نام پژوهشگر: سمیه حبیبی
سمیه حبیبی علیرضا صفاهیه
این مطالعه به منظور ارزیابی میزان آلودگی رسوبات و صدف های دسته چاقویی به فلزات سنگین مس، نیکل، سرب و کادمیوم در مناطق بین جذر و مدی برخی از سواحل بوشهر به انجام رسیده است. نمونه های صدف و رسوب از 5 ایستگاه در طی دو فصل زمستان 1387 و تابستان 1388 جمع آوری شدند. ایستگاه های نمونه برداری به ترتیب شامل: خور لیلتین، بندر امام حسن، خور گناوه، بندر ریگ، جزیره شیف بوده اند. نمونه های رسوب و صدف پس از انتقال به آزمایشگاه و خشک شدن به ترتیب در مخلوط اسید نیتریک : اسید پرکلریک و اسید نیتریک غلیظ هضم شده و غلظت فلزات سنگین موجود در آنها توسط دستگاه جذب اتمی سنجیده شد. نتایج نشان داد که غلظت فلزات سنگین نمونه رسوب فصل زمستان برای فلزات مس، نیکل، سرب و کادمیوم بترتیب 30/3±94/10، 73/13±92/42، 87/1±38/11، 08/0±80/0 میکروگرم بر گرم در وزن خشک و در فصل تابستان بترتیب شامل 37/5±14/18، 03/11±78/49، 47/3±25/13، 07/0±73/0 میکروگرم بر گرم در وزن خشک بود. بیشترین غلظت فلزات سنگین مس و سرب در بندر ریگ بیشترین غلظت فلزات نیکل و کادمیوم در ایستگاه لیلتین مشاهده گردید. به استثنای فلز کادمیوم، میانگین غلظت فلزات موجود در رسوبات، در هر دو فصل بین ایستگاه های مختلف اختلاف معنی داری را نشان داد(p<0.05). همچنین نتایج نشان داد میزان فلزات سنگین در بافت سخت صدف در فصل زمستان برای فلزات سنگین مس، نیکل، سرب و کادمیوم بترتیب 46/2±70/15، 54/0±18/2، 96/0±94/5، 05/0±25/0 میکروگرم بر گرم در وزن خشک و در فصل تابستان بترتیب 16/4±24/26، 72/0±31/2، 83/0±41/6، 09/0±44/0 میکروگرم بر گرم در وزن خشک بود. مقدار غلظت فلزات سنگین مس، نیکل، سرب و کادمیوم در بافت نرم فصل زمستان بترتیب 12/7±87/11، 65/0±26/1، 01/1±67/7، 37/0±91/0 میکروگرم بر گرم در وزن خشک و همین طور در فصل تابستان بترتیب شامل 64/10±74/15 ، 67/0±51/1 ، 92/9-68/6 ،15/0±60/0 میکروگرم بر گرم در وزن خشک بود. بین غلظت فلز مس در بافت های صدف در ایستگاه های مختلف اختلاف معنی داری مشاهده شد(p<0.05). که مبین تفاوت در دسترسی زیستی این فلز می باشد. میزان غلظت فلزات در رسوب و صدف در فصل تابستان کمتر از زمستان بود. در بین ایستگاه های مطالعه شده ایستگاه های ریگ، گناوه و شیف غلظت بالاتری از فلزات را نشان دادند. بر طبق نتایج بدست آمده توالی میانگین غلظت فلزات سنگین مس، نیکل، سرب و کادمیوم در نمونه های رسوب و بافت های سخت و نرم بصورت pb>cd < cu<ni رسوب و cd< ni<pb< cu بافت نرم و سخت می باشد. در بررسی رابطه همبستگی غلظت فلزات مس، نیکل، سرب و کادمیوم موجود در بافت های دوکفه ای و رسوب هیچ ارتباطی مشاهده نشد(p>0.05). این یافته بدان معناست که غلظت فلز در بافت صدف منحصرا تحت تاثیر غلظت فلز در رسوبات سطحی نبوده و عوامل دیگری در دسترسی زیستی فلزات برای صدف مورد مطالعه دخیل می باشند. لذا علیرغم خوراکی بودن صدف دسته چاقویی در مناطق جنوبی، گسترش نسبتا مناسب و اندازه درشت این صدف که آن را به کاندیدای مناسبی برای پایش زیستی فلزات سنگین در منطقه بین جذر و مدی خوریات تبدیل می کند، مطالعات دقیق تری جهت تشخیص عوامل موثر بر غلظت فلزات در صدف مورد مطالعه مورد نیاز می باشد.
سمیه حبیبی علی کیوانلو
ترکیب تترا برمو فتالیمیدو-1،2،4-تری آزولیدین-3،5-دی اون از واکنش تترا برمو فتالیک انیدرید با یورازین در حلال -n,nدی متیل استامید (دی مک) ساخته شد. ساختار مونومر سنتز شده با استفاده از طیف سنجی مادون قرمز و رزونانس مغناطیسی هسته ای شناسایی و تایید گردید. ترکیب تترا برمو فتالیمیدو-1،2،4-تری آزولیدین-3،5-دی اون به عنوان مونومر جدید با فنیل-ایزوسیانات واکنش داده شده، محصول، به عنوان ساختار مدل برای واکنش های پلی مر شدن انتخاب شد. ساختار مدل به کمک طیف سنجی ir و 1hnmr شناسایی و تایید شد. ترکیب تترا برمو فتالیمیدو-1،2،4-تری آزولیدین-3،5-دی اون با هگزا متیلن دی ایزوسیانات، تولیلن دی-ایزوسیانات و ایزو فورون دی ایزوسیانات در حلال -n,nدی متیل استامید (دی مک) خشک واکنش داده شد و پلیمر های جدید با گرانرویdlg-1 83/0-73/0 به دست آمد. ساختار این پلیمر ها به وسیله ی طیف سنجی مادون قرمز و رزونانس مغناطیسی هسته ای و خواص حرارتی آنها با استفاده از tga(thermogravimetric analysis) مطالعه گردید.
سمیه حبیبی نعمت اله اکبری
هنر را می توان اساس و زیربنای تکامل فرهنگ قلمداد نمود که باعث رشد و شکوفایی جامعه و افراد آن می شود. شواهد حاکی از آن است که که فعالیت های فرهنگی و هنری، سهم قابل توجهی در عرصه ی فعالیت های اقتصادی دارند. در این میان، سینما باتوجه به خصوصیات ویژه ای که دارد در مقایسه با سایر محصولات فرهنگی و هنری، نقش مهمی را در اقتصاد هنر و فرهنگ، ایفا می کند. در دو دهه ی اخیر، سینمای ایران به دلایل متعددی رو به افول بوده است. از این رو در این پژوهش تقاضای سینما و عوامل مؤثر بر آن به عنوان یکی از ابعاد مهم این صنعت مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. در این پژوهش پس از مروری بر مبانی نظری مربوط به هنر و سینما بااستفاده از روش توصیفی، تحلیلی و علّی به بررسی عوامل موثر بر تقاضای سینما پرداخته شده و به همین منظور 505 پرسش نامه در سطح شهر زنجان بین افراد توزیع گردیده است. نتایج حاکی از آن است که از بین 505 نفر، 318 نفر، سالانه حداقل یک بار متقاضی رفتن به سینما هستند که حدود 63% از کل افراد نمونه را شامل می گردد. تنها برخی عوامل اقتصادی و جمعیت شناختی در این پژوهش بر تقاضای سینما موثر بوده که از آن میان درآمد فرد، جنسیت و وضعیت تاهل را نام برد. همچنین روشن شد که اکثر افراد نمونه، رفتن به سینما را تاحدودی برای گذراندن اوقات فراغت خود می پسندند و استفاده از ویدئوی خانگی را برای دیدن فیلم ترجیح می دهند.