پیوسته به qtl بزرگ اثر مذکور و 20 ژنوتیپ ایرانی و وارداتی و دو ژنوتیپ مرجع bala (متحمل)، azucena (نسبتاً حساس) برنج صورت گرفت. به طور کلی هشت صفت در تنش خشکی و نرمال از قبیل طول ساقه، طول ریشه، وزن ریشه، وزن ساقه، تعداد ریشه، ضخامت ریشه، کد ژنوتیپی و زیست توده و پنج شاخص تحمل ارزیابی شد. بر اساس داده های فنوتیپی، براساس نتایج حاصل از تجزیه واریانس به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملأ تصادفی اثر ژنوتیپ، شرایط کشت و اثر متقابل ژنوتیپ × شرایط کشت برای کلیه صفات اندازه گیری شده در سطح 1% معنی دار بود. نتایج مقایسه میانگین ارقام در دو شرایط نیز نشاد داد در مجموع ژنوتیپ های bala و دیلمانی ژنوتیپ های مقاوم و azucena، موسی طارم و دم-زرد ژنوتیپ های حساس به خشکی شناسایی شدند. بر اساس نتایج حاصل از همبستگی های ساده و تجزیه رگرسیونی دو صفت طول ساقه و ضخامت ریشه بیش ترین تأثیر روی کد ژنوتیپی داشتند و بر اساس تجزیه علیت مشخص شد که طول ساقه تأثیر بشتری روی کد ژنوتیپی داشت و ژنوتیپ ها بر اساس نتایج تجزیه تابع تشخیص در سه گروه قرار گرفتند و براساس داده های ژنتیکی، ژنوتیپ های برنج به دو گروه طبقه بندی شدند. گروه اول که ژنوتیپ bala را شامل می شد ژنوتیپ هایی بودند که از لحاظ تنوع اللی به bala شباهت بیشتری داشتند. بر اساس نتایج تنوع ژنتیکی، نشانگرهای rm24671 و rm245 واقع در این ناحیه کروموزومی به عنوان موثرترین نشانگرها جهت شناسایی ژنوتیپ های متحمل به خشکی در مرحله گیاهچه شناسایی شدند و اکثر خصوصیات مورفولوژیکی با این نشانگرها ارتباط معنی دار نشان دادند که در برنامه های به نژادی برنج به عنوان نشانگرهای آگاهی بخش و سودمند پیشنهاد می گردند. تعداد 22 ژنوتیپ برنج در قالب 16 هاپلوتایپ مختلف قرار گرفتند و با توجه به هاپلوتایپ های ایجاد شده، هاپلوتایپ شماره 8 که شامل ژنوتیپ های دیلمانی و ir25571 بود، بیشترین شباهت را به والد bala داشته و انتظار می رود این ژنوتیپ ها، همانند والد bala واجد qtlهای کنترل کننده تحمل به خشکی در این ناحیه ژنومی باشند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر انتظار می رود بتوان با استفاده از اطلاعات نشانگری واقع در این ناحیه ژنومی در برنامه های به نژادی برنج جهت تولید ارقام متحمل به تنش خشکی بهره گرفت.
زینب رویین معظم حسن پور اصیل
گل داوودی یکی از مهم ترین گیاهان زینتی است که علاوه بر گل بریدنی، به عنوان گیاه گلدانی و دارویی مورد استفاده قرار می گیرد. کاربردهای متعدد این گل در زندگی امروزی نیاز به یک برنامه اصلاحی برای افزایش تولید را سبب شده است. در این پژوهش، تنوع ژنتیکی، ساختار جمعیت و تجزیه ارتباط 48 ژنوتیپ گل داوودی توسط صفات مورفولوژیک، بیوشیمیایی و مولکولی با استفاده از نشانگر aflp مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس تجزیه واریانس داده ها تمام صفات مورفولوژیک مورد بررسی به جز زمان ریزش گرده در سطح احتمال یک درصد معنی دار بودند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بیش ترین ضریب تغییرات ژنوتیپی و فنوتیپی (بیش تر از 30 درصد) مربوط به تعداد گلچه زبانه ای، تعداد گلچه لوله ای، تعداد گل روی بوته، تعداد دستک، طول دمبرگ، تعداد برگ روی دمگل و تعداد روز تا مشاهده جوانه گل بود. بیش ترین درصد وراثت پذیری عمومی مربوط به زمان مشاهده جوانه گل، تعداد گلچه زبانه ای، طول ساقه و طول دمبرگ بود (بیش از 80%). از طرف دیگر کم ترین مقدار وراثت پذیری عمومی در صفت زمان باز شدن گلچه های لوله ای با 09/3 درصد مشاهده شد که این امر نشان از سهم بیشتر عوامل محیطی نسبت به ژنتیک در بروز تنوع و تغییرات فنوتیپی است. در تجزیه رگرسیون گام به گام برای صفت ماندگاری گلدانی به عنوان متغیر وابسته، هفت صفت ماندگاری گل روی بوته، طول گلچه زبانه ای، زمان پایان گرده افشانی، تعداد گل روی بوته، تعداد برگچه روی دمگل، قطر گل و زمان شکوفایی کامل وارد مدل شدند و مجموعاً 3/83 درصد از تنوع فنوتیپی ماندگاری گلدانی را توجیه نمودند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که استفاده از صفات مذکور برای شناسایی و انتخاب ژنوتیپ های برتر داوودی می تواند مفید باشد. تجزیه خوشه ای بر اساس صفات مورفولوژیک به روش حداقل واریانس وارد، ژنوتیپ های مورد مطالعه را به چهار گروه تقسیم نمود. از طرف دیگر به منظور بررسی تنوع بیوشیمیایی بین ژنوتیپ های داوودی، رفتار فیزیولوژیک گلبرگ آنها بعد از برداشت و در زمان پیری مورد مطالعه قرار گرفت. تجزیه واریانس داده های بیوشیمیایی نشان داد که بین ژنوتیپ ها از لحاظ صفات مورد ارزیابی شامل میزان رنگیزه در برگ (کلروفیل) و گلبرگ (آنتوسیانین و کاروتنوئید)، فعالیت آنزیم کاتالاز، غلظت پروتئین، پراکسیداسیون لیپید و پیری تفاوت قابل ملاحظه ای (در سطح احتمال یک درصد) وجود دارد. تجزیه خوشه ای بر اساس تمام صفات بیوشیمیایی اندازه گیری شده، کل ژنوتیپ ها را به سه گروه تفکیک نمود که ژنوتیپ-های گروه a با پیری دیرهنگام گلبرگ و وجود رنگیزه آنتوسیانین در گلبرگ متفاوت از بقیه ژنوتیپ ها بودند. در این پژوهش تعداد 25 ترکیب آغازگر مبتنی بر آنزیم های برشی ecori و msei برای تجزیه مولکولی استفاده شد. به طور متوسط هر ترکیب آغازگری 96/83 نوار چندشکل تولید کرد که دامنه ای از 33 تا 122 نوار چندشکل را شامل شد. میانگین 3/99 درصد برای درصد چندشکلی، 43/0 محتوای اطلاعات چند شکل، 45/0شاخص اطلاعاتی شانون و شاخص نشانگری 76/36 نشان دهنده وجود تنوع ژنتیکی زیاد بین ژنوتیپ های مورد ارزیابی بود. تجزیه خوشه ای صفات مولکولی بر اساس روش اتصال همسایگی و ضریب فاصله جاکارد، ژنوتیپ ها را به شش گروه تقسیم کرد. تغییرات ضریب فاصله جاکارد بین 46/0 تا 90/0 نشان دهنده وجود تنوع ژنتیکی بالا بین ژنوتیپ های مورد بررسی بود. از طرف دیگر همبستگی معنی-داری بین صفات مورفولوژیک و بیوشیمیایی با نشانگرهای aflp براساس آزمون مانتل مشاهده نشد. بر اساس نتایج تحقیق حاضر در مجموع 14 ترکیب آغازگری با میزان بالای درصد چندشکلی (9/98 درصد)، محتوای اطلاعات چندشکل (49/0) و شاخص نشانگری (17/45) به عنوان قدرتمندترین ترکیبات آغازگری جهت تمایز و تفکیک ژنوتیپ-های داوودی شناسایی شدند، به طوری که می توان انتظار داشت در پژوهش های بعدی با استفاده از این ترکیبات بتوان به اطلاعات بیشتری دست یافت. تجزیه ساختار جمعیت 4 گروه را شناسایی نمود که در مجموع تعداد 18 ژنوتیپ در ارزیابی ساختار جمعیت، به طور مجزا به چهار گروه منتسب شدند و بقیه ژنوتیپ ها (30 ژنوتیپ) بین گروه های مذکور تداخل داشتند. از طرف دیگر با استفاده از نتایج تجزیه ارتباط برای 64 متغیر شامل صفات مورفولوژیک و بیوشیمیایی در کل 672 نشانگر مثبت و معنی دار شناسایی گردید. بیش ترین تعداد نشانگر معنی دار برای نسبت طول به عرض گلچه زبانه ای (26 نشانگر) و کم ترین تعداد نشانگر (2 نشانگر) برای صفت تعداد گلچه زبانه ای مشاهده شد. از طرف دیگر قوی ترین ارتباط (68 درصد)، بین قطر جوانه گل و دو نشانگر m-mcac/e-aac39 و m-ctt/e-aca1 برقرار بود. هم چنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که برخی از نشانگرها با بیش از یک صفت در ارتباط بودند. بنابراین نشانگرهای آگاهی بخش حاوی اطلاعات مفید مانند m-ctg/e-acc16، m-cac/e-aag95، m-cac/e-acg5، m-cag/e-aag72که همبستگی معنی داری با چندین صفت دارند، می تواند در برنامه های اصلاحی داوودی مورد استفاده قرار گیرد.
تیانا اسکندری جعفر اصغری
به منظور بررسی توان رقابتی برنج رقم هاشمی با تراکم های مختلف علف هرز سوروف در سطوح مختلف کود نیتروژن، آزمایشی در سال زراعی92- 91 در دانشکده کشاورزی دانشگاه گیلان بصورت گلدانی انجام گرفت. این آزمایش بصورت فاکتوریل با دو عامل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار انجام شد. عامل اول: تراکم علف هرز سوروف شامل 4، 3، 2، 1، 0 بوته در هر واحد آزمایشی و عامل دوم: سطوح نیتروژن (از منبع اوره) به میزان 135، 90، 45، 0 کیلوگرم در هکتار بود. برهمکنش تراکم سوروف در سطوح کود نیتروژن بر تعداد پنجه بارور برنج، عملکرد دانه در بوته، وزن خشک بوته و شاخص برداشت تاثیر معنی داری داشت. با افزایش کود نیتروژن در تمامی تراکم های سوروف میزان عملکرد دانه، تعداد پنجه بارور و وزن خشک بوته برنج افزایش یافت. بیشترین عملکرد دانه ، تعداد پنجه بارور و وزن خشک بوته برنج در تیمار شاهد (بدون سوروف) حاوی 135 کیلوگرم نیتروژن در هکتار حاصل شد. طول خوشه و تعداد دانه در خوشه تحت اثر مستقیم سطوح کود نیتروژن و تراکم سوروف قرار گرفتند و بیشترین میزان آنها در سطح 135 کیلوگرم نیتروژن و شاهد (بدون سوروف) مشاهده شد. تعداد پنجه غیربارور تنها تحت تاثیر کود نیتروژن قرار گرفت و بیشترین آن در تیمار با کود 90 کیلوگرم نیتروژن در هکتار مشاهده شد. برهمکنش تراکم سوروف در سطوح کود نیتروژن بر تعداد دانه در خوشه سوروف اثر معنی داری داشت. اثر تراکم سوروف بر تعداد پنجه بارور در بوته و عملکرد بیولوژیک سوروف معنی دار شد. بیشترین میزان عملکرد بیولوژیک و پنجه بارور سوروف در کمترین تراکم سوروف حاصل گردید. اثر سطوح کود نیتروژن بر تعداد پنجه بارور، پنجه غیربارور، تعداد دانه سوروف در واحد سطح و وزن خشک بوته سوروف معنی دار شد و بیشترین میزان آنها در سطوح 90 و 135 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بدست آمد. افزایش مقدار کود نیتروژن سبب افزایش توان رقابتی برنج در تراکم های کمتر سوروف گردید.
رضا نجمی اکبر فرقانی
بایوچار (ذغال زیستی) محصولی از تجزیه گرمایی و شیمیایی مواد آلی در غیاب اکسیژن است. کاربرد بایوچار در خاک سبب افزایش ph خاک، افزایش در ظرفیت تبادل کاتیونی و بهبود سایر خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک می¬شود. هدف از انجام این مطالعه تولید بایوچار به وسیله کوره¬ی پژوهشی و مطالعه تأثیر کاربرد بایوچار در خاک مورد مطالعه بود. برای این منظور کوره¬ی پژوهشی تولید بایوچار ساخته شد. در این پژوهش از سه بیومس کاه و کلش برنج، چوب و ضایعات کارخانه کاغذ سازی بایوچار تهیه شد. بایوچارها تحت شرایط پیرولیز کُند و در دمای ℃c 500 تولید شدند. یک نوع بایوچار نیز به وسیله کوره های سنتی ساخت ذغال فراهم گردید. نمونه خاک مورد استفاده پس از هوا خشک شدن از الک 2 میلیمتر عبور داده شد و به منظور اِعمال تیمارها، بایوچارها در سه سطح 10، 20 و gkg-1 30 بر خاک اعمال شدند و مراحل انکوباسیون در سه زمان 1، 3 و 6 ماه انجام گردید. آزمایشات در سه تکرار انجام شد . الگوی آماری مورد استفاده در این آزمایش، اسپیلیت پلات بر پایه طرح کاملاً تصادفی بود. نتایج نشان داد که کاربرد بایوچارها در خاک مورد استفاده باعث افزایش معنی¬دار ph ، هدایت الکتریکی، کاتیون های بازی تبادلی و محلول و درصد اشباع بازی نسبت به شاهد در اکثر تیمارها گردید. فسفر خاک در تیمارها پس از کاربرد بایوچارها با نتایج متفاوتی همراه بود و با گذشت زمان مقدار فسفر ابتدا کاهش و سپس افزایش یافت. کربن خاک پس از کاربرد بایوچارها با افزایش نسبت به شاهد همراه بود و مقدار آهن قابل جذب در تمامی تیمارها کاهش یافت. کاربرد تمام بایوچارها بر ظرفیت تبادل کاتیونی خاک اثر مثبت داشت و باعث افزایش در تمامی تیمارها به صورت معنی¬دار گردید. در بررسی پارامترهای فیزیکی مشاهده شد کاربرد تمام بایوچارها در خاک باعث کاهش در جرم مخصوص ظاهری خاک و میانگین وزنی قطر خاکدانه (mwd) شد و همچنین ظرفیت رطوبت مزرعه خاک در تمامی تیمارها به جز سطح 3 درصد بایوچار کاه و کلش در ماه سوم با کاهش نسبت به شاهد همراه بودند.
فرناز نوروزی گلوندانی رضا شیرزادیان خرم آباد
گیاه آرابیدوپسیس(onset of leaf death3) old3 دارای یک جهش نقطه ای در ژن تولید کننده سیستئین(at4g1488) است. از جمله عملکردهای ژن old3 سم زادیی گیاه در برابر استرس اکسیداتیو است. از آنجائیکه رشد گیاهان موتانت old3 در دمایc°28 به وضعیت نرمال باز می گردد، لذا در این تحقیق میزان مقاومت گیاهچه های موتانت old3 در غلظت های مختلف کادمیوم و در دو دمای c°22 و c°28 مورد بررسی قرار گرفت و با گیاهان وحشی landsberg erecta (ler-0) مقایسه شد. در این زمینه صفاتی چون میزان جوانه زنی بذور، میزان رشد طولی و وزن تر گیاهچه های 11 روزه old3 اندازه گیری شد. در ادامه میزان فعالیت آنزیم های پراکسیداز و کاتالاز در گیاهچه های موتانت بررسی شد. بررسی و میزان بیان ژن های مارکر در تنش اکسیداتیو شامل defl و gst1 نیز تعیین شد. داده های بدست آمده بر اساس طرح اسپیلت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا" تصادفی مورد آنالیز آماری قرار گرفتند. تغییر دمای محیطی از c°22 بهc °28 موجب افزایش قابل ملاحظه ای در طول، وزن تر و سرعت جوانه زنی گردید که این افزایش برای گیاهچه های old3چشمگیر بود. با این حال گیاهان مادری در هر دو دمای c°22 و c°28 دارای مقاومت بیشتری بودند. بررسی آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و بیان نسبی ژن های defl و gst1 در دمای c°28 نشان داد که میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز و بیان نسبی ژن های defl و gst1 در دمای c°28 در برگ های old3 بیشتر از برگ های مادری است. بر اساس نتایج بدست آمده تغییر دما از c°22 بهc °28 موجب بهبود وضعیت رشد و نمو و مقاومت گیاهان در گیاهچه های old3 در واکنش به آلودگی ایجاد شده توسط کادمیوم شده است. وگیاهچه های old3 در دو دمای بررسی شده از حساسیت بیشتری به آلودگی ایجاد شده توسط کادمیوم در مقایسه با گیاهان وحشی برخوردارند.
شیما بهادری اکبر فرقانی
ااز میان روش های مختلف حذف نیترات، استفاده از روش جذب به علت بازدهی بالای و هم چنین ملاحظات اقتصادی، مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق، با توجه به امکانات آزمایشگاهی، اندازه گیری نیترات آب توسط دو روش کلرومتری و اسپکتروفتومتری فرا بنفش مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که روش اسپکتروفتومتری فرابنفش با داشتن ضریب همبستگی بالاتر(r2=0.999)، روش دقیق تری برای اندازه گیری نیترات آب است. هم چنین، کارایی جاذب های کربنی، شامل کربن تجاری شسته شده با اسید کلریدریک ، کربن تجاری فعال شده با کلرید روی ، کربن فعال سبوس برنج و کربن فعال هسته ی زیتون در جذب نیترات بررسی شد. در تمامی جاذب ها، با گذشت زمان، میزان جذب افزایش یافت و در زمان تماس 20 دقیقه سیستم به تعادل رسید. حداکثر میزان جذب در زمان تعادل برای کربن فعال سبوس برنج و کربن تجاری فعال شده با کلرید روی به ترتیب برابر 3/43 و 6/40 میلی گرم بر گرم جاذب و کم ترین میزان جذب برای کربن فعال هسته زیتون و کربن تجاری شسته شده با اسید کلریدریک به دست آمد و در میزان جذب نیترات بین این دو جاذب تفاوت قابل ملاحظه ای مشاهده نشد. در کلیه جاذب ها، با افزایش غلظت نیترات میزان جذب، افزایش و درصد جذب کاهش یافت. نوع ایزوترم، در کلیه جاذب ها مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که نتایج آزمایش ها برای کربن فعال سبوس برنج و کربن تجاری فعال شده با کلرید روی از ایزوترم لانگ مویر و برای کربن فعال هسته زیتون و کربن تجاری شسته شده با اسید کلریدریک از ایزوترم فروندلیچ پیروی می کند. برای کربن فعال سبوس برنج مدل های سینتیکی شبه مرتبه اول، شبه مرتبه دوم و نفوذ میان ذره ای مورد مطالعه قرار گرفت و مشخص شد که سینتیک جذب کربن فعال سبوس برنج از مدل شبه مرتبه دوم پیروی می کند.
زینب محمدی عاطفه صبوری
تجزیه ارتباط به عنوان روشی برای تعیین نواحی ژنومی کنترل کننده صفات کمی و اقتصادی، نقش مهمی در اصلاح مولکولی گیاهان دارد. در پژوهش حاضر، شناسایی نشانگرهای مولکولی مرتبط با صفات درصد آلودگی و تیپ آلودگی با استفاده از 78 ژنوتیپ جو و نشانگرهای aflp (هفت ترکیب آغازگری ecori/msei) بررسی شد. در ارزیابی فنوتیپی، صفات درصد آلودگی و تیپ آلودگی به عنوان مهم ترین صفات مرتبط با مقاومت براساس مقیاس 9-0 ساری و پرسکات بررسی شدند. براساس تجزیه خوشه¬ای، ژنوتیپ ها به چهار گروه مقاوم، نیمه مقاوم، نیمه حساس و حساس اختصاص یافتند. هم چنین در این پژوهش تنوع ژنتیکی ژنوتیپ ها با استفاده از هفت ترکیب آغازگری aflp بررسی شد. در مجموع 245 نوار ایجاد شد که از بین آنها 227 نوار چندشکل بودند و میانگین مکانهای چندشکل 42/32 به¬دست آمد. میانگین درصد چندشکلی و محتوای اطلاعات چندشکلی به ترتیب 37/92 درصد و 43/0 بود. بررسی کلی آماره های تنوع ژنتیکی از جمله تعداد الل موثر، ضریب تنوع نی و شاخص شانون نشان داد که از بین هفت ترکیب آغازگری، سه ترکیبe90-m160 ، e100-m160 و e100-m150 نسبت به سایر ترکیبات مقادیر بالاتری را به خود اختصاص دادند و در حقیقت در تمایز ژنوتیپ ها نقش بارزتری ایفا نمودند. تجزیه ارتباط با استفاده از چهار مدل آماری glm و mlm توسط نرم افزار tassel انجام شد. در مدل mlm کامل (با در نظر گرفتن ساختار جمعیت و دادههای خویشاوندی)، 33 نشانگر ارتباط معنی¬داری در سطح احتمال پنج درصد با صفات ارزیابی شده نشان دادند و بالاترین ضریب تبیین مربوط به نشانگر e80-m150-3 بود که 14 درصد از تغییرات شدت آلودگی را توجیه کرد. نشانگرهای e80-m150-3 و e80-m160-22 در سطح احتمال پنج درصد پیوسته به هر دو صفت شدت و تیپ آلودگی شناسایی شدند که می تواند بیانگر نقش موثر این ناحیه ژنومی در مقاومت به سفیدک پودری باشد. در صورت تأیید نتایج مبنی بر تأثیر معنی دار این ناحیه ژنومی، این ناحیه می تواند کاندید مناسبی برای تبدیل به نشانگر اختصاصی scar باشد.
شیما پورامینی داود بخشی
تنک میوه چه یکی از روش هایی است که به طور گسترده برای رسیدن به کیفیت بالا در سیب انجام می شود. در مطالعه حاضر میوه ها تنک شدند و سپس با کاغذ های کالک یک لایه حدودا 35 روز بعد از مرحله تمام گل، در اوایل ماه خرداد، زمانی که قطر میوه ها 5/2 سانتی متر بود، پوشانیده شدند. پاکت ها حدودا 120 روز بعد از مرحله تمام گل در زمان بلوغ فیزیولوژیکی حذف شدند و میوه ها تا زمان برداشت تجاری (150 روز بعد از تمام گل) روی درخت ماندند. در نهایت مقایسه بین میوه های پاکت گذاری شده و پاکت گذاری نشده (شاهد) صورت گرفت. نتایج حاصل از این آزمایش تفاوت معنی داری را بین تیمار های مورد مطالعه از نظر وزن، اندازه، سفتی بافت، غلظت مواد جامد محلول (ssc)، اسید قابل تیتر (ta)، نسبت ssc/ta، ph، مقدار فنل کل پوست و کلروفیل کل نشان داد. در حالی که پاکت گذاری اثر معنی داری روی مقدار فنل کل گوشت و ظرفیت آنتی اکسیدانی پوست و گوشت نداشت. بر اساس نتایج این آزمایش پاکت گذاری میوه و سپس در معرض نور قرار دادن میوه ها سبب افزایش سفتی بافت، غلظت مواد جامد محلول (ssc)، نسبت ssc/ta و کلروفیل کل شد. اما وزن و اندازه (l/d ratio)، مقدار فنل کل پوست، اسید قابل تیتر (ta) و ph کاهش یافت. بر اساس این آزمایش تنک و پاکت گذاری میوه ها و سپس حذف پاکت ها قبل از برداشت سبب بهبود ویژگی-های بیرونی، مخصوصا رنگ میوه، و افزایش کیفیت ظاهری میوه ها می شود.
ابراهیم شیرزادی لسکوکلایه محمد مهدی سوهانی
جوانه¬زنی قبل از برداشت در برنج سبب ایجاد خسارات فراوانی از نظر کیفی و کمی به برنج در استانهای شمالی ایران می-شود. در این مناطق به دلیل بارندگی، ورس و رطوبت بالا در زمان برداشت، پدیده جوانه¬زنی دانه برنج روی گیاه مادری قبل از برداشت ایجاد می شود. لذا در این تحقیق به منظور ارزیابی و شناسایی ژنوتیپ¬ها¬ی متحمل به جوانه زنی پیش از برداشت 40 ژنوتیپ برنج شامل 23 رقم محلی، 13 رقم اصلاح شده و 4 لاین در آزمایشی بصورت طرح بلوک¬های کامل تصادفی در بهار سال 1391 کشت شدند. جهت بررسی درصد جوانه¬زنی در شرایط زنده و قبل از برداشت، خوشه¬ پنجه-های اصلی هر ژنوتیپ خم شده و به مدت 24ساعت در آب غرقاب و تا 6 روز باندپیچی و خیسانده شدند و در روز هفتم خوشه¬ها برداشت و درصد بذور جوانه زده در مزرعه و همچنین سرعت جوانه¬زنی و میزان آنزیم آلفا آمیلاز در آزمایشگاه اندازه گیری شدند. وزن صددانه، تعداد دانه پر، تعداد دانه پوک، ارتفاع بوته، طول گره آخر، تعداد پنجه بارور، طول گره آخر و تعداد روز تا رسیدگی فیزیولوژیک نیز به عنوان صفت¬های مرتبط با جوانه¬زنی محاسبه شدند. نتایج تجزیه واریانس 11 صفت اندازه¬گیری شده برای 40 ژنوتیپ برنج اختلاف معنی¬داری را در سطح احتمال یک درصد نشان داد.همچنین وراثتپذیری بیشتر صفات بخصوص درصد جوانه زنی و مقدار آلفا آمیلاز بالا بود که نشان می دهد احتمالا اثر محیط برای این صفات اندک است. نتایج ضریب همبستگی نیز نشان داد مقدار آلفا آمیلاز با درصد جوانه زنی و تعداد روز تا رسیدگی رابطه مستقیم و معنی داری دارند. نتایج گروه بندی نیز نشان داد ژنوتیپ های مورد بررسی در سه گروه مجزا قرار گرفتند که گروه دوم دارایمیانگین بالاتری برای صفات وزن صد دانه، تعداد دانه پر در خوشه، طول خوشه و بر عکس میانگین پایین تری برای درصد جوانه¬زنی در مزرعه و صفت تعداد روز تا رسیدگی فیزیولوژیک بود.در مجموع نتایج تجزیه علیت و رگرسیون گام به گام نیز نشان داد از میان صفات مطالعه شده، وزن صد دانه، تعداد پنجه بارور و مقدار آلفاآمیلاز بیشترین تاثیر را بر متغیر درصد جوانه¬زنی دارند و می¬توانند در جهت اصلاح ارقام برای مقاوم به جوانه¬زنی قبل از برداشت مورد استفاده قرار گیرند. همچنین درمقایسه کلی بین ژنوتیپ ها، رقم حسن سرایی با داشتن ویژگی های کیفی مناسب و درصد جوانه زنی پیش از برداشت پایین می تواند به عنوان رقم مطلوب معرفی شود. کلمات کلیدی: آلفا آمیلاز، برنج، جوانه¬زنی پیش از برداشت، خواب بذر
اشکان پاشا اکبر فرقانی
به¬منظور توصیف دقیق توانایی خاک در تأمین فسفر، مدیریت بهینه کود وکاهش آلودگی محیط، اطلاعات سینتیکی مورد نیاز می¬باشند. هدف از این تحقیق، مطالعه رهاسازی فسفر قابل دسترس و تطبیق با مطالعات سینتیکی و بدست آوردن بهترین معادله برای توجیه رهاسازی فسفر از خاک¬های غرقاب می¬باشد، که تا به حال بر روی این گونه خاک¬ها در استان گیلان انجام نگردیده بود. در این پژوهش 40 نمونه خاک سطحی (عمق 0 تا 30 سانتی¬متر) در سه تکرار به صورت مرکب از زمین¬های کشاورزی غرقاب استان گیلان جمع آوری شد. از این تعداد 22 نمونه که دارای بیشترین تفاوت از نظر مقدار فسفر و نیز دارای بیشترین پراکنش جغرافیایی بودند، انتخاب گردید. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح کاملا تصادفی با 22 نمونه خاک در 14 زمان مختلف (2، 4، 8، 24، 48، 96، 168، 288، 504، 744، 984، 1224، 1464و 1752 ساعت) و در 3 تکرار انجام گرفت. مطالعه رها¬سازی فسفر به روش عصاره¬گیر¬ی متوالی انجام شد. نتایج نشان داد که خاک¬های مورد مطالعه دارای دامنه گسترده ای از نظر ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی می¬باشند. بررسی نمودار آزاد شدن تجمعی فسفر توسط عصاره¬گیر بی کربنات سدیم نشان داد که سرعت آزاد شدن فسفر در کلیه خاک¬ها تا مرحله هفتم(168 ساعت پس از شروع آزمایش) بالا بوده و پس از این مرحله، رهاسازی با سرعت کمتری ادامه پیدا کرده است. این نتیجه نشان می¬دهد که در قابلیت جذب فسفر علاوه بر مقدار فسفر قابل جذب، سرعت آزاد¬شدن فسفر را نیز باید در نظر گرفت. نتیجه¬گیری کلی نیز مبین این مطلب است که مقدار فسفر آزاد شده پس از 1752 ساعت عصاره¬گیری متوالی با بی¬کربنات سدیم در خاک¬های مختلف غرقاب متفاوت است. در برآورد معادلات سینتیکی، بهترین معادلاتی که می¬تواند رهاسازی فسفر از خاک غرقاب را توصیف نماید، ابتدا معادله مرتبه دوم و سپس معادله الوویچ ساده شده و تا حدودی معادله تابع توانی می¬باشد.
رقیه نظری نفیسه یغماییان
بعد از مطالعه نقشه زمین شناسی، پوشش گیاهی، توپوگرافی و کاربری های مختلف منطقه توتکابن و جمع آوری اطلاعات لازم، مطالعات صحرایی انجام شد و در ناحیه شمال تا شمال شرقی توتکابن محدوده ای به مساحت تقریبی 5 هکتار در واحد فیزیوگرافی کوه که دارای کاربری جنگل طبیعی و کشت شده بود، انتخاب شد. سپس در دو موقعیت شیب شامل شانه شیب و پای شیب تعداد چهار پروفیل شاهد انتخاب و حفر گردید. هم چنین در سه نقطه [3 تکرار] به فاصله حداکثر 30 متری از پروفیل شاهد، از افق های ژنتیکی سطحی و زیر سطحی نمونه برداری انجام شد.انجام آزمایش بصورت فاکتوریل با سه فاکتور نوع کاربری و عمق خاک و موقعیت شیب در قالب طرح کاملا" تصادفی انجام شد.
سارا رویان رضا شیرزادیان خرم آباد
گیاهان در طول دوره رشد و نمو خود به کرات در معرض تنش های محیطی قرار می گیرند. بسته به نوع تنش و محرک محیطی که گیاه در محیط زیست خود با آن مواجهه می شود، مقدار و فعالیت بسیاری از ترکیبات در گیاهان از جمله هورمون های گیاهی برای حصول اطمینان از بقای گیاه تغییر می کند. هورمون گیاهی آبسیزیک اسید (aba) برطیف گسترده ای از فعالیت های مهم در زمینه رشد و توسعه گیاه موثر است. مقدار آن در گیاهان در مراحل جنینی و هنگامی که گیاه تحت تنش خشکی و یا پاتوژن قرار می گیرد، تغییر می کند. الگوی رگبرگ ها، تشکیل ریشه جانبی، ریشه مویین، ساقه، ریشه و چیرگی انتهایی فرایندهای شناخته شده ای هستند که توسط هورمون اکسین (iaa) تنظیم می شوند. اتیلن ازجمله هورمون های مهم گیاهی است که بر بسیاری از فرایندهای فیزیولوژیک در گیاهان موثر است. تغییرات مورفولوژیک مشاهده شده در گیاهچه های تیمار شده با accشامل کوتاهی و ضخیم شدن ریشه، کوتاهی هیپوکوتیل و چرخش نوک هیپوکوتیل را واکنش سه گانه می نامند. وقوع این علایم نشان دهنده فعال بودن سیستم درک اتیلن و بیوسنتز آن می باشد. ژن fry1/ron1از جمله ژن هایی است که بیان آن در واکنش به aba و تنش محیطی در سلول تغییر می کند. در این مطالعه تأثیر تغییر فعالیت ژن ron1 بر برخی خصوصیات مورفولوژیکی در واکنش به غلظت های مختلف هورمونیiaa, aba, acc و در واکنش به غلظت های مختلف خشکی شامل مانیتول، پلی اتیلن گلایکول و nacl در محیطin vitro و تنش خشکی ناشی از 8 و 12 روز عدم آبیاری در محیط in vivo انجام شد. بر اساس نتایج بدست آمده صفات مورفولوژیک بررسی شده در گیاهچه های جهش یافته ron1-1 و old101 در واکنش به غلظت های مختلف aba, accو iaa همچنین تنش خشکی در شرایط in vitro و in vivo در مقایسه با گیاهچه های مادری تفاوت معنی داری را نشان دادند. کاهش معنی داری در گونه های فعال اکسیژن خصوصا h2o2 در گیاهان موتانت نسبت به گیاهان مادری مشاهده گردید. میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز در گیاهان مادری نسبت به گیاهان موتانت تفاوت داشت، و در گیاهان تحت تنش افزایش یافت. نتایج حاصل از بررسی بیان نسبی ژن های واکنش گر شاملdefl، fry1، mir393، cvp2 و xrn4 نشان داد که بیان این ژن ها در گیاهان موتانت old101 و ron1-1 نسبت به گیاهان مادری (ler-0) تفاوت نشان داد. بطور کلی، نتایج بدست آمده نشان دهنده افزایش حساسیت به تنش در گیاهان موتانت old101 و ron1-1 نسبت به گیاهان مادری (ler-0) است
انسیه طاهری غلامرضا شریفی سیرچی
چکیده ایران دارای ذخایر ارزشمند ژنتیکی از بسیاری گیاهان دارویی می باشد. نظر به اهمیت و کاربردهای مختلف گیاهان دارویی، امروزه بسیاری از تحقیقات علوم گیاهی به جنبه های مختلف کاربردی این گیاهان معطوف شده است. بومادران یکی از گیاهان دارویی معروف ایران و جهان می باشد و سالیان زیادی است که توسط ملیت های متعدد مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین تحقیق حاضر، با هدف بررسی تنوع مورفولوژیکی، مطالعه ی روابط ژنتیکی با استفاده از نشانگرهای rapd و شناسایی و مقایسه درصد و اجزای اسانس گونه achillea wilhelmsii رویش یافته در نقاط مختلف ارتفاعی در استان هرمزگان، انجام شد. نتایج بررسی خصوصیات مورفولوژیکی در نمونه های جمع آوری شده بومادران، حکایت از تنوع آن ها در تمامی صفات مورد بررسی داشت که نوید بخش پتانسیل بهره وری این ژنوتیپ ها در به نژادی می باشد. بررسی پتانسیل تنوع ژنتیکی به وسیله نشانگر مولکولی rapd نیز صورت گرفت که نتایج مناسبی جهت تفکیک توده های بومادران ارائه داد. به طوری که تجزیه خوشه ای بر اساس ضریب فاصله جاکارد و الگوریتم های رسم دندروگرام upgma و rb و پس از آن تجزیه به مختصات اصلی، به خوبی توانست توده های بومادران را تفکیک کند. نتایج بررسی ویژگی های اسانس توده های مورد مطالعه نشان دهنده تفاوت بالای بین تمامی توده ها در ترکیبات اسانسی بود، به طوری که توده شمال استان دارای بیشترین تعداد ترکیب بود در حالی که توده شرق و توده غرب به ترتیب دارای دومین و سومین جایگاه از لحاظ میزان ترکیبات بودند. به طور کلی نتایج این آزمایش حاکی از تنوع بالا بین توده -های بومادران در سطح استان هرمزگان است، و توده های مورد بررسی چه از لحاظ صفات مورفولوژیکی چه خصوصیت های نشانگری و چه از لحاظ ترکیبات اسانسی دارای تفاوت می باشند. این مطلب حاکی از پتانسیل های نهفته توده های بومی بومادران در ناحیه استان هرمزگان دارد.
علی شیرین زاده اکبر فرقانی
زئولیتها با ساختمان کریستالی مواد متخلخلی هستند که به دلیل داشتن ظرفیت تبادل کاتیوتی با? و قرار دادن بعضی از کاتیونها در شبکه خود ع?وه بر نقش اص?ح کنندگی در خاک میتوانند نقش تغذیهای داشته و باعث بهبود رشد گیاه شوند. مصرف این ماده در خاک می تواند نقش موثری در افزایش راندمان مصرف ازت و کاهش تلفات این عنصر مهم در خاکهای اشباع از آب باشد.از طرفی میزان تصعید co2 یکی از راه های عمده هدر رفت کربن از کود های آلی مصرفی در زمین کشاورزی است که باعث کاهش کارایی مصرف این کود ها می شود.
سیما داودی جمالعلی الفتی چیرانی
هیبریدهای بین گونه ای برای بهبود محصولات استفاده می شوند و راهی موثر برای ایجاد ژرم پلاسم جدید می باشند. از طریق کشت و پرورش گیاهان هیبرید می توان محصولاتی با کیفیت بالاتر و عملکرد بیشتر به دست آورد. از این رو این مطالعه به منظور بررسی عملکرد و کیفیت هیبریدهای بین گونه ای کدو حلوایی و کدو مسمایی صورت گرفته است. بدین منظور در این تحقیق10 هیبرید به همراه 6 لاین از تیپ های مختلف انواع کدو حلوایی و کدو مسمایی استفاده شد. این آزمایش در یک طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه گیلان طی فصول بهار و تابستان سال 1393 انجام شد. برای مطالعه عملکرد و کیفیت، ویژگی هایی از جمله تعداد میوه در بوته، عملکرد در بوته و هکتار، طول و قطر میوه و دمگل، ضخامت گوشت، طول ساقه ی اصلی، میزان ماده ی خشک، کاروتنوئید و اسیدیته قابل تیتر اندازه گیری شد. در هیبریدهای بین گونه ای با تیپ میوه ی کدو حلوایی، میزان عملکرد (38/6854 گرم) در مقایسه با والدین (06/10943 گرم) کاهش پیدا کرد. از طرف دیگر در این نوع هیبرید طول ساقه ی اصلی به طور معنی داری (28/518 سانتی متر) در مقایسه با والدین کاهش پیدا کرد. در هیبریدهای بین گونه-ای با تیپ میوه ی کدو مسمایی وزن هر بوته و وزن بوته در هکتار (08/11485 گرم و 33/35 تن در هکتار) در مقایسه با والدین (8986 گرم و 64/27 تن در هکتار) به طور معنی داری افزایش یافت. در این نوع از هیبریدها طول ساقه ی اصلی نیز در مقایسه با والدین کاهش یافت و از میزان 25/726 سانتی متر در والدین به 05/585 سانتی متر در هیبریدها رسید. در هر دو نوع از هیبریدهای بین گونه ای میزان اسیدیته قابل تیترکاهش یافت در حالی که میزان کاروتنوئید افزایش پیدا کرد، بنابراین هیبریدها شیرین تر از والدین بودند. کدوهای نوع cucurbita pepo l. عادت رشدی محدود دارند و کدوهای نوع cucurbita moschata duch. حاوی سطوح بالایی از کاروتنوئید می باشند. ممکن است در هیبریدهای بین گونه ای این دو صفت بطور همزمان از طریق اصلاح بوسیله هتروزیس بیان شوند. بیشترین و کمترین میزان وراثت پذیری عمومی مربوط به صفات عملکرد (32%) و ضخامت گوشت (5/25 %) بوده است. برای تولید بذر هیبرید واریانس غالبیت اهمیت بیشتری از واریانس افزایشی دارد. برای تولید لاین با عملکرد بالا با توجه به وراثت پذیری بالای این صفت احتمالا انتخاب می تواند مفید باشد. در هیبریدهای بین گونه ای با تیپ میوه ی کدو حلوایی طول و وزن بذر، عملکرد بذر در بوته و هکتار در مقایسه با والدین کاهش نشان داد، در حالی که در هیبریدهای بین گونه ای با تیپ میوه ی کدو مسمایی هیچ تفاوت معنی داری بین والدین و هیبریدها در کل صفات اندازه گیری شده وجود نداشت. بیشترین و کمترین وراثت پذیری عمومی به ترتیب مربوط به صفات عملکرد بذر در میوه و قطر بذر بود. در کدوهای با تیپ میوه ی کدو حلوایی بالاترین هتروزیس استاندارد با توجه به رقم استاندارد از هیبرید بین گونه ای mo11× p25 در رابطه با صفت عملکرد بذر در میوه حاصل شد و در کدوهای با تیپ میوه ی کدو مسمایی بالاترین میزان هتروزیس با توجه به رقم استاندارد از هیبرید بین گونه ای p1× mo9 در رابطه با صفت عملکرد بذر به دست آمد. میزان وراثت پذیری عمومی پائین برای صفات مربوط به بذر نشان دهنده ی اثر محیط بر این صفات است. به عبارت دیگر انتخاب باید برای چندین نسل به تاخیر بیفتد. هیبریدهای بین گونه ای در هر دو نوع از کدوها می توانند برای افزایش کیفیت و کاهش رشد رویشی بدون اثر معنی دار بر عملکرد به کار روند.
سمیه قنبرپور محمد کریم معتمد
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی اقتصادی - اجتماعی زنان نوغاندار روستایی استان گیلان انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی بوده و از پرسشنامه محقق استفاده شده است. از 8519 نفر نوغاندار استان گیلان از طریق فرمول کوکران 220 نفر به عنوان نمونه آماری تحقیق از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی ( آزمون همبستگی اسپیرمن، رگرسیون چند متغیره) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد میانگین توانمندی اقتصادی زنان نوغاندار روستایی از توانمندی اجتماعی آنها بالاتر است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد متغیرهای دسترسی به وام، دانش فنی، امکانات و تجهیزات نوغانداری، پذیرش ایده های جدید، تکفل، برگزاری کلاس های آموزشی - ترویجی، رضایت شغلی و سابقه نوغانداری به ترتیب از عوامل موثر بر توانمندسازی اقتصادی - اجتماعی زنان نوغاندار روستایی هستند که در مجموع 70 درصد از تغییرات متغیر توانمندسازی اقتصادی - اجتماعی زنان را تبیین می کنند. با توجه به نتایج این پژوهش، تقویت شاخص های که بر توانمندسازی اقتصادی - اجتماعی زنان نوغاندار موثر هستند، به ویژه شاخص های دسترسی به وام، افزایش دانش فنی نوغانداران، مواد اولیه و امکانات و تجهیزات از طریق حمایت سازمان های مربوطه و برگزاری دوره های آموزشی به منظور توانمندی آنها، ضروری است.
آسیه کیوان خسرو بابک ربیعی
چکیده ندارد.