نام پژوهشگر: ناصر آق
رفیعه خلیلی سعید لو مینا رمضانی
126 abstract: in this research we studied the effects of cyclic hydration and dehydration of cysts of artemia urmiana and artemia parthenogenetica on the hatching percentage, survival and growth. the experiment was carried out in 3 treatments (1-3 hydration/dehydration cycles) with 3 replicates for each treatment. later effects of cold preservation at -20°c during three time periods were also studied on same parameters. hatching percentage of each treatment was determined (in 3 replicates) according to standard method. survival and growth were measured on days 8, 11, 15, 20 and 25 of growth. the results indicated that hatching percentage of artemia urmiana cysts decrease with repeated cycles of hydration/dehydration process. hatching percentage was significantly higher (85.9%) in cysts directly collected from lake urmia (control group) compared to the groups exposed to cyclic hydration/dehaydration processes. minimum hatching percentage (63.4%) was observed in cysts of treatment three. but in a. urmiana preservation of treated cysts at -20°c for one week and one month helps in improving the hatching percentage to some extent. the effect of hydration/dehydration cycles on hatching percentage in a. parthenogenetica is nearly similar to a. urminana, but two cycles of hydration /dehydration cause less increasing on hatching in this species. in addition, in a. parthenogenetica, time period of preservation in cold temperature, not only doesnt cause relative increasing on hatching but also decreases the hatching rate that continue by alongation of cold period. excess haydration/dehydration cycles of cysts causes a reduction in survival of artemia which hatched from these cysts in both species. reduction in survival percentage is compensated after cold incubation of the cysts for one week, but prolonged incubation causes higher mortality percentage. according to this results growth of a. urmiana and a. parthenogenetica is not affected significantly by cyclic hydration/dehydration of the cysts and following period of cold incubation.
لیلا رستمی سیما نصری
بحران ملی تبدیل شده است . صید آبزیان در کنار تولیدات کشاورزی ودامپروری نقش مهمی در تأمین غذای پروتئینی بشر دارد. اما به دلیل محدودیت هایی ک ه در مورد بهره برداری آبزیان از دریاها و منابع آب شیرین وجود دارد ذخایر طبیعی به .(lavens, تنهایی نمی تواند تقاضای روزافزون نسبت به محصولات شیلاتی را برآورده سازد( 1996 آبزی پروری بعنوان مکملی برای بهره برداری از منابع طبیعی ، مورد توجه بیشتری قرارگرفته است . مهمترین مسئله در صنعت آبزی پروری تأمین غذای مناسب است . زمانی پرورش و رشد یک آبزی بخوبی انجام م یگیرد که از تغذیه مناسبی برخوردار باشد. نقش غذا در رشد،نگهداری ، تولیدمثل ، مقاومت و سلامت موجودات زنده از مدتها قبل معلوم شده .( lavens, است( 1996 بسیاری از آبزیان در دوران اولیه زندگی شان قادر به گرفتن غذاهای کنسانتره نیستند مانند ماهی کپور ،صدفها، مرحله بعد از لاروی میگو، تاس ماهیان و دهها نوع دیگر از آبزیان ، لذا در این موارد وجود غذای زنده و متحرک در جیره غذایی الزامی بنظر می رسد. غذاهای زنده در عین حال که از تنوع زیادی برخوردارند دارای کیفیتهای متفاوتی نیز هستند. در بین غذاهای زنده .( lavens, مورد استفاده آبزیان، ناپلی آرتمیا بیشترین مورد استفاده را دارد ( 1996 یکی از منابع عظیم و قابل توجه آرتمیا در آسیا دریاچه ارومیه 1 در شمال غربی ایران می باشد که توسط گانتر 2 در سال 1890 گزارش شد و در سال 1976 توسط کلارک وباون 3 تحت عنوان آرتمیا ارومیانا 4 نامگذاری گردید. آق و .( نوری برای اولین بار وجود آرتمیا پارتنوژنز را از برکه های اطراف دریاچه ارومیه گزارش نمودند ( آ ق، 1376 بر اساس بررسیهای انجام گرفته توسط این دو محقق، تفاوتهای مورفولوژیکی کاملا برجسته ای بین آرتمیا ارومیانا و آرتمیا پارتنوژنز وجود دارد و شرایط زیستی آنان نیز در طول دوره زندگی با هم متفاوت است.بر اساس تحقیقاتی که در سالهای اخیر انجام گرفته است. این دو جمعیت آرتمیا در دریاچه ارومیه بصورت همزیستی زندگی می کنند و تغییرات در .( شوری آب دریاچه ارومیه می تواند باعث غلبه یک جمعیت بر جمعیت دیگر شود (آ ق، 1381 ارزش غذایی بالای آرتمیا بخصوص در مرحله اول لاروی (ناپلیوس) باعث کاربرد وسیع آن در تغذیه لارو آبزیان 14 درصد چربی می باشد ، همچنین کلیه - 45 درصد پروتئین و 20 - گردیده است که در این مرحله دارای حدود 66 این غذای زنده علاوه بر .(ahmadl, اسیدهای آمینه ضروری و اکثر اسیدهای چرب را در حد مطلوب دارا است( 1990 مغذی بودن بدلیل داشتن آمیلاز و تریپسین دربدن خود، در لوله گوارش آبزیان پرورشی، در هضم سایر مواد غذایی نیز .( شرکت می کند (آ ق، 1381
صمد رحیم نژاد ناصر آق
در این تحقیق تاثیر لاکتوفرین جیره بر پارامترهای رشد، پاسخ ایمنی غیراختصاصی و برخی پارامترهای بیوشیمیایی خون ماهی قزل آلای رنگین کمان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ماهیان قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 5 ±40 گرم به مدت هشت هفته با غذای شاهد بدون لاکتوفرین و چهار تیمار غذایی حاوی 50، 100، 200 و 400 میلی گرم لاکتوفرین در کیلوگرم غذا تغذیه شدند. بیومتری ماهیان جهت بررسی پارامترهای رشد در هر دو هفته صورت گرفت. در پایان دوره تغذیه ای نمونه گیری خونی از ورید ساقه دمی ماهیان با استفاده از سرنگ غیرهپارینه صورت گرفت. نمونه های سرم جهت بررسی تاثیر لاکتوفرین بر پارامترهای ایمنی غیراختصاصی هومورال شامل فعالیت همولیتیک کمپلمان، سطوح پراکسیداز، لیزوزیم و آنتی پروتئاز و همچنین پارامترهای بیوشیمیایی شامل میزان آهن و پروتئین کل مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که لاکتوفرین جیره تاثیر معنی داری بر رشد ندارد. نتایج حاصل از اندازه گیری شاخص های ایمنی افزایش معنی دار لیزوزیم سرم را در تیمارهای 100 و 200 میلی گرم نشان داد. میزان پراکسیداز سرم در تیمار 200 میلی گرم و سطوح آنتی پروتئاز نیز در گروه های تغذیه شده با 100، 200 و 400 میلی گرم لاکتوفرین افزایش معنی داری را نسبت به گروه شاهد نشان دادند. اما اختلاف معنی داری بین تیمارها از نظر میزان فعالیت همولیتیک کمپلمان مشاهده نگردید. پایین ترین میزان آهن سرم در تیمار 100 میلی گرم مشاهده شد اما اختلافات مشاهده شده معنی دار نبود. میزان پروتئین کل سرم با افزایش دوز لاکتوفرین افزایش یافته و اختلاف معنی داری بین تیمارهای 200 و 400 میلی-گرم با گروه شاهد مشاهده گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که افزودن لاکتوفرین به جیره در سطح 200 میلی گرم در کیلوگرم غذا اثرات مثبت معنی داری بر پارامترهای ایمنی غیراختصاصی و نیز میزان پروتئین کل سرم ماهی قزل آلای رنگین کمان دارد.
ساناز خسروی وانق سفلی ناصر آق
در این مطالعه اثرات شوری و تابش اشعه فرابنفش و نیز نوع جیره غذایی بر میزان تجمع ترکیبات جاذب اشعه فرابنفش (مایکوسپرین ها) در بدن آرتمیا اورمیانا و آرتمیا پارتنوژنتیکا مورد بررسی قرار گرفت. سیست آرتمیا اورمیانا و آرتمیا پارتنوژنتیکا به ترتیب از دریاچه ارومیه و برکه های اطراف دریاچه جمع آوری و تحت شرایط استاندارد (دما °c28، ph 8، نور 2000 لوکس و شوری 33 گرم در لیتر) تخم گشایی شد. در آزمایش اول جانوران مذکور در شرایط آزمایشگاهی تحت تیمارهای مختلف شوری (150 و 250 گرم در لیتر) و نوری (نور معمولی و نور معمولی +تابش اشعه فرابنفش) قرار داده شده و توسط جلبک سبز تک سلولی دونالیلا سالینا که یکی از تولیدکنندگان مایکوسپرین ها می باشند، تغذیه شدند. تیمار تابش اشعه فرابنفش نیز توسط 2 لامپ uv-b با دوزی در حدود 360 ژول بر متر مربع اعمال گردید. در آزمایش دوم جلبک دونالیلا سالینا در دو شوری 120 و 250 گرم در لیتر کشت داده شده و آرتمیاها بوسیله این دو جیره غذایی که از لحاظ محتوای مایکوسپرین ها متفاوت بودند، تغذیه شدند. در نهایت میزان تجمع هفت نوع مایکوسپرین (asterina-330، shinorine، mycosporine-2glycine، palythine، porphyra-334، mycosporine-glycine:valine و palythinol) در آرتمیاهای بالغ توسط دستگاه hplc اندازه گیری شد. نتایج بدست آمده از آزمایش اول حاکی از آن بود که در اکثر موارد استرس ناشی از افزایش شوری آب محیط پرورش و تابش اشعه فرابنفش سبب افزایش معنی دار میزان مایکوسپرین های یاد شده در هر دو گونه آرتمیا می گردد. از طرف دیگر در تیمارهایی که هر دو استرس مذکور به طور همزمان اعمال شده اند، اثر متقابل آنها مستقیم افزایشی بوده و سبب افزایش بیش از پیش مقدار مایکوسپرین ها حتی تا میزان 2 برابر شده است. نتایج حاصل از آزمایش دوم نیز فرضیه انتقال مایکوسپرین ها را از طریق جیره غذایی به آرتمیا تایید می کند. به طوری که افزایش میزان تجمع مایکوسپرین ها در آرتمیاهای تغذیه شده با جلبک دونالیلا سالینا کشت داده شده تحت استرس شوری (مایکوسپرین های بیشتر) نسبت به شرایط معمولی (مایکوسپرین های کمتر) از لحاظ آماری معنی دار می باشد. به طور کلی در اکثر تیمار های اعمال شده در 2 آزمایش فوق آرتمیا پارتنوژنتیکا در مقایسه با آرتمیا اورمیانا به وضوح قابلیت بیشتری در تجمع مایکوسپرین ها از خود نشان داده است؛ این مطلب را می توان به شرایط نامساعدتر برکه های اطراف دریاچه ارومیه که زیستگاه این جمعیت بکرزا می باشد، ارتباط داد. از سوی دیگر نتیجه گیری کلی موید ارتباط تنگاتنگ میزان مایکوسپرین های جیره غذایی (دونالیلا سالینا) با بدن جانوران مصرف کننده ای مانند آرتمیا می باشد. این حقیقت که مایکوسپرین ها قابلیت انتقال در میان سطوح مختلف زنجیره غذایی را دارند، دلیل دیگری بر اهمیت آرتمیا به عنوان غذای زنده در صنعت آبزی پروری می باشد.
مهدیه بختیاریان صابر خدابنده
در این تحقیق تاثیر سه شوری متفاوت و تابش اشعه فرابنفش بر سازش های بیوشیمیایی جلبک دونالیلا سالینا سبز و قرمز مورد بررسی قرار گرفت. جلبک دونالیلا سالینا تحت شرایط استاندارد آزمایشگاهی (دمای 2±25 درجه سانتی گراد, شدت روشنایی 2000 لوکس و تابش پیوسته نور و ph:8) کشت گردید و از آب دریاچه ارومیه با درجات مختلف شوری (150, 200, 250 قسمت در هزار) و محلول غذایی walne و محلول ویتامین (حاوی ویتامین b1 و b2) به عنوان محیط غنی سازی استفاده شد. آزمایشات در دو مرحله تحت تابش اشعه فعال فتوسنتزی و بصورت ترکیبی با اشعه فرابنفش انجام گرفت و میزان گلیسرول، بتاکاروتن و mycosporine-like amino acids (maas) در جلبکهای کشت داده شده اندازه گیری شد. افزایش میزان شوری و تابش اشعه فرابنفش تاثیر معنی-داری بر تولید گلیسرول, بتاکاروتن و maasداشت بطوریکه بیشترین میزان این ترکیبات در شوری 250 قسمت در هزار و کمترین میزان در شوری 150 قسمت در هزار مشاهده شد. میزان دو ترکیب بتاکاروتن و maasدر تیمارهای تحت تابش اشعه فرابنفش نسبت به تیمارهای کنترل افزایش بیشتری را نشان داد. ترکیب اشعه فرابنفش توام با افزایش شوری سنتز دو ترکیب بتاکاروتن و maas را افزایش داد بطوریکه بیشترین میزان این ترکیبات در شوری 250 قسمت در هزار و تحت تابش اشعه فعال فتوسنتزی توام با اشعه فرابنفش مشاهده شد. میزان سه ترکیب گلیسرول, بتاکاروتن و maasدر جلبک قرمز رنگ دونالیلا سالینا در مقایسه با جلبک سبز رنگ دونالیلا نشان داد که میزان بتاکاروتن و گلیسرول در جلبک قرمز رنگ بیشتر از جلبک سبز رنگ دونالیلا سالینا است. میزان maas نیز نشان داد جلبک قرمز رنگ دونالیلا در تمام موارد بجز شوری 250 تحت تابش اشعه فرابنفش دارای مقدار بیشتری maas است. نتایج موید اثر القاکنندگی اشعه فرابنفش و شوری جهت سنتز ترکیبات maas, بتاکاروتن و گلیسرول می باشد و نشان دهنده افزایش سینرژیک معنی داری در خصوص سنتز دو ترکیب بتاکارتن و maas تحت دو فاکتور شوری و اشعه فرابنفش می باشد.
محمد نوری ناصر آق
در تحقیق حاضر، تاثیر شوری هایppt 50، 100، 150، 200 و 250 بر رقابت ما بین دو جمعیت آرتمیا ارومیانا (جنسی) و آرتمیای بکرزای برکه های مجاور دریاچه ارومیه، مورد مطالعه قرار گرفت. بعد از تخم گشایی سیست ها، ناپلیوس ها جداگانه در داخل 10 ظرف 5/1 لیتری، با شوری های مذکور تا مرحله بلوغ پرورش داده شدند. بعد از بلوغ آرتمیا ها، تعداد 3 جفت آرتمیای جنسی و 3 ماده بکرزا به صورت تصادفی از شوری های مختلف جدا نموده و به 15 ظرف 5/1 لیتری (با 4 تکرار) منتقل شده و بصورت منفرد و رقابتی پرورش یافتند. آزمایش ها در شرایط رقابتی تا زمان غلبه یک جمعیت بر جمعیت دیگر و حذف و یا ظاهر شدن تعادل در بین گونه ها ادامه یافت. در پایان دوره درصد ماده های جنسی و بکرزا در تیمارهای رقابتی، تعیین گردید. نتایج نشان می دهد که در شوری بالا(ppt 200 و 250) آرتمیای جنسی بر آرتمیای بکرزا غلبه کرده است و در شوری پایین( ppt50، 100 و 150) آرتمیای بکرزا بر آرتمیای جنسی غلبه پیدا می کند و شوری بر رقابت ما بین آرتمیا ارومیانا و آرتمیای بکرزا تاثیر معنی داری دارد. نتایج نشان می دهد که در محدوده شوری پایین آرتمیای بکرزا رشد جمعیت و تولید مثل بیشتری نسبت به آرتمیای جنسی دارد. آرتمیای جنسی در محدوده شوری بالا رشد جمعیت و تولید مثل بیشتری از آرتمیای بکرزا دارد. نتایج تاثیر شوری بر رقابت بین این گونه مطابق نتایج تاثیر شوری بر رشد و بقای این دو گونه است. دریاچه ارومیه در دهه های پیشین که شوری دریاچه درحدود ppt 150 بود، دارای جمعیت مخلوط جنسی و بکرزا بوده، در سال های اخیر بعلت بالا رفتن شوری (بین ppt 200 تا 350) آرتمیای جنسی بر آرتمیای بکرزا غلبه کرده است. همچنین یک رابطه ی معکوس بین افزایش شوری و شکوفایی جمعیت در هر دو نوع آرتمیای جنسی و بکرزا وجود دارد. با افزایش شوری ازppt 50 به ppt 250 تعداد جمعیت در هر دو گونه کاهش می یابد. میزان جمعیت آرتمیای بالغ در هر دو گونه در شوریppt 100 از بقیه شوری ها بیشتر است که بیشترین میزان تولید بیومس و سیست آرتمیا در هر دو گونه در همین شوری است. همچنین رقابت بین گونه های مختلف، دسترسی گونه ها به منابع را محدود می سازد و رشد جمعیت ها در تمامی شوری ها در تیمارهای رقابتی کمتر از تیمارهای پرورشی منفرد هر دو گونه بود و تولید بیومس و سیست در تیمارهای رقابتی کمتر از تیمارهای منفرد است.
مهران یعقوبی عیسی ابراهیمی
جهت دست یابی به راندمان بالاتر تولید در هچری ها، نیاز است در اختیار ماهی ها، غذای مناسبی در زمان حساس لاروی و انگشت قدی قرار گیرد. برای این امر دو موضوع اساسی وجود دارد. اول: تهیه یک غذای زنده که متناسب با اندازه لاروها در مراحل اولیه رشد باشد و دوم اینکه این ارگانیزم غذایی به گونه ای باشد که باعث افزایش رشد و بازماندگی در لاروها شود. در این میان ناپلی آرتمیا یکی از گزینه های بسیار مناسب در تغذیه ی دوران لاروی ماهیان و بویژه ماهیان زینتی آب شیرین است. اما این موجود از اسیدهای چرب ضروری به ویژه hufa n-3 فقیر بوده و به تنهایی نمی تواند نیاز های غذایی لارو ماهی ها و میگوهای دریایی را برای رشد فراهم سازد. برای برطرف کردن این کمبود سال هاست از روش غنی سازی ناپلی آرتمیا قبل از مصرف استفاده می شود. این مطالعه جهت بررسی اثر استفاده از ناپلیوس آرتمیا غنی سازی شده با اسیدهای چرب غیر اشباع بلند زنجیره (hufa) بر بازماندگی، رشد و مقاومت در برابر استرس دما و ph در نوزادهای فرشته ماهی (peterophylum scalare) انجام شد. لارو ماهیان با وزن متوسط 86/0 میلی گرم به مدت 20 روز با سه جیره غذایی شامل ناپلیوس آرتمیا تازه هچ شده، ناپلیوس آرتمیا غنی شده با hufa و غذای تجاری بیومار پودر شده تغذیه شدند. تناوب غذادهی 4 بار در روز و در ساعت های (8،12،16،20) انجام شد. بازماندگی و پارامترهای رشد لاروها در دو بازه زمانی 20 روزه مورد بررسی و آنالیز قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که میزان بازماندگی لارو های تغذیه شده با ناپلیوس آرتمیا غنی شده در طی 20 روز اول آزمایش (% 66/90) نسبت به لارو های تغذیه شده با ناپلیوس آرتمیای غنی نشده (%66/83) و لاروهای تغذیه شده با غذای تجاری بیومار(%0) در حد معنی داری (05/0p<) بالاتر بود. این درحالی است که تمامی لاروهای تغذیه شده با غذای تجاری (بیومار) در طی 3 روز اول پرورش تلف شدند. لاروهای تغذیه شده با ناپلی آرتمیای غنی شده در تمامی پارامترهای مورد ارزیابی(شامل میانگین وزن نهایی، ضریب رشد ویژه، میانگین طول نهایی، درصد افزایش وزن بدن و میانگین ارتفاع نهایی بدن) بطور معنی داری (05/0p<) برتر از لاروهای تغذیه شده با ناپلی آرتمیا غنی نشده بود. لاروهای باقی مانده پس از طی مراحل فوق، تحت استرس شوک دمایی(دماهای 22 و 34 درجه سانتی گراد) و شوک ph (ph=5.5, 6.5 در سطح پایین و ph=8.5, 9.5 در سطح بالا) قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از شوک ph نشان دهنده برتری لاروهای تغذیه شده با آرتمیای غنی شده بودند، به نحوی که بازماندگی آنها به طور معنی داری(05/0p<) بیشتر بود. نتایج بدست آمده از 20 روز دوم آزمایش نشان داد بچه ماهیانی که در زمان لاروی با ناپلی آرتمیای غنی شده تغذیه شدند در پارامترهای مورد ارزیابی(شامل میانگین وزن نهایی، میزان افزایش وزن، ضریب رشد ویژه، درصد افزایش وزن بدن و میانگین ارتفاع نهایی بدن) نسبت به بچه ماهیانی که در زمان لاروی با ناپلی آرتمیا غنی نشده تغذیه شدند بطور معنی داری (05/0p<) برتر بودند. اما پارامترهای طول نهایی و بازماندگی بچه ماهیان در پایان 20 روز دوم پرورش در بین دو تیمار تفاوت آماری معنی داری را نشان نداد. نتایج حاصل ازآزمون مقاومت (زنده مانی) نسبت به تنش ph نیز در مرحله دوم آزمایش تفاوت آماری معنی داری را بین بچه ماهیان در هر دو تیمار (بچه ماهیانی که در زمان لاروی با آرتمیا غنی نشده تغذیه شدند و بچه ماهیانی که در زمان لاروی با ناپلی آرتمیای غنی شده تغذیه شدند) نشان نداد. نتایج حاصل از اثر استرس دما در هر دو مرحله آزمایش هیچ تفاوت معنی داری بین تیمارهای مورد آزمایش نشان نداد. در مجموع نتایج این مطالعه نشان داد لاروهای تغذیه شده با ناپلیوس آرتمیا غنی شده با hufa بازماندگی، رشد و مقاومت بیشتری در برابر استرس های محیطی نسبت به سایر تیمارها (ناپلیوس آرتمیا و غذای تجاری بیومار) از خود نشان می دهند.
اسلام احمدیان ناصر آق
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر استفاده از سطوح مختلف لاکتوفرین گاوی در جیره مولدین قزل آلای رنگین-کمان بر کیفیت تخم های حاصله انجام پذیرفت. این تحقیق در قالب چهار گروه آزمایشی روی مولدین قزل آلای 4 ساله انجام گرفت. گروه های آزمایشی در این مطالعه شامل؛ گروه فاقد لاکتوفرین به عنوان شاهد و گروه هایی با سطوح 100، 200 و 300 میلی گرم لاکتوفرین گاوی به ازای هرکیلوگرم جیره غذایی بودند. ماهیان مولد پس از سازگاری با شرایط آزمایش، به تعداد 6 عدد مولد ماده و 4 عدد مولد نر به ازای هر گروه آزمایشی به درون مخازن 1000 لیتری منتقل شدند. دوره غذادهی ماهیان مولد 3 ماه به طول انجامید. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که لاکتوفرین تاثیر معنی داری بر روی اندازه تخمها، میزان لقاح و میزان جذب آب توسط تخمها ندارد (05/0< p). ولی میزان هم آوری کل بصورت معنی داری در گروه تغذیه شده با 200 میلی گرم لاکتوفرین نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (05/0> p).. نتایج تحقیق افزایش میزان هم آوری مطلق در گروه های تغذیه شده با لاکتوفرین، نسبت به گروه شاهد را بصورت معنی داری نشان داد (05/0> p). میزان هم آوری نسبی نیز بصورت معنی داری در گروه های تغذیه شده با مقادیر 200 و 300 میلی گرم لاکتوفرین نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (05/0> p). نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که میزان پروتئین خام تخم ها بصورت معنی داری در گروه تغذیه شده با 200 میلی گرم لاکتوفرین نسبت به گروه شاهد و گروه تغذیه شده با 100 میلی گرم لاکتوفرین افزایش پیدا کرد (05/0> p). میزان چربی خام تخمها بصورت معنی داری در گروه های تغذیه شده با لاکتوفرین نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (05/0> p). و همچنین مشاهده شد که مجموع اسیدهای چرب n-3 در گروههای تغذیه شده با 200 و 300 میلی گرم لاکتوفرین در مقایسه با گروه شاهد بصورت معنی داری افزایش می یابد (05/0> p). درصد چشم زدگی تخمها و میزان تفریخ تخمها بصورت معنی داری در گروه های تغذیه شده با لاکتوفرین نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (05/0> p). با توجه به یافته های تحقیق افزودن لاکتوفرین در سطح 200 میلی گرم در هر کیلوگرم جیره مولدین قزل آلای رنگین کمان جهت بهبود میزان هم آوری، کیفیت و بازماندگی تخمها توصیه می شود.
سروه قادرپور ناصر آق
تحقیق حاضر با هدف سازی غنی سازی آرتمیا ارومیانا و آرتمیا فرانسیسکانا با روغن کلزا با تاکید بر میزان رشد، بقا و پروفیل اسیدهای چرب ناپلی انجام پذیرفت. این تحقیق در قالب 18 گروه آزمایشی در هر دو گونه انجام گرفت. این دو گونه در تراکم های 50000، 100000 و 200000 ناپلی در لیتر با غلظت های 1/0، 2/0 و 3/0 گرم در لیتر روغن کلزا در دمای 1±28 درجه سانتیگراد و شوری 35 گرم در لیتر به مدت 18 ساعت غنی سازی شدند. داده ها با استفاده از روش آنالیز واریانس دوطرفه (multivariate) یا tindependent samples t-tes و آزمون دانکن مورد ارزیابی قرار گرفتند. در تمام بررسی ها، سطح معنی دار بودن آزمون ها 05/0> p نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که غنی سازی با روغن کلزا تاثیر معنی داری بر روی رشد، بقا و افزایش اسیدهای چرب 18 کربنه دارد (05/0>p). با افزایش مدت زمان غنی سازی در تیمارهای مختلف هر دو گونه، طول کل افزایش و درصد بقا کاهش یافت (05/0>p). میزان dha و epa و ara در تیمارهای مختلف هر دو گونه با افزایش مدت زمان غنی سازی به طور معنی داری تحت تاثیر قرار نگرفتند (05/0<p). میزان la، pufa،pufa (n-6)، pufa(n-3)، sfa، mufa و tfa در هر دو گونه به طور معنی داری افزایش یافتند (05/0>p) اما میزان ala در اکثر تیمارهای آرتمیا ارومیانا نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت اما در آرتمیا فرانسیسکانا افزایش آن در بعضی از تیمارها نسبت به شاهد مشاهده شد (05/0>p). با توجه به یافته های تحقیق آرتمیا ارومیانا در تراکم 100000 ناپلی در لیتر با غلظت 3/0 گرم در لیتر روغن کلزا به مدت 18 ساعت غنی سازی بهترین تیمار می باشد که این تیمار دارای حداکثر مقادیر اسیدهای چرب ala، pufa، pufa(n-3)، sfa و tfa نسبت به بهترین تیمار گونه فرانسیسکانا است (05/0>p). اگرچه از لحاظ میزان اسیدهای چرب la،epa ، dha، pufa (n-6) و mufa نسبت به گونه فرانسیسکانا مقادیر کمتری دارد ولی اختلاف معنی دار ندارد (05/0<p).
مسعود بهرام بیگی ناصر آق
هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثرات هم زمان پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم (lactobacillus plantarum) و پرِبیوتیک زایلوالیگوساکارید (xylo oligosaccharides) بر پارامترهای رشد، فعالیت آنزیم های گوارشی، پاسخ های ایمنی، ترکیب شیمیایی عضله و مقاومت در برابر شوک های محیطی در ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) بود. برای این منظور تعداد 420 قطعه بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان با وزن متوسط (3 ± 77) گرم به مدت 14 روز با شرایط آزمایشگاهی سازگار گردید. پس از سازگاری، ماهی ها در 8 تیمار و هر تیمار با 3 تکرار به ترتیب زیر توزیع شدند: تیمار1 (شاهد): تغذیه با جیره ی پایه، تیمار 2، 3 و 4: تغذیه شده با جیره ی پایه حاوی به ترتیب 5/0، 1 و 2 درصد پربیوتیک زایلوالیگوساکارید. تیمار 5، 6 و 7 تغذیه با جیره ی پایه حاوی به ترتیب 5/0، 1 و 2 درصد پرِبیوتیک زایلوالیگوساکارید و cfu108 پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم در هر گرم غذا، تیمار 8 با جیره ی پایه حاوی cfu108 پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم در هر گرم غذا تغذیه گردید. ماهیان به مدت 63 روز طبق تیمارهای فوق تغذیه شدند. طبق نتایج بدست آمده تأثیر منفی معنی داری در پارامترهای رشد، تغذیه، ترکیب شیمیایی عضله، ترکیب اسیدهای چرب، میزان فعالیت آنزیم های گوارشی و پارامترهای خون شناسی تیمارهای مختلف در مقایسه با تیمار 1 مشاهده نشد (05/0p>). بیشترین میزان خاکستر در تیمار 5 مشاهده شد که با تیمارهای 3 و 4 اختلاف معنی دار مشاهده گردید. بیشترین میزان لیزوزیم و آنتی بادی در تیمار 8 که به طور معنی داری بالاتر از تیمار 1 بود دیده شد (05/0p<) هم چنین بیشترین میزان فعالیت سیستم کمپلمان در تیمار 7 که به طور معنی داری بالاتر از تیمار 1 و بقیه ی تیمارها بود مشاهده گردید (05/0p<). پس از اعمال استرس هایپوکسی میزان بازماندگی تیمار 3 نسبت به سایر گروه های آزمایشی به طور معنی داری بالاتر بود (05/0p<) میزان گلوکز و کورتیزول تیمار 3 (تغذیه شده با جیره پایه حاوی 1 درصد پرِبیوتیک زایلوالیگوساکارید) در مقایسه با تیمار1به طور معنی داری پایین تر بود (05/0p<). استفاده پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم و پرِبیوتیک زایلوالیگوساکارید در جیره ماهی قزل آلای رنگین کمان باعث تحریک سیستم ایمنی و مقاومت در برابر استرس هیپوکسی شد.
سیران خانی ناصر آق
یکی از ارکان اصلی صنعت آبزی پروری، تغذیه و اطمینان از سلامت غذای مصرفی می¬باشد که کیفیت خوراک نسبت به کمیت آن اهمیت بیشتری دارد. وجود سموم، میکروب¬، قارچ¬ و متابولیت¬ آن¬ها به ویژه آفلاتوکسین¬ها در خوراک تولیدی آبزیان منجر به کاهش کیفیت جیره غذایی و هدر رفت بخش اعظم هزینه¬ها شده است. مطالعه حاضر با هدف اثرات احتمالی آفلاتوکسینb1، نوعی جاذب ترکیبی و اسانس دارچین بر شاخص¬های خونی، شاخص¬های بیوشیمیایی خون، سیستم ایمنی و بافت کبد بچه ماهیان قزل¬آلای رنگین کمان در یک آزمایش فاکتوریل در 12 تیمار بررسی شد. برای این مطالعه، 828 قطعه بچه ماهی با میانگین وزنی 00/2±10 گرم به طور تصادفی در 36 مخزن 300 لیتری توزیع گردیدند. ماهی¬ها برای 61 روز پرورش داده شدند. در انتهای آزمایش از هر تیمار 6 قطعه بچه ماهی به صورت تصادفی جهت بررسی شاخص¬های خونی، خون¬گیری و سرم خون ماهیان برای فاکتور¬های بیوشیمیایی خون و سیستم ایمنی جدا گردید. از بافت کبد ماهیان جهت مطالعات بافت شناسی نمونه¬برداری شد. نتایج نشان داد که تعداد گلبول¬های قرمز و غلظت هموگلوبین خون در تیمارهای تغذیه شده با ppb 50 سم آفلاتوکسین، میزان هماتوکریت خون در تیمار جاذب – اسانس – آفلاتوکسین و تعداد نوتروفیل و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت خون در جاذب – اسانس اختلاف معنی¬دار نشان داد (05/0>p) اما بر تعداد گلبول¬های سفید و لنفوسیت خون تاثیر معنی¬دار نشان نداد (05/0<p). آفلاتوکسین بر سنجش میزان فعالیت آنزیم آلانین آمینو ترانسفراز اختلاف معنی¬داری داشت. همچنین ترکیب جاذب – اسانس- آفلاتوکسین بر میزان فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز، پروتئین کل و لیزوزیم سرم خون و ترکیب جاذب – آفلاتوکسین بر میزان فعالیت آنزیم آسپارتات آمینو ترانسفراز، آلبومین، پروتئین کل، گلبولین و ترکیب جاذب – اسانس و ترکیب آفلاتوکسین – اسانس بر سنجش میزان پروتئین کل و گلبولین تفاوت معنی¬دار نشان دادند (05/0>p). اتساع خفیف عروق ، تخریب سیتوپلاسم، تجمع خون، نفوذ سلول های ایمنی، ادم و ناپدید شدن هسته در بافت کبد تیمارهای حاوی آفلاتوکسین مشاهده شد. در گروه¬های حاوی اسانس - آفلاتوکسین، به طور قابل توجهی تخریب سلولی کاهش پیدا کرد و اسانس تجمع خون را کنترل کرد اما در گروه¬های تغذیه شده با آفلاتوکسین، جاذب - آفلاتوکسین و آفلاتوکسین- جاذب- اسانس اختلالات افزایش یافته است.
مجید شایگان ابوالقاسم اسماعیلی فریدونی
پاروپایان مهمترین زئوپلانکتون های محیط های آبی بوده که در تغذیه لارو آبزیان بخصوص در مراحل اولیه تغذیه ای نقش حیاتی دارند. پاروپای acartia clausi یکی از مهم ترین گونه های زئوپلانکتونی دریای خزر بوده که می تواند به عنوان یک کاندیدای مناسب برای پرورش در شرایط کارگاهی به شمار رود. در میان پارامترهای محیطی تاثیرگذار بر رشد، تراکم و هم آوری پاروپایان، شوری به عنوان یکی از مهم ترین عوامل به شمار می رود. در این مطالعه اثر شوری بر روی برخی از پارامترهای زیستی و تولید مثلی شامل تولید تخم، پلت مدفوعی، موفقیت تخم گشایی، نسبت جنسی، اندازه بالغین و رشد جمعیت در چهار سطح شوری 13، 20، 35 و 45 در هزار بررسی شد. مولدین a. clausi پس از صید (از دریای خزر) و سازگاری با شوری های مختلف، جهت مطالعات انفرادی در 15 جفت (نر و ماده) از آخرین مرحله پوست اندازی به مدت 2 هفته مورد بررسی قرار گرفتند. تغذیه پاروپا با مخلوطی از دو جلبک isochrysis galbana و chaetoceros sp. در غلظت غذایی 40000 سلول در هر میلی لیتر انجام و روزانه محتویات ظروف شامل تخم، ناپلیوس و پلت مدفوعی جمع آوری و شمارش شدند. به منظور بررسی نسبت جنسی و اندازه بالغین ناپلیوس ها با روش ذکر شده جمع آوری و پس از کشت تا مرحله بلوغ شمارش شدند. برای مطالعه جمعیتی بعد از سازگاری گونه به شوری های مختلف، 5 جفت (نر و ماده) پاروپای بالغ a. clausi به صورت تصادفی از تانک های ذخیره سازی جدا و بعد از قرارگیری در تانک های 15 لیتری در شرایط مشابه با مطالعات انفرادی کشت یافتند. سپس روزانه نمونه های یک لیتری جهت شمارش مراحل مختلف رشدی (تخم، ناپلیوس، کوپه پودیت و بالغین) از هر تانک برداشت و با توری 20 میکرون جداسازی و شمارش شدند. طول دوره آزمایش 15 روز بود. نتایج نشان داد که بالاترین میانگین تخم توسط هر ماده در روز (تخم/ماده/روز) در شوری 20 در هزار ثبت شد (84/14) که این میزان با شوری های 13 و 45 در هزار اختلاف معنی دار داشته (05/0p?)، اما با شوری 35 در هزار (65/11) اختلاف معنی داری نشان نداد (05/0p?). همچنین بیشترین میانگین تولید پلت مدفوعی (پلت مدفوعی/ماده/روز) در شوری 35 در هزار (97/46) مشاهده شده که این مقدار با شوری 20 در هزار اختلاف معنی داری نداشت (05/0p?). موفقیت تخم گشایی در سطوح مختلف شوری تفاوت معنی داری نشان نداد(05/0p?). از نظر نسبت های جنسی نیز درصد افراد ماده به طور معنی داری تحت تاثیر شوری بوده و نسبت افراد ماده به نر در شوری 35 تا 34/0 کاهش یافت (05/0p?). همچنین افزایش شوری به طور معنی داری سبب افزایش طول کل بدن افراد ماده شد (91/1172 میکرومتر در شوری 35 در هزار)(05/0p?)، ولی طول بدن افراد نر الگوی ثابتی نداشت. نتایج مطالعات جمعیتی نیز نشان داد که بالاترین تراکم ها در شوری 13 و 35 در هزار را به دست آمد. با توجه به تحقیق حاضر پیشنهاد می شود که جهت تولید انبوه این گونه برای مقاصد آبزی پروری، شوری 20 در هزار بهتر می باشد (با توجه به میزان تولید تخم)، ولی از نظر رشد جمعیت در کشت های 15 لیتری، این گونه قابلیت کشت تا شوری 35 در هزار را نیز دارد.
شاه نور عشقی فرزانه نوری
آرتمیا با نقش مهم و کلیدی در تغذیه آبزیان پرورشی بخصوص سخت پوستان از دهه های پیش در تمام جهان مورد توجه خاصی بود. هزینه اصلی پرورش آرتمیا مربوط به غذای رایج آن یعنی جلبک های تک سلولی نظیر دونالیلا سالینا می باشد. در این مطالعه ما فرآورده های فرعی و ارزان قیمت کشاورزی مثل سبوس گندم و سبوس برنج را جایگزین این جلبک نموده و برای تغذیه آرتمیا مورد استفاده قرار گرفت همچنین از پروبیوتیک لاکتوباسیلوس رامنوسوس نیز در گروهی از این تیمارها مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاکی از آن بود که با بررسی های ارزش غذایی، رشد و بقاء آرتمیاهای مورد پرورش در طول 17 روز توانایی این محصولات فرعی در جایگزینی با جلبک دونالیلا سالینا بوده و در بیشتر موارد حتی نتیجه بهتری نیز داده است.
شهلا اسکندری صابر زهری
چکیده ندارد.
هاله احتشام صابر زهری
چکیده ندارد.
حبیب الله محمدی ناصر آق
چکیده ندارد.
اسماعیل کاظمی ناصر آق
چکیده ندارد.
راضیه رضایی عباسی ناصر آق
چکیده ندارد.