نام پژوهشگر: حمیدرضا اسکندری
حسن یادگاری کمال چهارسوقی
یکی از چالشهای مهم در کنترل موجودی یک زنجیره تامین کارا حداقل کردن هزینه های لجستیکی در هریک از اعضای زنجیره می باشد، این موضوع در شرایط تقاضای غیر قطعی از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این تحقیق در راستای مینیمم سازی هزینه های لجستیکی شامل هزینه های سفارش دهی، نگهداری و کمبود در شرایط تقاضای احتمالی یک مدل موجودی دوسطحی واگرا توسعه داده شده است. ابتدا مدل از نظر ریاضی که شامل یک انبار و چند خرده فروش که هزینه های کمبود های به تاخیر افتاده و از دست رفته را بطور همزمان دارا می باشند و با تقاضای پواسون مواجه می باشند توسعه داده شده است، سپس مدل مذکور را در محیط شبیه سازی پیاده سازی کردیم. در نهایت با مقایسه خروجیها در مدل ریاضی و شبیه سازی اعتبار دهی مدل مورد بررسی قرار گرفته شده است
امید مجابی حمیدرضا اسکندری
تعیین موقعیت مکانی و رهگیری مسیر حرکتی اقلام ارزشمند در محیط های کسب و کار اخیراَ به عنوان بخشی از زنجیره تأمین سازمان ها مورد توجه قرار گرفته است. همچنین پیشرفت های علمی و تجاری در حوزه فناوری انتقال اطلاعات به صورت بی سیم، امکانات بیشتری را در این خصوص فراهم آورده است. در این پایان نامه پس از اشاره مختصری به انواع فناوری های گوناگون رهگیری و تعیین موقعیت مکانی اقلام ارزشمند شامل شبکه های سلولی (gsm)، تعیین موقعیت مکانی ماهواره ای (gps)، امواج رادیویی باندپهن (uwb)، بلوتوث و مادون قرمز، امواج فراصوتی و انجام مقایسه ای میان آنها، به معرفی فناوری شناسایی بر اساس امواج رادیویی (rfid) و معماری یک سیستم مبتنی بر آن پرداخته می شود. در ادامه روش های مطرح در بحث محاسبات موقعیت مکانی مورد بررسی و مقایسه گرفته و پس از انتخاب روش ترکیبی مبتنی بر اندازه گیری قدرت سیگنال دریافتی (rssi) و سه گوشه سازی (trilateration)، یک مدل مفهومی برای نیل به مقصود تعیین موقعیت مکانی توسط این فناوری ها در یک محیط پر ازدحام، توسعه و عرضه شده است. صحت یافته های این پژوهش به کمک شبیه سازی در نرم افزار glomosim مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای این منظور با اعمال اصلاحاتی بر پروتکل aodv در لایه شبکه glomosim امکان مسیریابی بسته های اطلاعاتی بر اساس الگوی پیکربندی مبتنی بر rssi و عملیات سه گوشه سازی پیاده سازی و اجرا گشته است. همچنین عملکرد مدل پیشنهادی از جنبه های دقت در اندازه گیری موقعیت مکانی، مدت زمان لازم برای پردازش اطلاعات، حداقل و حداکثر سرعت حرکتی قابل تحمل از سوی مدل و اطلاعات قابل استخراج از محیط به تفصیل مورد بحث، مقایسه و ارزیابی قرار گرفته است.
محمدعلی ریاحی فرد حمیدرضا اسکندری
یکی از مهم ترین کاربردهای شبیه سازی، مراکز درمانی به خصوص اورژانس ها می باشد. بیشتر بیمارستان های دنیا تصمیم به استفاده از شبیه سازی به عنوان ابزاری بسیار کارا در مورد پیش بینی اتفاق ها و تحلیل فرآیند ها گرفته اند. شبیه سازی این امکان را به مدیران بیمارستان می دهد تا سناریوهای مختلف بهبود را بدون اجرا در سیستم موجود، ابتدا تاثیرش را در مدل مجازی مشاهده کنند و اگر میزان بهبود رضایت بخش بود در سیستم واقعی به اجرا در بیاورند. هدف از انجام این پژوهش بررسی فرآیندهای بخش اورژانس بیمارستان امام خمینی (ره) وشناسایی گلوگاه های موجود که موجب افزایش زمان انتظار بیمار می گردد، می باشد، که به تبع آن سناریوهای بهبودی برای رفع این گلوگاه ها تعریف می گردد. به منظور شناسایی گلوگاه های موجود، سیستم بخش اورژانس در محیط نرم افزار arena 7 ایجاد گردید و پس وارد کردن داده-های سیستم در مدل مجازی و اجرای آن، گلوگاه های موجود در سیستم شناسایی گردید سپس سناریوهای بهبود در مدل مجازی اجرا گردید تا مشخص گردد که آیا با اجرای این سناریو نتیجه بهبود رضایت بخش بوده است یا خیر؟ سرانجام با بررسی های صورت گرفته و تحلیل نتایج سناریو بهبود زیر به عنوان بهترین سناریو انتخاب گردید: "اولویت در نظر گرفتن برای بیماران بخش اورژانس در بخش ام آر ای و سی تی اسکن و همچنین در نظرگرفتن پنج تخت سیار در بخش بستری برای بیمارانی که نیاز به بخش بستری دارند و از طرفی به تعداد پرسنل بخش ترخیص یک نفر اضافه گردد" که با اجرای این سناریو، مدت زمان در سیستم بودن بیماران به میزان 17.5% کاهش یافت.
حمیدرضا اسکندری علی ارشد ریاحی
تکامل غایت مطلوبی است که بشر همواره در پی کسب آن بوده است . تحلیل عوامل موثردر تکامل نفس ازدیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی، مقصود اصلی این پژوهش است و این هدف با مطالعه تطبیقی و تحلیل عقلانی آراءدو حکیم پیرامون مسأله نفس ، تکامل و رابطه آن دو،حاصل گردیده است. ملاصدرا حقیقت جوهری نفس را نوری از سنخ ملکوت و تعاریف حکما برای نفس راتعریف لفظی می داند . از نظر وی تکامل خلوص از عدم است . هر مقوله ای که حرکت درآن راه یابد ، قابل تکامل است؛ نفس درحیات دنیوی در عین تجرد از ماده، به واسطه نوعی اتحاد با قوای جسمانی واجد حیثیت بالقوه و دارای لوازم حرکت تکاملی می گردد اما در عالم مجردات در عین امتناع حرکت مادی ، نفس موضوع صور الهی قرار گرفته، به تکامل خویش ادامه می دهد. علامه نفس را حقیقتی می داند که از آن به «من» تعبیر می شود . وی در بیانی تکامل را خروج از قوه به فعل وتمام حرکات راتکاملی ودر بیانی دیگر تکامل را افزایش فعلیت ها و تنها حرکات طولی را تکاملی دانسته است. در دنیا ، نفس مجرد و در اعمال وابسته به ماده است و این وابستگی ، جهت بالقوه حرکت تکاملی را فراهم می آورد. تکامل نفس در برزخ تتمه تکامل دنیوی ودرآخرت ، ممکن ذاتی و ممتنع وقوعی است. ملاصدرا بر اساس شدت وجود نفس ، مراتب نفس نباتی، نفس حیوانی، انسان نفسانی و انسان مَلکی یا شیطانی و بر اساس قوت مدرکات ، مراتب طبیعی ، نفسانی وعقلانی را احصاء نموده است. نفس عقلانی ، واجد عقل عملی و نظری است و مراتب مختلفی دارد. در آراء علامه ، نفس از جهتی به ارواح نباتی ، حیوانی و انسانی ، از جهتی به نفوس سعید وشقی و از جهتی به مراتب مادی، مجرد خیالی و مجرد عقلی ترتیب یافته است . در این پایان نامه هفت عامل (علم ، عمل ، ملکات اخلاقی، هدایت انبیاء، عنایات الهی، محبت و ملائکه ) در نظرات ملاصدرا و شش عامل (علم، عمل، ملکات اخلاقی، هدایت امام، محیط و برخی عوامل مادی همچون تغذیه و والدین ) در نظرات علامه به عنوان علل موثردر تکامل نفس مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین موانعی همچون نقص ذاتی ،گناه ، اشتغال به غیر، تقلید، توقف در مقدمات و ...، در آراء ملاصدرا و موانعی از قبیل حب دنیا ،گناه و خود بینی در آراء علامه تحلیل شده است.
علیرضا رحمانی حمیدرضا اسکندری
حضور فناوری اطلاعات در عرصه های کسب و کار شرکت ها و سازمان ها سبب افزایش درآمد و رونق بازار و ارائه خدمت های سریع تر و با کیفیت تر شده است. در دهه 90 میلادی سرمایه گذاری های و سیعی در صنعت فناوری اطلاعات جهت ارائه خدمات بر روی بستر شبکه و اینترنت انجام گرفت. هر چه سامانه ها و سیستم های رایانه ای گسترش بیشتری یافت علاقه و انگیزه رخنه گران برای دسترسی به اطلاعات بیشتر شد تا جایی که منجر به انجام حملات خطرناکی بر علیه برخی سازمان ها و شرکت ها گردید. با رشد فناوری، ایده ایجاد یک سیستم امنیتی که قابلیت کنترل اتفاقات در حال انجام و مبارزه علیه تهدیدات را داشته باشد مطرح گردید. با پیشرفت دانش در حوزه شبکه های عصبی، سیستم های امنیتی تشخیص نفوذ به سمت هوشمند شدن حرکت کردند به طوری که با ترکیب مدل ها و روش های مختلفی نظیر طبقه-بندی رفتار بسته های اطلاعاتی به هنجار و غیر هنجار و آموزش شبکه عصبی امکان تحلیل و پایش داده های ورودی به سیستم فراهم گردید. هدف اصلی روش های تشخیص نفوذ همواره کاهش میزان خطا و افزایش نرخ شناسایی حملات بوده است. در این راستا دو نوع روش شناسایی پایه برای سیستم های تشخیص نفوذ پیشنهاد شده است: تشخیص مبتنی بر سوء استفاده و تشخیص مبتنی بر ناهنجاری، که به تفصیل در این پژوهش مزایا و معایب هر یک مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت با بیان نقاط ضعف شبکه عصبی som که از پرکاربردترین و متداول ترین شبکه های عصبی مورد استفاده در سیستم های تشخیص نفوذ مبتنی بر تشخیص ناهنجاری می باشد، به منظور ارتقای کارآیی سیستم های تشخیص نفوذ شبکه، در قالب دو زیر سیستم مستقل برای اولین بار یک روش ترکیبی با استفاده از شبکه عصبی غیر نظارتی art1 و درخت تصمیم c5.0 پیشنهاد و پس از پیاده سازی ارزیابی شده است.
پروانه کاظمی حمیدرضا اسکندری
پیش گیری از جرم همواره یکی از موضوعات اساسی و مهم در زندگی بشری بوده که در طول تاریخ به شیوه های مختلف اعمال گردیده است. در سیاست های جنایی سه شیوه مبارزه علیه بزه کاری وجود دارد که مکمل یکدیگر هستند. این مراحل سه گانه عبارت انداز : أ. مرحله قبل از تصمیم قطعی مجرم به ارتکاب جرم، ب. مرحله پس از تصمیم قطعی مجرم به ارتکاب جرم و قبل از تحقق عمل مجرمانه، ج . مرحله پس از اجرای فکر مجرمانه و تحقق بزه کاری. از جمله هدف های مهم یک سیاست جنایی کار آمد، از بین بردن فرصت های ارتکاب جرم و پیشگیری وضعی از وقوع جرم است. پیش گیری وضعی از وقوع جرم، شیوه ای از پیش گیری است که با تغییر وضعیت فرد در معرض بزه کاری و بزه دیدگی و یا تغییر شرایط محیطی مانند زمان و مکان در صدد است از ارتکاب جرم، جلوگیری کند. با توجه به گسترش فناوریهای اطلاعات و ارتباط و توسعه سیستم های اطلاعاتی در سازمانها، هدف اصلی این تحقیق ارائه روشی مبنی بر داده کاوی می باشد که با استفاده از ابزارها و الگوریتم های داده کاوی و بکارگیری بانک های اطلاعاتی موجود، بتواند داده های موجود را مدل و الگوهای جرم سرقت را شناسایی و کشف کند تا بدین طریق پلیس بتواند وقوع جرم را پیش بینی کرده و با کنترل دقیق تر نیروها و آرایش نظامی آنان در منطقه، از وقوع جرم پیشگیری نماید. از آنجاییکه درک مسئله و تعیین هدف در فرآیند داده کاوی یکی از ضرورت ها و محور اصلی مطالعات می باشد، لذا فصل اول به اهداف، ضرورت ها، جنبه های مبهم و سوالات تحقیق و در نهایت فرضیه متصور در تحقیق پرداخته شده است. در فصل دوم نیز به مرور ادبیات و فعالیت های صورت گرفته در این حوزه (نقش داده کاوی در شناسایی الگوهای جرم به منظور پیشگیری از وقوع جرم و کشف جرائم) به همراه روش ها و ابزارهای مربوط به تحلیل جرم پرداخته شده است. همچنین استاندارد crisp و الگوریتم قوانین تلازمی در فصل سوم بصورت مبسوط تشریح گردیدند. از آنجایی که پایگاه داده مهمترین موضوع در داده کاوی می باشد لذا فصل چهارم به پایگاه داده پلیس آگاهی و نحوه پالایش داده ها و کاهش نویز پرداخته شده است. خروجی ها و مدل های حاصل از الگوریتم که مورد تایید خبرگان پلیس آگاهی قرار گرفتند در فصل پنجم تفسیر گردیدند. در فصل آخر نیز، نتایج حاصل از تحقیق و پیشنهادات در چند حوزه مطرح و بیان شده است.
محمد مهدی علیزاده حمیدرضا اسکندری
یکی از جریان های مهم در زنجیره تأمین جریان فیزیکی مواد (موجودی ها) است که حجم عظیم سرمایه درگیر را به خود اختصاص می دهد. جهت کنترل موجودی ارائه مدل های مناسب و کارآمد می تواند مفید واقع شود. در اکثر مدل های موجودی فرض می شود که اقلام برای مدت نامحدود قابل نگهداری است. در حالی که بسیاری از کالاها از این قاعده تبعیت نمی کنند. کالاهای زیادی مانند میوه ها، سبزیجات، گوشت، مواد غذایی، ادکلن، الکل، بنزین، مواد رادیواکتیویته، فیلم های عکاسی و بسیاری دیگر از کالاها موجود ند که با گذشت زمان از نظر کیفی یا کمی دچار زوال خواهند شد. در صورتی که نرخ زوال این گونه اقلام ناچیز باشد، می توان از آن صرف نظر نمود. اما در بسیاری از این کالاها این نرخ قابل چشم پوشی نمی باشد. لذا باید زایل شدن این گونه کالاها در مدل های مربوط به آن لحاظ گردد. از طرف دیگر با توجه به ماهیت مستقل اجزای تشکیل دهنده زنجیره تأمین، اگرچه رویکرد کاملا یکپارچه ممکن است منجر به عملکرد بهینه سیستم شود، اما همواره مطلوب ترین گزینه تمامی اعضای سیستم نیست. بنابراین اعضای مستقل زنجیره تأمین معمولا به دنبال بهینه کردن اهداف خود می باشند نه اهداف سیستم موجود. لذا یکی از نکات کلیدی در مدیریت زنجیره تأمین ایجاد مکانیزم هایی است که بتواند اهداف اعضای مستقل زنجیره تأمین را هم راستا نماید و تصمیمات و فعالیت های آنها را به گونه ای هماهنگ کند که عملکرد سیستم بهینه شود. با توجه به این که در حوزه مدل های موجودی اقلام زوال پذیر مدلی با تقاضای تصادفی، طول مدت تدارک غیرصفر و به کارگیری تأخیر مجاز در پرداخت به عنوان مکانیزم تشویقی جهت همکاری در زنجیره تأمین، مشاهده نشده است و با عنایت به کاربردی بودن این موضوع، در این تحقیق به ارائه مدل موجودی با در نظر گرفتن تأخیر مجاز در پرداخت، تقاضای تصادفی پوآسون و طول مدت تدارک مثبت پرداخته شده است. در مدل مورد نظر خط مشی موجودی پایه اصلاح شده به کار گرفته شد و کمبود به صورت پس افت فرض گردید. با الهام از رویکرد استفاده شده توسط axs?ter (1990) که جهت تحلیل مدل موجودی اقلام غیرزوال پذیر با تقاضای تصادفی پوآسون استفاده شده است، به ایجاد مدل مورد نظر پرداخته شد. به علاوه در این تحقیق تقاضاها به صورت بسته های مجزا در نظر گرفته شد و هزینه غرامت کسر از کالا که در تحقیقات کمی مورد توجه قرار گرفت در ایجاد مدل لحاظ شد. سپس جهت دستیابی به جواب بهینه با استفاده از خواص بهینگی تابع هدف، حد بالایی برای متغیر تصمیم ارائه و الگوریتمی برای یافتن جواب بهینه معرفی گردید. علاوه بر ارائه مثال عددی و تحلیل حساسیت بر روی پارامترهای مدل، نتایج آن با مدل مشابه که برای اقلام غیرزوال پذیر ایجاد شده بود، مقایسه گشت. مقایسات نشان می دهد که زوال پذیری اقلام به شکل قابل توجهی سود را کاهش می دهد. به علاوه نتایج عددی نشان می دهد که جهت همگام کردن خرده فروش، دوره اعتبار باید به اندازه کافی بزرگ باشد یا سیاست های تلفیقی مورد استفاده قرار گیرد.
محمد دارایی حمیدرضا اسکندری
امروزه در بحث مدیریت زنجیره تامین، بزرگترین مشکل مدیریت اعضای مجزا اما وابسته ی یک زنجیره می باشد. برای دستیابی به یک زنجیره تامین کارا باید اعضای زنجیره بصورت یک کل واحد و منسجم رفتار کنند. کنترل مرکزی زنجیره تامین توسط یک مرکز تصمیم گیری واحد که اطلاعات جامعی از کل زنجیره داشته باشد و تصمیماتش دارای ضمانت اجرایی کافی باشد می تواند هماهنگی زنجیره تامین را تضمین نماید. اما در عمل و واقعیت اغلب با زنجیره های تامین غیرمتمرکز روبرو هستیم، که در آنها هر یک از اعضا در راستای بهینه سازی اهداف داخلی خود تصمیماتی اتخاذ می نمایند، در حالیکه نسبت به تاثیر این تصمیمات بر کارایی سایر اعضا و عملکرد کلی زنجیره تامین بی اطلاع هستند. بنابراین دستیابی به یک مکانیزم هماهنگی برای تشویق اعضا به اتخاذ تصمیمات هماهنگ و همسو با اهداف کلان زنجیره تامین ضروری است. قراردادهای زنجیره تامین مکانیزم مناسبی برای متعهد کردن اعضای مختلف یک مجموعه غیرمتمرکز، به رفتار هماهنگ و منسجم هستند. دستیابی به هدف هماهنگی کامل زنجیره، علاوه بر مزایای درون سازمانی برای هر یک از اعضا، موجب بهبود وضعیت زنجیره به عنوان یک کل واحد در بازار رقابتی میان زنجیره های متعدد می شود و می تواند یک مزیت رقابتی پایدار را برای کل زنجیره پدید آورد. از طرفی اتحاد استراتژیک در قالب قراردادهای انعقادی پویایی و قابلیت انعطاف مجموعه زنجیره تامین را ارتقا می دهد. در تحقیق پیش رو هماهنگ سازی بوسیله انعقاد قرارداد در یک زنجیره تامین شامل یک تامین کننده و دو خرده-فروش رقیب در شرایط وابستگی تقاضای احتمالی بازار به تلاشهای فروش و قیمت مورد مطالعه قرار می گیرد. همچنین، با اضافه کردن شرط عدم قطعیت در ظرفیت تامین کننده راه حلهای پیش رو در مواجه با این موقعیت بررسی می گردد. نتایج این تحقیق از دو منظر قابل اهمیت است. اول، مدلسازی و تحلیل مسئله هماهنگ سازی زنجیره تامین در شرایط نزدیک به دنیای واقعی تجارت و در نظر گرفتن وابستگی تقاضا به قیمت و تلاشهای فروش در قالب یک بازار رقابتی و دوم،توسعه یک مکانیزم تنظیم و پشتیبانی قرارداد برای بررسی شرایط اجرایی قرارداد و شناسایی موانع پیاده-سازی قرارداد و ارائه راه حل به کمک رویکرد شبیه سازی.
مجتبی یاری ملک آباد مسعود منجزی
یکی از تأثیرگذارترین مراحل در عملیات معدنی که به طور مستقیم روی مراحل بعدی اثر دارد، عملیات آتشباری است. در یک آتشباری خوب، هدف رسیدن به خردایش مناسب همراه با حداقل میزان پرتاب سنگ، لرزش هوا و زمین و عقب زدگی است. از جمله روش های تجربی برای پیش بینی و ارزیابی نتایج آتشباری می توان به سرند کردن، مدل کوزرام و آنالیز تصویری اشاره نمود که در آن ها تنها به یکی از شاخص های مورد توجه به عنوان هدف آتشباری پرداخته شده است. در این مطالعه، با به کارگیری مدل های با مبنای ریاضی مانند مدل تحلیل پوششی داده ها و مدل تصمیم گیری چند شاخصه، بهترین الگوی آتشباری اجرا شده در معدن مس سونگون انتخاب می گردد. به این منظور مجموعه ای از اطلاعات شامل 50 الگوی آتشباری معدن تهیه گردید. با توجه به نتایج حاصله، 27 الگو با به کار گیری مدل تحلیل پوششی داده ها به عنوان کاراترین الگوها انتخاب شدند. سرانجام جهت انتخاب الگوی برگزیده با به کار گیری روش های تصمیم گیری چند شاخصه (mcdm)، رتبه بندی انجام شد و مدل تلفیقی dea-mcdm برای ارزیابی الگوهای آتشباری در معدن مس سونگون ارائه گردیده است. در نهایت الگوی 4×3b×s=(b: فاصله چال انفجاری تا لبه پله، s: فاصله ردیفی چال های انفجاری) با طول چال 9/11 متر و گل گذاری 2/3 متر به عنوان مناسب ترین الگو از بین الگوهای آتشباری اجرا شده در معدن مس سونگون انتخاب گردید. همچنین نتایج حاصل از این مدل با نتایج حاصل از روش های تجربی نیز مقایسه گردید، که تفاوت های فاحشی بین این نتایج دیده شد؛ با توجه به مشکلاتی که این الگو ها در معدن مس سونگون داشته اند، مقایسه این نتایج نشانگر عدم کارایی الگوهای مبتنی بر روش های تجربی می باشد. همچنین رتبه بندی نتایج بدون استفاده از مدل dea-mcdmنیز انجام شده که مشخصات الگوی پیشنهادی در این حالت با الگوی پیشنهادی در حالت استفاده از این مدل تفاوتی نداشت.
احسان محمودی حمیدرضا اسکندری
صنعت تولید نفت و گاز از میادین واقع در دریا، صنعت نفت فراساحل نامیده می شود. حدود 37 درصد از کل نفت دنیا در بخش فراساحل تولید می شود. در ایران، بخش فراساحل سهم 25 درصدی از کل تولید نفت را به خود اختصاص می دهد، بنابراین می توان گفت که صنایع نفت فراساحل نقش مهمی در اقتصاد کشور ایفا می کند. تولید نفت در دریا همواره دشوارتر از تولید نفت در خشکی است. تأسیسات نفتی فراساحل برای تولید مداوم نیاز به پشتیبانی مداوم دارند. پشتیبانی تأسیسات فراساحل، که به عنوان لجستیک بالادستی نفت شناخته می شود، بخش مهمی از هزینه های شرکت های نفتی را تشکیل می دهد. تأمین آب، غذا، تجهیزات و مواد مورد نیاز برای تأسیسات فراساحل، توسط کشتی های پشتیبان فراساحل انجام می شود. هدف از این پژوهش ارائه مدلی است که با در نظر گرفتن کلیه محدودیت های عملیاتی درگیر در فرایند پشتیبانی تأسیسات فراساحل، تعداد و نوع کشتی های مورد نیاز و نحوه تخصیص کشتی ها به مسیرها را، با در نظر گرفتن پنجره های زمانی نرم و تحویل بار به سکو و جمع آوری کانتینرهای برگشتی از روی سکو در کوتاه مدت، تعیین کند. سپس با توجه به نتیجه مدل در بازه های زمانی کوتاه مدت، ترکیب و اندازه بهینه ناوگان در بلندمدت تعیین شده است. علاوه بر مدل ریاضی، مدل شبیه سازی با رویکرد تقاضا محور برای تعیین اندازه بهینه ناوگان کشتی های پشتیبان فراساحل ایجاد شده است. منطقه عملیاتی خارک به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده و از داده های واقعی مربوط به چهار سال گذشته برای حل مدل استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که اندازه و ترکیب بهینه ناوگان در مدل ریاضی و شبیه سازی مشابه یکدیگر به دست می آید.
سید امیر حامد حسین زاده امیری حمیدرضا اسکندری
مدل جریان کارگاهی ترکیبی از جمله مدل هایی است که در چند دهه گذشته مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. مدل جریان کارگاهی ترکیبی حالت تعمیم یافته مدل جریان کارگاهی کلاسیک است و شامل دو یا چند مرحله پردازش به صورت سری می باشد که در هر مرحله یک یا چند ماشین به صورت موازی وجود دارد. در این مطالعه نخست به بررسی مدل های گوناگون جریان کارگاهی ترکیبی پرداخته می شود. پس از مرور تفصیلی پیشینه تحقیق، مسئله زمان بندی جریان کارگاهی ترکیبی با دوباره کاری برای کارها و زمان های آماده سازی وابسته به توالی درنظر گرفته شده است. در مسئله تحقیق، کارها در ایستگاه آخر بازرسی شده و کارهای معیوب بازمی گردند و مجدداً پردازش می گردند. بنابراین یک کار ممکن است بیش از یک مرتبه در یک ایستگاه قرار گیرد و لذا کارها دارای جریان بازگشتی هستند. هدف تخصیص کارها به ماشین ها و ایجاد توالی برای کارهای تخصیص داده شده است به گونه ای که بیشینه زمان تکمیل کارها کمینه گردد. نخست یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط برای مسئله ارائه شده است. اما از آنجا که مسئله تحقیق np-hard است دسترسی به جواب های بهینه در زمان های منطقی امکان پذیر نیست. چند الگوریتم ابتکاری بر اساس قواعد تصمیم گیری پایه برای مسئله ارائه شده است. سپس الگوریتم فراابتکاری روش جستجوی همسایگی متغیر برای مسئله تحقیق بسط داده شده است. برای ارزیابی روش های پیشنهادی چندین مسئله نمونه به صورت تصادفی تولید و با استفاده از روش های پیشنهادی حل گردید. نتایج آزمایشات حاکی از آن است که روش جستجوی همسایگی متغیر توانسته به جواب های بهتری دست یابد.
نسترن فرخ نیا همدانی حمیدرضا اسکندری
در این تحقیق برای بررسی راهبرد های روانسازی ازدحام موجود در بزرگراه نیایش در ساعات اوج صبح، ابتدا سیستم حمل و نقل منطقه با استفاده از مدل نرم افزار شبیه سازی حمل و نقل aimsun مدلسازی می شود و سپس سناریوهای روانسازی با استفاده از سه راهبرد رمپ میترینگ، انسداد بخشی از خط بزرگراه و میترینگ مسیر اصلی با توجه به نتایج شبیه سازی مورد بررسی قرار می گیرد تا بهترین راهبرد تعیین شود.برای آگاهی بیشتر از عملکرد راهبرد رمپ میترینگ، اثر فاکتورهای سطح ازدحام مسیر اصلی، سطح ازدحام ورودی و زمان فاز سبز چراغ راهنمایی به کار رفته با استفاده از طراحی آزمایش ها در قالب طراحی عاملی با مدل اثرات تثبیت شده مورد تحلیل قرار می گیرد.
مریم شریفی حمیدرضا اسکندری
تولید خودرو امری پیچیده است و صنعت خودروسازی همواره به دنبال روشهایی به منظور حداکثرسازی بازده سرمایه گذاری و ارتقای کیفیت و بهره وری می باشد. امروزه با توجه به شرایط اقتصادی موجود در جهان و بالاخص در کشور، یافتن راه هایی برای بهبود کیفیت، کاهش زمان های توقف و افزایش بکارگیری تجهیزات و یا به عبارتی تولید ناب اهمیت ویژه ای یافته است. از رویکردهای مطرح در تولید ناب، نگهداری و تعمیرات بهره ور فراگیر است که هدف آن افزایش شاخص اثربخشی جامع تجهیزات می باشد. از سوی دیگر یکی از مهمترین بخش های صنعت خودروسازی، کارگاه مونتاژ بدنه است، چون نحوه کار و توان این کارگاه به دلیل تعیین نرخ ورود قطعات به دو کارگاه دیگر، تاثیر زیادی بر توان آنها خواهد داشت. در این پژوهش از شبیه سازی برای تخمین شاخص اثربخشی جامع تجهیزات در کارگاه مونتاژ بدنه بهره گرفته شده است. این شاخص، شاخص مهمی در صنعت خودروسازی می باشد که حاصلضرب دسترس پذیری، عملکرد و کیفیت می باشد. از طرف دیگر به منظور بهبود عملکرد سیستم و افزایش توان تولید در کارگاه مونتاژ بدنه، تصمیم گیری بهینه بر روی شاخص دسترس پذیری که یکی از شاخص های اثربخشی جامع تجهیزات می باشد، انجام شده است. به منظور پیاده سازی مدل شبیه سازی از نرم افزار arena بهره گرفته شده و میزان شاخص اثربخشی هر ایستگاه تعیین شده است. سپس به منظور افزایش توان کارگاه، متغیرهای میانگین زمان بین دو خرابی و میانگین زمان تعمیر به عنوان متغیرهای تصمیم در نظر گرفته شده است و با توجه به اینکه بهبود این دو متغیر هزینه بر بوده، محدودیت هزینه در نظر گرفته شده است. برای بهینه سازی متغیرهای مطرح شده از بهینه ساز optquest استفاده شده است. نتایج حاصل از بهینه سازی مدل پیاده سازی شده خط، بهبود 5.2 درصدی در توان تولید کارگاه را نشان داد.
الهام کریمی حمیدرضا اسکندری
مسئله اصلی در همه خطوط تولید، توقفاتی است که به صورت تصادفی اتفاق می افتد. توقفات در برخی ایستگاه ها منجر به توقف تولید در سایر نواحی می شود؛ به منظور جلوگیری از رخداد چنین واقعه ای، انبار های میانی تعبیه می شوند. در نظر گرفتن انبار های میانی، جدای از هموارسازی روند تولید، معایبی را نیز به همراه دارد. تعبیه این انبار ها در صنعت خودرو فضا و هزینه قابل توجهی را می طلبد. پس بهینه کردن فضای این انبار های میانی از دغدغه های اصلی مدیران است. در حال حاضر پیچیدگی و پویایی روزافزون سیستم های تولیدی، کاربرد مدل های تحلیلی را در ارزیابی و تصمیم گیری با محدودیت های قابل توجهی روبه رو نموده است. لذا استفاده از شبیه سازی کامپیوتری به عنوان ابزاری که قابلیت گسترده ای در فرموله نمودن سیستم های فوق دارد، به طور وسیع مورد استقبال قرار گرفته است. با این وجود ارائه بهترین راه حل همواره یکی از چالش های اصلی این حوزه می باشد؛ بهینه سازی مبتنی بر شبیه سازی پاسخی به این چالش است. در این راستا، پژوهش حاضر به پیاده سازی بهینه سازی مبتنی بر شبیه سازی مسئله تعیین ظرفیت مناسب انبارهای میانی در خط تولید بدنه خودروی سمند می پردازد. شبیه سازی خط اصلی در سالن بدنه سازی خودروی سمند با نرم افزار arena 14.0 انجام شده است و فرآیند بهینه سازی اندازه انبارهای میانی نیز با بسته بهینه سازی optquest صورت گرفته است. اندازه انبارهای میانی به عنوان متغیرهای تصمیم در نظر گرفته شده اند و در کنار ارضای محدودیت فضا و تعیین اندازه بهینه اندازه انبارهای میانی، سعی در بیشینه سازی میزان خروجی خط داریم. تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده، با تأیید مهندسین واحد بدنه سازی خودروی سمند به خوبی دلالت بر کارآمدی بهینه سازی مبتنی بر شبیه سازی برای مطالعه خط مونتاژ خودرو دارد.
حمیدرضا اسکندری حسین غلامی
با توجه به اهمیت مسئله قاچاق سوخت و تأثیرات آن در شئون مختلف جامعه،در این پایان نامه به چرایی این عمل و نیز پاسخ نظام حقوقی حاکم و کاستی های آن پرداخته ایم و به دنبال آن راهکارها و دستورالعمل هایی را برای بهبود این امر پیشنهاد داده ایم.
حمیدرضا اسکندری محمدجواد اصغرپور
در بسیاری از مسائل madm اطلاعات موجود برای انتخاب گزینه ارجح یا رتبه بندی گزینه ها نادقیق می باشد.این نادقیقی اطلاعات و عناصر ماتریس تصمیم گیری به چندین علت مختلف می تواند باشد:اندازه گیری های نادرست مقادیر شاخص ها (خطای اندازه گیری)تخمین مقادیر شاخص هامقایسه ذهنی ناسازگار dmماهیت تصادفی مقادیر شاخص هامتغیر با زمان بودن مقادیر شاخص هااکثر روشهای تحلیل مسائل madm فاقد تدابیر و ملاحظات ویژه برای حل مساله تصمیم گیری تحت شرایط نامطمئن با وجود اطلاعات نادقیق می باشند. فقدان تدابیر و ملاحظات لازم در مدلهای قبلی madm موجب در نظر نگرفتن نادقیقی اطلاعات شده و ممکن است تصمیم درست و دقیقی اتخاذ نگردیده و یا گزینه ارجح انتخاب نشود. هدف از این پایان نامه توسعه مدلهای قبلی madm و ارائه مدلهای نوین و دقیقی است که در آنها مساله نادقیقی اطلاعات موجود در نظر گرفته شده است. در این پایان نامه ما با تحلیل خطا و انحراف مقادیر شاخص ها و اوزان مربوطه قصد داریم تا تفاوت و تبعیض دقیق تری را در بین گزینه هایی که رقابت نزدیکی با یکدیگر را دارند، داشته باشیم. ما در این پایان نامه می کوشیم که در مواقعی که مقایسات زوجی dm ناسازگار بوده و در نتیجه اوزان شاخص ها قطعی و دقیق نبوده و دارای خط هستند، بتوان میزان اعتمادی بصورت فواصل اطمینان برای رتبه بندی گزینه ها ارائه داد تا به کمک آن فواصل اطمینان اطلاعات ارزشمندی برای پایداری رتبه بندی گزینه ها برای dm فراهم شود. در بخش اصلی این پایان نامه (3-1) در صورت ناسازگار بودن مقایسات زوجی dm و در نتیجه نادقیقی اوزان بدست آمده فرمول سازی مدل ahp با استفاده از تکنیک پراکنی خطاها توسعه داده شده است. مطالعه موردی این مدل نوین در پروسه تصمیم گیری برخی از نیروگاههای برق آمریکا آمده است. در این مدل dm می تواند با ملاحظه واریانس اوزان مرکب، تصمیم دقیق تری را با توجه به فواصل اطمینان اتخاذ نماید.بطور کلی اطلاعاتی که از تحلیل حساسیت رتبه بندی گزینه ها و یا انتخاب گزینه ارجح بعلت نادقیقی مقادیر شاخص ها و اوزان مربوطه حاصل می گردد، اطلاعات بسیار مهم و ارزشمندی برای پروسه تصمیم گیری محسوب می شود.