نام پژوهشگر: زهرا خستو
زهرا خستو حمید عباداللهی
رشد علم تحت تاثیر مناسبات اجتماع علمی و افزایش، حفظ و تداوم تعاملات میان کنش گران میدان علم است. کالینز از جمله متفکرانی است که در قالب رویکرد کنش متقابل نمادین و مناسک تعامل با دیدگاهی کاملاً متمایز از رویکرد کارکردگرایانه مرتن به بررسی اجتماع علمی به مثابه مناسک تعامل و کنش متقابل نمادین پرداخته است. از نظر کالینز بر پایه زنجیره های مناسک تعامل، حلقه های فکری و مکاتب علمی شکل می گیرند. این تحقیق نیز مشخصاً بر مطالعه علم به مثابه مناسک تعامل به معنای کالینزی متمرکز است. جامعه آماری، اساتید گروه جامعه شناسی دو دانشکده علوم اجتماعی تهران و علامه طباطبائی می باشد. بررسی مناسک تعامل میان اساتید در دو سطح کمی و کیفی انجام شد، در واقع بررسی کمی مقدمه ای برای ورود به تحلیل کیفی بود و از داده های کمی نیز تحلیل کیفی به عمل آمد. در سطح کمی تولیدات اساتید مورد مطالعه قرار گرفت و با روش تحلیل محتوای مقوله ای، قشربندی و تمرکز مسئله ای و موضوعی اساتید بررسی شد تا از رهگذر آن به شناسایی اساتید برای انجام مصاحبه عمیق، به بررسی شاخص های مناسک تعامل میان آنها بپردازیم. نتایج بدین قرار است که میان اساتید، مناسک تعامل رسمی بدون شکل گیری فضای توجه نمادین وجود دارد. در مناسک رسمی، قواعد رفتار جمعی وجود دارد که افراد بر حسب عادت آنها را رعایت می کنند مثل برگزاری جلسات گروه و حداکثر شرکت در سمینارهای داخلی است. مناسک تعامل موفق که در راستای فضای توجه نمادین مشترک و تمرکز موضوعی باشد، میان اساتید روی نمی دهد. در حالی که نقاط مشترک فکری میان اساتید وجود دارد که مستعد شکل گیری فضای توجه میان آنهاست. مقولات و موضوعات مشترکی وجود دارد که افراد به آنها پرداخته اند اما این مقولات مشترک به نمادهای مقدس پیونددهنده تبدیل نشده اند. در فضای گفتگویی، دانش جویان از مهمترین عناصر در گفتگو و تبادل نظر با اساتید هستند.اساتید دارای انرژی عاطفی و سرمایه های فرهنگی بالا هستند. خلاقیت آنها در به کارگیری نظریه های جامعه شناسی در تحلیل مسائل و در قالب مفهوم سازی است و این خلاقیت منجر به تولید، بسط تفکر نظری و یا جریان فکری نمی شود.