نام پژوهشگر: عبدالحسین فرج پهلو
مرجان خجسته فر عبدالحسین فرج پهلو
در پژوهش حاضر زیرساخت های مدیریت دانش و فرآیند تبدیل دانش در مرکز منطقه ای اطّلاع رسانی علوم و فناوری به عنوان یکی از مراکز ملّی و منطقه ای اطلّاعاتی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت موجود مرکز منطقه ای اطّلاع رسانی علوم و فناوری از نظر دارا بودن مشخصه های یک سازمان دانش محور می-باشد. روش پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی-تحلیلی است جامعه آماری این تحقیق شامل 87 نفر از کارکنان سازمان مورد نظر می باشد. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه، مشاهده، و مصاحبه استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که وضعیت زیرساخت های مدیریت دانش در جامعه مورد پژوهش به طور کلی در وضعیت مناسبی قرار دارد و از این میان بودجه سازمانی در وضعیت بهتری بوده است .بررسی ها نشان داد که مرکز منطقه ای دارای استراتژی مدیریت دانش می باشد و از لحاظ فراهم آوری فرآیندهای مدیریت دانش، واحد فناوری اطلّاعات و ارتباطات و شبکه دانش بیشتر مورد توجه سازمان قرار گرفته است. همچنین در مرکز منطقه ای بر روی یادگیری و بها دادن به ارزش منابع انسانی به عنوان تولیدکنندگان و منبع دانش تأکید شده است. فرهنگ سازمانی در این سازمان از جایگاه پایین تری نسبت به دیگر زیرساخت های مدیریت دانش قرار دارد. علاوه بر این، در این مرکز اولویت دادن مدیران رده بالا به فعالیت های مربوط به اشتراک گذاری و تبادل دانش، یکی از تأثیرگذارترین عواملِ ارتقاءدهند? فرهنگ سازمانی است. در سازمان مذکور بین جنسیت و استفاده از امکانات فناوری اطلّاعات و ارتباطات در به اشتراک گذاری و تبادل دانش و همچنین بین سطح تحصیلات و هر یک از زیرساخت های مدیریت دانش (فرهنگ سازمانی، منابع انسانی، فناوری اطّلاعات و ارتباطات) رابطه معنی داری وجود دارد. یافته های این پژوهش نشان داد، در مرکز منطقه ای از میان سازوکارهای به کار رفته در فرآیندهای تبدل دانش (بر طبق مدل نوناکا و تاکه اوچی) فرآیند "ترکیب" از جایگاه بالاتری برخوردار است؛ سپس به ترتیب برونی سازی، اجتماعی سازی و درونی سازی در اولویت های بعدی بوده است. در پایان ضمن ارائه پیشنهادهایی برای سازمان، پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی نیز ارائه شده است.
اسمعیل مصطفوی فریده عصاره
پژوهش حاضر به بررسی میران انطباق قواعد لوتکا و پائو با تعداد نویسندگان و مقالات آنان در حوزه های علوم رایانه و هوش مصنوعی در پایگاه استنادی وب آو ساینس طی سال های 1986 تا 2009 و مقایسه نتایج این دو حوزه با یکدیگر پرداخته است. هدف دیگری که سعی می شود به آن دست یافت عبارت است تعیین معیارهای بررسی قواعد لوتکا و پائو. پژوهش حاضر از نوع تحلیل استنادی بوده و با استفاده از قواعد و شاخص های علم سنجی انجام شده است. جامعه پژوهش شامل مقالات تولید شده توسط پژوهش گران در حوزه های علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی در پایگاه استنادی وب آو ساینس طیّ سال های 1986 تا 2009 است. همچنین تمایل نویسندگان به انجام پژوهش های گروهی در هر دو حوزه موضوعی در طول دوره مورد بررسی رو به افزایش است. یافته ها حاکی از این است که تعداد نویسندگان و تعداد مقالات آنان در حوزه های علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی مطابق قاعده پائو است؛ همچنین تعداد نویسندگان و تعداد مقالات آنان در این حوزه های علمی مطابق قاعده لوتکا نیست. در ادامه رابط? بین تعداد نویسندگان و تعداد «همکاری در تألیف» آنان در حوزه های علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی، با قاعده پائو مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این بود که به هیچ وجه رابط? بین تعداد نویسندگان و تعداد «همکاری در تألیف» آنان در این دو حوزه از علوم با قاعده پائو انطباق ندارد. بررسی مطالعات موجود با موضوع قاعده لوتکا و قاعده پائو نشان می دهد که هر یک از پژوهشگران برای انجام این مطالعات از روش های مختلفی استفاده کرده اند. مهم ترین برآیند کلّی یافته های تحقیق ارائ? معیارهای بررسی قواعد لوتکا و پائو است؛ چرا که برای مقایسه پذیر ساختن نتایج و یافته های پژوهش های مختلف، هماهنگ ساختن روش های بررسی این قواعد امری ضروری است. تفاوت های موجود در معیارهای مطالع? این قواعد از قبیل انتخاب روش لوتکا یا پائو، روش شمارش نویسندگان تولیدات علمی اعم از شمارش نویسنده اول یا شمارش همه نویسندگان یک اثر، دامن? حوزه موضوعی مورد مطالعه، و همچنین باز? زمانی و آزمون آماری مورد استفاده می باشد. انتظار می رود که با یکسان سازی روش شناسی بررسی قواعد لوتکا و پائو در مطالعات علم سنجی، بتوان نتایج و یافته های حاصل از این گونه مطالعات در سطوح ملّی و بین المللی (با استفاده از پایگاههای اطلاعاتی پیوسته) را تا حدود زیادی مقایسه پذیر ساخت، و در مسیر انجام پژوهش هایی یکدست گام برداشت.
حمید قاضی زاده زاهد بیگدلی
تحقیق حاضر فرایند جستجوی اطلاعات در اینترتت توسط دانشجویان را مورد بررسی قرار می دهد. " فرایند جستجوی اطلاعات isp?)"، نوعی روش یادگیری مبتنی بر سازندگی است که توسط کارول کولثاو، با هدف بهبود درک کاربران از فرایند جستجوی اطلاعات تدوین یافته است. الگوی کولثاو از شش مرحله: شروع، انتخاب، کاوش، تدوین، گردآوری و ارائه تشکیل شده است. هدف تحقیق حاضر تبیین میزان آشنایی و بهره گیری دانشجویان از مراحل مدل کولثاو و تعیین مرحله مداخله کتابداران می باشد، تا از این طریق الگوی جستجوی اینترنتی آنان ترسیم شود. نوع پژوهش حاضرکاربردی و روش پژوهش آن پیمایشی بوده و داده های لازم طی دو مرحله جمع آوری گردیده است. جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران به تعداد 961 نفر بوده که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد نمونه ها 424 نفر تعیین و پرسشنامه ها میان آنها توزیع گردید. تحلیل داده ها نشان داد که از میان مراحل مدل کولثاو، دو مرحله " تمرکز" و " کاوش"، به ترتیب با میانگین (96/6) و (81/6) درصد، در اولویت استفاده اعضاء نمونه قرار داشته و مرحله " کاوش" با میانگین (75/3) درصد، بهترین مرحله ای است که کتابداران می توانند در فرایند جستجو مداخله نمایند. همچنین تحلیل داده ها آشکار کرد که دانشجویان از "پایگاههای اطلاعاتی" با میانگین (17/2) درصد، بیش از موتورکاوش و راهنمای موضوعی و همچنین از دو ابزار جستجو نظیر" موضوع" و "عنوان" به ترتیب با میانگین (06/7) و (62/6) درصد، نسبت به سایر ابزارهای جستجو، استفاده بیشتری به عمل می آورند. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی مورد استفاده دانشجویان، برخلاف تعداد و ترتیب مدل کولثاو، از یک فرایند 5 مرحله ای تشکیل شده و مرحله " کاوش" به عنوان بهترین مرحله مداخله ی کتابدار در فرایند جستجوی اطلاعات می باشد. در نهایت با استناد به نتایج تحقیق، الگوی جدید جستجوی اینترنتی دانشجویان، شناسایی و ارائه گردید.
احسان گرایی عبدالحسین فرج پهلو
هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی شایستگی های کانونی دانشجویان کتابداری و علم اطلاعات در سطح پایه، و سنجش میزان شایستگی های کانونی آن ها می باشد. این پژوهش از نوع نظری – کاربردی است، که به روش سندی – تحلیلی و پیمایشی انجام شده است. جامعه ی پژوهش شامل 207 نفر از دانشجویان دوره ی کارشناسی کتابداری و علم اطلاعات دانشگاه های تهران، شهید چمران، و فردوسی مشهد مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 90- 1389 بود. پس از مرور گسترده ی متون الگوی شایستگی های کانونی دانشجویان در سطح عمومی، متشکل از 12 شایستگی کانونی تدوین شد. سپس بر اساس الگوی تدوین شده، پرسشنامه ای طراحی و بین افراد جامعه توزیع گردید. نتایج نشان داد که بیش تر دانشجویان، آموزش شایستگی های کانونی دوازده گانه در دوره ی کارشناسی را مهم ارزیابی کردند. میانگین شایستگی های کانونی جامعه ی پژوهش، به استثنای زبان انگلیسی و مدیریت، بالاتر از حد متوسط می باشد. میانگین شایستگی های کانونی کسب شده توسط دانشجویان نیمسال هشتم در تمامی موارد نسبت به دانشجویان نیمسال دوم بالاتر بود. نتایج حاصل از آزمون تعقیبی شفه نیز معناداری این اختلاف را تأیید کرد. دانشجویان دانشگاه تهران در شایستگی های کانونی فن آوری اطلاعات، سواد رایانه ای، تعهد و اخلاق حرفه ای، و اصول نگارش و پژوهش نسبت به دو دانشگاه دیگر از وضعیت بهتری برخوردارند. هم چنین میانگین کسب شده توسط دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در شایستگی های کانونی زبان انگلیسی، مدیریت، دانش و مهارت های ارتباطی، فلسفه ی علم و آینده نگری، کار گروهی، سواد اطلاعاتی، و تفکر انتقادی نسبت به دو دانشگاه دیگر بالاتر است. در بررسی طولی شایستگی های کانونی طی نیمسال های مختلف تحصیلی، نتایج حاکی از اثرگذاری آموزش های ارائه شده بر ارتقای سطح شایستگی های کانونی دانشجویان بود. در پایان، تدوین برنامه ی درسی دوره ی کارشناسی کتابداری و علم اطلاعات بر اساس شایستگی های کانونی در دو سطح عمومی و تخصصی به عنوان مبنایی برای برنامه ریزی دروس پیشنهاد شد.
بهزاد محمدیاری عبدالحسین فرج پهلو
چکیده: در این پژوهش کیفیت خدمات کتابخانه های مرکزی دانشگاههای شهر ایلام به طور کلی و در ابعاد احساس کاربر از خدمت، کنترل اطلاعات و کتابخانه به عنوان یک مکان در سطح حداقل انتظارات، خدمات دریافتی و حداکثر انتظارات، با استفاده از مدل لیب کوال، مورد ارزیابی قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد که عملکرد پنج کتابخانه مرکزی دانشگاه ایلام، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، دانشگاه آزاد ایلام، دانشگاه پیام نور ایلام و موسسه آموزش عالی باختر به طور کلی و در بعد احساس کاربر از خدمت قابل قبول، در بعد کنترل اطلاعات کتابخانه مرکزی دانشگاه ایلام، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، دانشگاه آزاد ایلام قابل قبول ولی کتابخانه مرکزی دانشگاه پیام نور و موسسه آموزش عالی باختر ضعیف و در بعد کتابخانه به عنوان یک مکان عملکرد هر پنج کتابخانه قابل قبول ارزیابی گردید. در ارزیابی کلی بیشترین شکاف منفی به ترتیب بین میانگین خدمات دریافتی و حداقل و حداکثر انتظارات در کتابخانه موسسه آموزش عالی باختر، کتابخانه دانشگاه پیام نور و دانشگاه علوم پزشکی است. بیشترین شکاف مثبت بین میانگین خدمات دریافتی و حداقل انتظارات در کتابخانه دانشگاه آزاد و کمترین شکاف منفی بین میانگین خدمات دریافتی و حداکثر انتظارات در کتابخانه دانشگاه ایلام است.
پیمان جلیل پور عبدالحسین فرج پهلو
پژوهش حاضر با هدف بررسی امکان به کارگیری مدل بازاریابی 4p در کتابخانه های عمومی استان خوزستان بر اساس نظرات مدیران و کتابداران این کتابخانه ها انجام شده است. هر چند که کتابخانه ها جزء سازمان های غیرانتفاعی محسوب می شوند، امّا می توانند از اصول و فنون بازاریابی به منظور شناسایی، پیش بینی، برآوردن خواسته ها و نیازهای مشتریان، و ترویج خدمات خود استفاده نمایند. به طور کلّی، در کتابخانه ها و مراکز اطلاع-رسانی جهان، بیش تر چهار مدل بازاریابی 4p، 4c،7p ، و 7i مطرح هستند که به نظر می آید در میان این مدل های مختلف بازاریابی، مدل بازاریابی 4p، بیش ترین کاربرد را داشته است. این مدل بر اساس چهار عامل شکل گرفته است که عبارتند از: 1. محصول، 2. بها، 3. مکان، و 4. فعّالیّت های تشویقی و ترغیبی. روش پژوهش پیمایشی و از نوع توصیفی است. در این پژوهش، برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقّق ساخته استفاده شد. جامعه پژوهش 287 نفر از مدیران و کتابداران کتابخانه های عمومی استان خوزستان در سال 1390 بودند که در مجموع، از 120 پرسشنامه دریافت شده، 93 پرسشنامه قابل استفاده تشخیص داده شد و در تجزیه و تحلیل داده ها به کار رفت. داده-های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون فریدمن استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که میزان آشنایی مدیران و کتابداران کتابخانه-های عمومی استان خوزستان با مفهوم بازاریابی در کتابخانه ها در سطح نسبتاً زیاد است. درصد قابل توجّهی (8/68 درصد) از مدیران و کتابداران این کتابخانه ها با ضرورت وجود واحدی مجزّا تحت عنوان واحد بازاریابی در کتابخانه های عمومی اعلام مخالفت نمودند. در کتابخانه های عمومی استان خوزستان، توجّه به ارائه ی «محصول»، توجّه به «مکان»، توجّه به «فعّالیّت های تشویقی و ترغیبی» و در نهایت، توجّه به «بها» به ترتیب اولویت های اوّل تا چهارم را به خود اختصاص دادند. در مجموع، این نتایج گویای امکان پذیر بودن استفاده از مدل بازاریابی 4p در این کتابخانه هاست.
ابوالفضل اسدنیا غلامرضا حیدری
چکیده هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی عوامل ترغیب کننده و بازدارنده ی پژوهش در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی کتابداری و اطلاع رسانی ایران است. جامعه ی پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی کتابداری و اطلاع رسانی مشغول به تحصیل در دانشگاه های تابع وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال 90-91 می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است که شامل دو بخش عوامل ترغیب کننده و بازدارنده می باشد، ضریب پایایی به دست آمده برای عوامل ترغیب کننده برابر با 91/0 و برای عوامل بازدارنده 89/0 است که نشان دهنده پایایی مطلوب ابزار اندازه گیری است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی و آمار توصیفی استفاده شد و نتایج نشان داد که: در بخش عوامل ترغیب کننده عوامل فردی، اداری، فرهنگی و فناورانه به ترتیب به عنوان مهم ترین عوامل ترغیب کننده ی دانشجویان تحصیلات تکمیلی کتابداری و اطلاع-رسانی برای انجام پژوهش شناسایی شدند و عوامل فناورانه، اداری، شخصی و فرهنگی به ترتیب به عنوان مهم-ترین عوامل بازدارنده ی پژوهش دانشجویان تحصیلات تکمیلی کتابداری و اطلاع رسانی شناخته شدند.
سعیده ابراهیمی فریده عصاره
این پژوهش به منظور سنجش میزان تأثیرپذیری الگوهای رفتار استنادی نویسندگان حوزه های علوم انسانی و علوم اجتماعی ایران از عامل همرنگی استنادی در سه سطح هنجاری، اطلاعاتی و همانندسازی انجام گرفته است. پژوهش از نوع بنیادی است و طی دو مرحله، به دو روش پیمایشی و تحلیل استنادی انجام شده است. هدف از انجام بخش اول پژوهش، سنجش میزان همرنگی استنادی جامعه مورد بررسی در پژوهش در سه سطح هنجاری، اطلاعاتی و همانندسازی بوده است. ابزار این سنجش توسط محقق در همین پژوهش ساخته و به روش تحلیل عوامل و آزمون ضریب آلفای کرونباخ اعتباریابی شده است. هدف از انجام بخش دوم پژوهش، استخراج 6 متغیر مرتبط با الگوهای رفتار استنادی نویسندگانی است که در مرحله اول مورد بررسی قرار گرفته اند. این مرحله به روش تحلیل استنادی انجام گرفته است. جامعه ی مورد بررسی در مرحله اول پژوهش، نویسندگان ایرانی بوده اند که در بازه زمانی 2010-2001 در دو پایگاه نمایه استنادی علوم اجتماعی (ssci) و نمایه استنادی هنر و علوم انسانی (ahci) حداقل دو مقاله علمی داشته اند. تعداد 150 نفر به طور تصادفی از فهرست جامعه پژوهش انتخاب شدند و از نظر سطح همرنگی استنادی مورد بررسی قرار گرفتند. 78 درصد از پرسشنامه های ارسال شده در این مرحله عودت داده شد (117 عدد). جامعه ی مرحله دوم پژوهش، مقالات نویسندگان مورد بررسی در مرحله اول بوده است و به ازای هر نویسنده دو مقاله مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به اینکه در مرحله ی دوم پژوهش دسترسی به مقالات برخی از نویسندگان ممکن نبود، در این مرحله 214 مقاله مربوط به 107 پاسخگو بررسی شد. مقالات مورد بررسی جمعأ دارای 5380 ارجاع بودند که کلیه ارجاعات به منظور استخراج 6 متغیر مرتبط با الگوهای رفتار استنادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. به منظور بررسی میزان قدرت پیش بینی سه متغیر همرنگی استنادی هنجاری، همرنگی استنادی اطلاعاتی و همرنگی استنادی همانندسازی، برای 6 الگوی رفتار استنادی مورد بررسی در تحقیق، 12 آزمون رگرسیون چندگانه با دو متد enter و stepwise انجام شد. یافته های پژوهش بیانگر این بود که الگوهای رفتار استنادی نویسندگان به گونه ای متفاوت از سه عامل همرنگی استنادی هنجاری، همرنگی استنادی اطلاعاتی و همرنگی استنادی همانندسازی تأثیر می پذیرند. برخی از الگوها مثل الگوی کل ارجاعات، تحت تأثیر هیچ یک از سه متغیر همرنگی استنادی قرار ندارند، در حالی که برخی دیگر، از یک یا دو متغیر همرنگی استنادی متأثر می شوند. یافته های پژوهش بیانگر این است که سه الگوی خوداستنادی نویسنده، استناد به مجله هدف و استناد به مقالات دارای تعدد استناد تحت تأثیر متغیر همرنگی استنادی هنجاری قرار دارند. الگوهای استناد به مقالات با تعدد نویسنده، استناد به مقالات با تعدد استناد و استناد به همکاران نیز تحت تأثیر متغیر همرنگی استنادی اطلاعاتی قرار دارند. همرنگی استنادی همانندسازی تنها متغیری است که فقط بر الگوی استناد به همکاران تأثیرگذار است. یافته های پژوهش مدلی مفهومی از روابط این متغیرها ارائه می دهد که از دو بعد نظری و کاربردی قابل تأمل است. از بعد نظری این یافته ها علاوه بر تبیین برخی از الگوهای رفتار استنادی نویسندگان، تأییدی مجدد بر نظریه ساختار اجتماعی رفتار استنادی فراهم می نمایند. از نقطه نظر کاربردی، این یافته ها این مسئله را متذکر می شوند که متغیرهای همرنگی استنادی هنجاری، اطلاعاتی و همانندسازی می توانند نوعی تورش یا انحراف در شاخص استناد و شاخص های مبتنی بر آن به وجود آورند و این مسئله در مورد همرنگی استنادی هنجاری و همانندسازی برجسته تر است. هرچند کل همرنگی استنادی از رفتارهای استنادی نویسندگان قابل حذف نیست، اما با سیاست گذاری هایی همچون در نظر گرفتن فاصله اطمینان در محاسبات شاخص استناد و شاخص های مرتبط بر آن و یا ارزش گذاری استنادات، این امکان وجود دارد که بخشی از تأثیرات این متغیرها را در ارزیابی های علم سنجی کنترل نمود.
صبا سیامکی فریده عصاره
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای مقالات تألیفی فارسی مجلات کتابداری و اطلاع رسانی طی سال های 1384-1388 می باشد. این پژوهش به روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه ی پژوهش شامل 942 مقاله است. روش گردآوری داده ها سیاهه ی وارسی و مشاهده ی اسنادی بود. نتایج نشان داد که پراکندگی موضوعی مقالات یکسان نبود و موضوع "کتاب سنجی، علم سنجی، و وب سنجی" با 30/17 درصد و موضوعات "پیشینه های کتابشناختی" و "دانش و آموزش" با 21/0 درصد به ترتیب بیش ترین و کم ترین گرایش ها را بین مقالات تألیفی فارسی داشتند. ازمیان روش های به کار رفته روش "مروری" با 71/42 درصد جایگاه اول و روش "میدانی" با 2/0 درصد آخرین جایگاه را به خود اختصاص داده اند. پراستفاده ترین ابزار گردآوری داده ها، ابزار "مشاهده اسنادی" با فراوانی 44/50 درصد بود و "آزمایش با 48/0 درصد کم تر از سایر ابزارها به کار گرفته شده است. همچنین یافته ها نشان داد که 72/53 درصد مقالات توسط یک نویسنده تألیف شده بودند و ضریب همکاری نویسندگان 23/0 است. سهم مردان در تألیف مقالات فارسی 32/59 درصد بود و زنان مشارکتی 68/40 درصدی داشتند. نتایج آزمون کای اسکوئر تفاوت معنی داری را در "گرایش های موضوعی"، "روش های پژوهش" و "ابزار گردآوری داده ها" در بین مجلات علمی- پژوهشی و علمی- ترویجی نشان داد. در پایان، تخصصی شدن مقالات حوزه ی کتابداری و اطلاع رسانی و تهیه ی اولویت ها موضوعی این حوزه پیشنهاد شد.
حسین صفری عبدالحسین فرج پهلو
نیازسنجی اطلاعاتی یکی از راه های پاسخ گویی و ارائه خدمات بهتر به مخاطبین کتابخانه های عمومی است. هدف از این پژوهش شناخت نیاز اطلاعاتی اعضای کتابخانه های عمومی استان خوزستان بر اساس قومیت شان بوده است. پژوهش از نوع توصیفی بوده و از روش پیمایشی و کتابخانه ای در انجام آن استفاده شده است. جامعه نمونه به صورت تصادفی از بین 5 قومیت عرب، بختیاری، شوشتری، دزفولی و بهبهانی انتخاب شده اند. داده های مربوط به اعضاء با استفاده از پرسشنامه ای که به همین منظور ساخته شد، گردآوری شدند. در بخش دیگر تحقیق، منابع ارسالی نهاد کتابخانه های عمومی کشور توسط نرم افزار نمایه شناسایی و تعداد عناوین هر رده مشخص شدند. تحلیل آماری داده ها مشخص کرد که گسترش های موضوعی اسلام، هنر و ادبیات فارسی از اقبال بیشتری بین کاربران کتابخانه های عمومی برخوردارند. همچنین مشخص شد که نیاز اطلاعاتی 5 قومیت ذکر شده در 8 رده از رده های ده گانه رده بندی دیویی با هم تفاوت معناداری دارند. علاوه بر این مشخص شد که نهاد توجه بالایی به ارسال منابعی با موضوع ادبیات و مذهب و تاریخ دارد، در حالی که بیشترین نیاز اطلاعاتی این 5 قومیت مذهب اسلام، هنر و ادبیات فارسی اظهار شده است. قابل ذکر است که در این میان هنر در میان منابع ارسالی در جایگاه نهم این ده رده قرار دارد.
رباب طاهری اندریان عبدالحسین فرج پهلو
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر در فرایند پیاده سازی نظام مدیریت روابط با مشتری در کتابخانه های دانشگاه شهید چمران اهواز صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی است. جامعه ی آماری آن را کل مدیران و کتابداران شاغل در کتابخانه های دانشگاه شهید چمران اهواز تشکیل می دهند که شامل 10 نفر مدیر و 40 نفر کتابدار می باشند. با توجه به محدود بودن جامعه ی پژوهش، نمونه گیری انجام نشد و کل جامعه ی آماری به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه است. روایی پرسشنامه با سه روش مورد بررسی قرار گرفت که عبارتند از: روایی صوری، روایی محتوایی و روایی با روش تحلیل عامل تأییدی. جهت تعیین پایایی ابزار پژوهش با استفاده از نرم افزار spss از ضریب آالفای کرونباخ استفاده شده است که ضریب بدست آمده برابر با 96/0 بود که نشان دهنده ی پایایی بالای ابزار پژوهش می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی مانند فراوانی، میانگین، انحراف معیار، کم ترین و بیش ترین و از آمار استنباطی مانند آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در فرایند پیاده سازی نظام مدیریت روابط با مشتری، بالاترین میانگین مربوط به ساختار سازمانی و پایین ترین میانگین مربوط به عامل فرهنگ سازمانی می باشد. بنابراین برای موفقیت در فرایند پیاده سازی نظام مدیریت روابط با مشتری، کتابخانه های دانشگاه شهید چمران اهواز، آنچه که باید بیش از همه مورد توجه جدی قرار گیرد، عامل فرهنگ سازمانی است.
بی بی فاطمه مکی زاده تفتی عبدالحسین فرج پهلو
در این رساله، عوامل تأثیرگذار بر پذیرش پایگاه های اطلاعاتی مبتنی بر وب توسط کاربران دانشگاهی دانشگاه های شهید چمران اهواز و یزد شناسایی می شوند. در این پژوهش ابتدا، رویکرد کیفـی گراندد تئوری برای اکتشاف و رسیدن به عوامل موثر در پذیرش پایگاه های اطلاعاتی به کارگرفته شد. در این رابطه، ابتدا داده ها از 20 مصاحب? نیمه ساختار یافته با اعضای هیأت علمی، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و مسئولین دانشگاه گردآوری، و با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی، با استفاده از رویکرد موسوم به گراندد تئوری تحلیل و عوامل موثر بر پذیرش پایگاه های اطلاعاتی تعیین گردیدند. در گام بعدی، ابزاری برای سنجش اعتبار این عوامل با در نظر گرفتن چارچوب مفهومی پژوهش، یعنی مدل پذیرش فناوری ساخته شد. این ابزار روی نمونه ای منتخب در دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا شد و با استفاده از تحلیل عاملی مورد تأیید قرار گرفت. سپس، روابط علّی میان عوامل پذیرش پایگاه های اطلاعاتی از طریق تحلیل مسیر ارزیابی گردید. بر اساس یافته های پژوهش، مفهوم مرکزی با عنوان "تصمیم به استفاده" شکل گرفت و عوامل موثر بر پذیرش پایگاه های اطلاعاتی در چهار طبقه کلی دسته بندی شدند که عبارتند از «هدف استفاده»، «زمین? کاربر»، «ویژگی سازمانی» و «ویژگی سیستم». در زیر این چهار طبقه کلّی، ده طبقه فرعی مشخص شد که عبارتند از: ویژگی مهارتی/ دانش، ویژگی فردی/ حرفه ای، نگرش، سودمندی، سهولت استفاده، انجام وظایف شخصی، افزایش دانش، دانشگاه، تصمیم به استفاده و کتابخانه. این عوامل در یک مدل آرایش داده شدند و روابط بین آنها با استفاده از تحلیل مسیر تبیین شد. در پایان مدل نهایی پژوهش ترسیم گردید.
معصومه پیروزفر فریده عصاره
هدف پژوهش حاضر تعیین کیفیّت مندرجات چکیده های فارسی پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشکده های علوم انسانی و علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران از طریق بررسی و مقایسه آن ها با استاندارد بین المللی چکیده نویسی ایزو 214، به منظور ارائه دستورالعملی کاربردی است. در این پژوهش از روش های سندی، تحلیل محتوا و پیمایشی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش را، چکیده های فارسی پایان نامه های کارشناسی ارشد در پنج دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی، اقتصاد و علوم اجتماعی، الهیات و معارف اسلامی، تربیت بدنی و علوم ورزشی و علوم تربیتی و روان شناسی در دانشگاه شهید چمران که در سال های 1386-1390 ارائه شده اند، تشکیل می دهد. تعداد کل پایان نامه ها جمعاً 970 مورد است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی، 276 مورد چکیده پایان نامه به عنوان نمونه انتخاب گردیده است. گردآوری داده ها نیز با استفاده از یک سیاهه وارسی و از طریق مشاهده ی مستقیم صورت گرفته است . برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و همچنین آزمون مجذور کای استفاده گردید. یافته ها نشان داد که چکیده های مورد بررسی از مجموع 62 مولفه ی جزئی استاندارد بین المللی ایزو 214، حدود نیمی از آن ها یعنی 30 مولفه را با درصد فراوانی بالای 50 درصد رعایت کرده اند که از این میان تنها 10 مولفه دارای درصد فراوانی بالای90 درصد می باشند (12/16 درصد). هم چنین، از میان عناصر استاندارد بین المللی ایزو 214 مولفه های جزئی عناصر بیان یافته ها، نتایج پژوهش و اطلاعات جانبی کمترین درصدهای فراوانی میزان رعایت را داشته اند. در سال های تحصیلی 1386 تا 1390 بیشترین میزان رعایت مولفه های استاندارد بین المللی ایزو 214 مربوط به سال 1390 و کم ترین میزان رعایت مربوط به سال 1387 محاسبه شد. همچنین، یافته های پژوهش نشان داد که میان دانشکده های علوم انسانی و علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران از نظر میزان رعایت عناصر استاندارد بین المللی ایزو 214 تفاوت معناداری وجود دارد. از میان دانشکده های مورد بررسی دانشکده ی تربیت بدنی و علوم ورزشی بیشترین درصدهای فراوانی میزان رعایت این استاندارد را از هر دو لحاظ محتوا و نحوه ی ارائه و سبک داشته و در رتبه ی نخست قرار دارد. از میان 19 رشته ی مورد بررسی نیز چکیده ها ی فارسی پایان نامه های رشته ی کتابداری و اطلاع رسانی نسبت به سایر رشته ها هماهنگی بیش تری با استاندارد بین المللی ایزو 214 داشته و در رتبه ی نخست قرار داشتند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که براساس استاندارد بین المللی ایزو 214 نقاط ضعف چکیده های مورد بررسی نسبت به نقاط قوّت آن ها بیش تر است. به طوری که می توان گفت در نوشتن چکیده پایان نامه ها در سطح کارشناسی ارشد در دانشکده های علوم انسانی و علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران، توجه کافی نشده است و در این چکیده ها معیارهای استاندارد بین المللی چکیده نویسی ایزو 214 به طور کامل رعایت نشده و چکیده ها در بسیاری جهات با این استاندارد ناهماهنگ هستند. در نهایت، پژوهشگر به عنوان یک نتیجه از این مطالعه، دستورالعملی کاربردی به صورت دستنامه، جهت بهبود و هماهنگ سازی چکیده های فارسی پایان نامه ها با معیارهای استاندارد بین المللی ایزو 214 ارائه داده است.
علی منصوری فریده عصاره
هدف از پژوهش حاضر تحلیل ساختار جریان دانش میان شبکه مخترعان حوزه برق و الکترونیک و نیز سنجش و شناسایی چگونگی الگوی جریان دانش، تعاملات میان مخترعان و اهمیت و تأثیر پروانه های ثبت اختراع در توسعه فناوری است. روش پژوهش حاضر تحلیل شبکه اجتماعی و تحلیل استنادی است. جامعه پژوهش حاضر کلیه پروانه های ثبت اختراعی است که در بازه زمانی 1987-2006 در حوزه موضوعی برق و الکترونیک در پایگاه اداره ثبت اختراع آمریکا دخیره شده اند، است. نتایج حاصل از تحلیل شبکه اجتماعی جریان دانش میان مخترعان بر اساس ارتباطات کشورها نشان داد که تفاوت بالایی میان جایگاه کشورها بر اساس نمره مرکزیت وجود دارد و نحوه دسترسی کشورها به دانش موجود در شبکه هم بر همین اساس متفاوت است. نتایج پژوهش نشان داد که دانش برای کشورهای با نمره مرکزیت بالا بدون واسطه قابل دسترسی است، ضمن اینکه این کشورها از قدرت کنترل جریان دانش نیز برخوردار هستند. همچنین نتایج نشان داد که به واسطه عدم حضور فعال اغلب کشورهای حاضر در شبکه، انسجام شبکه ضعیف و ارتباطات پایینی بین اعضاء شبکه حاکم است. در خصوص ارتباطات بین موضوعی، نتایج نشان داد که پروانه های ثبت اختراع این حوزه بیشترین ارتباط را با موضوعات هم گروه خود داشته و بعد از آن با حوزه های "پزشکی"، "شیمی" و " رایانه" دارند. نتایج در خصوص مقایسه الگوی شبکه جریان دانش با انواع شبکه ها نشان داد که ارتباطات میان کشورهای دارای نمره مرکزیت بالا از الگوی شبکه ستاره ای تبعیت می کند، الگوی کشورهای در حال توسعه الگوی ستاره ای و خطی است و کشورهای ایزوله شده الگوی شبکه خطی مستقیم را دارا هستند. نتایج بررسی الگوی جریان دانش در میان کشورهای حاضر نشان داد که سه گروه کشورها با مرکزیت بالا، متوسط و ایزوله شده در چگونگی جریان دانش دخیل هستند. بیشترین انتقال و کنترل جریان دانش در اختیار کشورهای با مرکزیت بالا است. کمترین سهم جریان دانش مربوط به کشورهای ایزوله شده است. نتایج بررسی وقفه زمانی نشان داد که بین وقفه زمانی و جریان دانش رابطه معنی دار وجود داشته و با بالا رفتن وقفه زمانی، جریان دانش ضعیف تر می شود. نتایج پژوهش نشان داد که 50 درصد از جریان دانش میان پروانه های ثبت اختراع زمانی اتفاق می افتد که حداکثر 5 سال از تاریخ کسب اعتبار پروانه های ثبت اختراع مورد استناد واقع شده در پایگاه مذکور سپری شده باشد. نتایج بررسی اهمیت پروانه های ثبت اختراع در فرایند جریان دانش و تأثیر گذشته و آینده پروانه های ثبت اختراع در توسعه فناوری نشان داد که حداقل 10 سال از زمان انتشار این منابع بایستی سپری شده باشد تا تأثیر واقعی آنها در فناوری مشخص شود. میانگین نمره کلیت برای تعیین میزان تأثیر و کاربرد پروانه های ثبت اختراع در حوزه های موضوعی نشان داد که علاوه بر تأثیر پروانه های ثبت اختراع در حوزه خود، گرایش زیادی به برقراری ارتباط با سایر حوزه های موضوعی دیگر است. نتایج پژوهش نشان داد که بین سنجه های نگاه به آینده و گذشته رابطه معنی دار وجود دارد و این نشان از وابستگی تأثیر آینده یک پروانه ثبت اختراع به گذشته استنادی آن دارد.
سیده مریم حسینی غلامرضا حیدری
چکیده: این پژوهش به منظور شناسایی روش های پژوهش مورد استفاده در پایان نامه های کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی، تغییرات گرایش دانشجویان کارشناسی ارشد با گذشت زمان در استفاده از هر یک از روش های پژوهش، و پیش بینی تغییرات این نوع گرایش روش شناختی در آینده صورت گرفته است. جامعه ی پژوهش حاضر تمامی 413 پایان-نامه ی کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی موجود در کتابخانه های دانشکده های علوم تربیتی دانشگاه های تهران، شیراز، شهیدچمران و فردوسی طی سال های 1378-1390 است. این پژوهش به روش سندی انجام گرفته است. از تحلیل محتوای کمی به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون های آماری تحلیل واریانس، رگرسیون خطی ساده، و آزمون کای دو صورت گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد 51/58 درصد از پایان نامه های علم اطلاعات و دانش شناسی از روش پیمایشی استفاده کرده اند. بنابراین، روش پیمایشی هم چنان روش اولِ مورد استفاده در پایان نامه های علم اطلاعات و دانش شناسی است. 18/16 درصد از پایان نامه ها از ترکیب روش ها، 15/5 درصد از روش های اطلاعات سنجی،7/02 درصد از تحلیل محتوا، 5/08 درصد از سایر روش ها ، و 2/66 درصد از روش های تجربی استفاده کرده اند. به طور کلی پایان نامه های علم اطلاعات و دانش شناسی با رویکرد کمی به انجام رسیده است و تنوع روش های مورد استفاده محدود است. همچنین، بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، میزان استفاده از انواع روش های پژوهش در بین دانشگاه های مورد بررسی در سه گروه روش های اطلاعات سنجی، پیمایشی، و تحلیل محتوا متفاوت بود. بررسی رابطه ی میان دانشگاه محل اخذ مدرک کارشناسی ارشد و روش پژوهش نشان می دهد روش پژوهش از دانشگاه مستقل نیست. بررسی رابطه ی گذشت زمان با تغییرات میزان استفاده از انواع روش های پژوهش نشان می دهد میزان استفاده از طبقه ی روش های اطلاعات سنجی، با نرخ 0/028 با زمان رو به افزایش است.
جواد عبدلی زاهد بیگدلی
یکی از اساسی ترین دغدغه های آموزش عالی تربیت نیروی انسانی متخصص است. تحقیق حاضر به بررسی و مقـایسـه ی وضعیت توانمندی شغلی کتابداران دانشگاهی شهر شیـراز با انتظـارات مدیـران کتابخـانه ها از آن ها می پردازد. روش پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی می باشد. جامعه ی پژوهش شامل دو گروه مرکب از کلیه ی کتابداران دانشگاهی شهر شیراز (175 نفر) و مدیران بلافصل آن ها (55 نفر) می باشد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش دو پرسشنامه برای کتابداران مذکور و مدیران بلافصل آن ها می باشد. پس از گردآوری اطلاعات، داده ها از طریق روش های آمار توصیفی شامل: میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد فراوانی و آمار استنباطی شامل: t َگروه های مستقل، تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین توانمندی شغلی کتابداران دانشگاهی شهر شیراز و انتظارات شغلی مدیران از آن ها به طور کلی تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0p= و 40/5-t= ) و کتابداران تا رسیدن به سطح مطلوب انتظارات مدیران فاصله زیادی دارند. بیش ترین اختلاف، مربوط به خرده مقیاس مهارت های فنی و عملی کتابداران (04/8-t=) می باشد. یافته ها نشان داد که کتابداران در بحث تعهد و مسئولیت در مقابل انتظار مدیران از آن ها بهتر عمل کرده اند (56/6). همچنین بین توانمندی شغلی دو گروه کتابداران دارای مدرک کتابداری و کتابداران دارای مدرک غیرکتابداری، تفاوت معنی داری وجود دارد (62/3t= ) که نشان می-دهد کتابداران با مدرک کتابداری در همه ی زمینه ها از کتابداران دارای مدرک غیرکتابداری بهتر عمل کرده اند.
مریم خوش کنار عبدالحسین فرج پهلو
در عصر دانایی محور امروز، کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی، به ویژه کتابخانه های عمومی، نقش محوری در جامعه ایفا می کنند. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت مدیریت دانش در کتابخانه های عمومی استان خوزستان، انجام شده است تا میزان برخورداری این کتابخانه ها را از نظر دارا بودن مولفه های مدیریت دانش بر اساس مدل جاشپارا تعیین کند. این مطالعه، یک پیمایش توصیفی– تحلیلی بوده و وضعیت چهار مولفه ی خلق، سازماندهی، اشاعه و کاربرد دانش را در این کتابخانه ها مورد بررسی قرار داده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته می باشد و جامعه آماری پژوهش را کلیه ی مدیران و مسئولان (126 نفر) کتابخانه های عمومی استان خوزستان تشکیل داده است. یافته های پژوهش نشان داد که وضعیت سه مولفه ی خلق (میانگین: 60/45)، سازماندهی (میانگین: 10/42) واشاعه ی دانش (میانگین: 5/83) در حد نسبتاً مطلوب، و وضعیت کاربرد دانش (میانگین: 81/40) در حد نامطلوبی بوده است. همچنین یافته ها نشان داد که کمبود بودجه و عدم آزادی عمل در بسیاری از تصمیم گیری های مدیریتی، مهم ترین موانع پیاده سازی مدیریت دانش در این کتابخانه ها بوده اند. در پایان پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت مدیریت دانش در کتابخانه های مورد بررسی ارائه گردید.
بتول رضایی عبدالحسین فرج پهلو
هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت اشتراک دانش و عوامل موثر بر آن به منظور پیاده سازی ساز و کارهای اشتراک دانش در شرکت برق منطقه ای اهواز است. پژوهش حاضر از نظر نوع، توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف و اجرا، کاربردی و پیمایشی است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل 1330 نفر از کارکنان دارای مدرک کاردانی به بالا بودند که در سمت کارمند و مدیر در شرکت برق منطقه ای اهواز مشغول به کار هستند. بر اساس جدول کرجسی- مورگان تعداد 302 نفر به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی پرسشنامه ها بین آن ها توزیع گردید. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ی حسین قلی زاده و میرکمالی (1389) استفاده شد. روایی پرسشنامه به منظور انجام این تحقیق توسط 4 نفر از اساتید گروه علم اطلاعات و دانش شناسی و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ سنجیده شد. برای تحلیل نتایج از آمار توصیفی و برای سنجش رابطه و میزان تأثیر مولفه ها بر اشتراک دانش از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه ی گام به گام و سلسله مراتبی استفاده شده است. یافته های پژوهش در مجموع نشانگر این است که اشتراک دانش در شرکت برق منطقه ای دارای وضعیت متوسطی است. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که عوامل ساختار، راهبرد (استراتژی)، اعتماد، دانش ضمنی، خودکفایی، ارتباطات، پاداش، تعهد و کار تیمی نقش موثری در به اشتراک گذاری دانش دارند که در این بین عامل ساختار بیش-ترین همبستگی را با اشتراک دانش داشت. بنا بر یافته های حاصل از این پژوهش توجه همه جانبه به عوامل فردی، فرهنگی، سازمانی، فناوری و دانش برای ترغیب اعضای شرکت به اشتراک دانش و تجاربشان در زمره ی مهم ترین وظایف مدیران تلقی می-شود.
جمال نیک مهر فریده عصاره
هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین وجود رابطه بین مولفه¬های مدیریت دانش و خلاقیت، در میان کتابداران کتابخانه¬های دانشگاه¬های شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز است. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و روش به کار رفته در آن پیمایشی است. جامعه¬ی پژوهش شامل کلیه کتابدارن شاغل در کتابخانه-های این دو دانشگاه است و از بین 65 پرسشنامه¬ توزیع شده تعداد 55 پرسشنامه معادل(61/84%)جمع¬آوری شد، با توجه به پایین بودن تعداد جامعه، نمونه¬گیری به عمل نیامد و از روش سرشماری استفاده شده است. از پرسش نامه مدیریت دانش توسلی نوقابی(1388) و پرسشنامه خلاقیت رندسیپ(1998)، استفاده شده است. پایایی با آلفای کرونباخ پرسشنامه مدیریت دانش برابر با 82/0 و پرسشنامه خلاقیت برابر با 83/0 بدست آمد. سپس نسخه¬های اصلاح شده در بین جامعه ¬پژوهش توزیع و جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده¬ها، ابتدا با استفاده از آمار توصیفی شامل فراوانی و درصد فراوانی، ویژگی¬های جمعیت¬شناختی جامعه¬ی مورد مطالعه ارائه شده¬ است. سپس به منظور بررسی میزان مدیریت دانش و خلاقیت کتابداران از میانگین، انحراف معیار، کمترین و بیشترین مقدار داده¬ها استفاده شد. همچنین جهت بررسی رابطه¬ی بین مولفه های مدیریت دانش و خلاقیت از آزمون همبستگی ساده پیرسون و برای مقایسه¬ گروه¬های مختلف از نظر ابعاد مدیریت دانش و خلاقیت از آزمون تحلیل واریانس تک متغیری (آنووا) و آزمون تی برای دو نمونه مستقل استفاده شده است. یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد که مدیریت دانش در جامعه مورد بررسی در سطح متوسطی قرار دارد، ولی بین تمام مولفه¬های مدیریت دانش شامل: هدف¬های دانش، شناسایی دانش، کسب دانش، توسعه دانش، تسهیم دانش، نگهداری دانش، استفاده از دانش و ارزیابی دانش با خلاقیت، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در پایان پیشنهادهایی نیز ارائه شد.
مریم فولاد زاهد بیگدلی
مدیریت دانش یکی از دستاوردهای عصر اطلاعات و دانش است و با توجه به ویژگی های آن، امروزه سازمان ها برای کسب موفقیت احساس نیاز به بهره مندی از آن دارند. از این نظر بررسی وضعیت مدیریت دانش در شرکت ها از جمله شرکت های پتروشیمی از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش با هدف مطالعه ی دیدگاه مدیران و کارشناسان پتروشیمی شیراز نسبت به امکان پیاده سازی مدیریت دانش در این سازمان بر اساس چرخه ی چهارحلقه ای جاشپارا انجام شده است تا دریابد که آیا از دید مدیران و کارشناسان شرکت مذکور بستر مناسبی برای پیاده سازی مدیریت دانش در این شرکت وجود دارد یا خیر. این مطالعه، یک پیمایش توصیفی-تحلیلی بوده و وضعیت چهار مولفه ی خلق، ذخیره و سازماندهی، اشتراک و به کارگیری دانش را در پتروشیمی شیراز مورد بررسی قرار داده است. جامعه ی آماری این پژوهش کل کارشناسان و مدیران پتروشیمی شیراز می باشند (835 نفر) که از میان آنان با استفاده از جدول کرجسی- مورگان، 265 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی مدیریت دانش پژوهش دانایی فرد و سلسله (2010) بوده که روایی آن از طریق روایی صوری و پایایی آن از طریق فرمول آلفای کرونباخ (93/0) مورد تأیید قرار گرفت. بعد از توزیع پرسشنامه ها در بین افراد نمونه، 240 پرسشنامه (56/90%) برگردانده شد. در این پژوهش برای توصیف اطلاعات جمعیت شناختی از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی) و برای تعیین دیدگاه مدیران و کارشناسان و مقایسه ی گروه های مختلف با توجه به سن، سابقه ی خدمت، و مدرک تحصیلی از آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای و آزمون تحلیل واریانس چند متغیره) استفاده شده است. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که از دیدگاه کارشناسان و مدیران پتروشیمی شیراز زمینه های مدیریت دانش در هیچ یک از چهار مولفه ی خلق، ذخیره و سازماندهی، اشتراک و به کارگیری دانش در سطح مطلوبی نیست. به عبارت دقیق تر، از نظر کارشناسان زمینه ی دو مولفه ی خلق و به کارگیری دانش در سطح "نسبتاٌ مطلوب" و دو مولفه ی ذخیره و سازماندهی و اشتراک دانش در سطح "متوسط" است. هم چنین از نظر مدیران زمینه ی دو مولفه ی ذخیره و سازماندهی و به کارگیری دانش در سطح "نسبتاً مطلوب" و دو مولفه ی خلق و اشتراک دانش در سطح "متوسط" است. بنابراین در مجموع زمینه ی لازم برای پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت مذکور بر پایه ی مدل چهارحلقه ای جاشپارا در سطح "متوسط " فراهم است. در پایان پیشنهادهایی در خصوص چگونگی بهبود وضعیت پتروشیمی شیراز در زمینه ی مدیریت دانش ارائه گردیده است.
فاطمه کاتبی فریده عصاره
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل هم¬رخدادی واژگان شکل¬دهنده¬ی زیرساخت مدیریت دانش در پایگاه وب آو ساینس در بازه¬ی زمانی 1993-2012 به منظور دیداری¬سازی واژگان تشکیل¬دهنده¬ی زیرساخت این حوزه و تحلیل ارتباط شکل¬گرفته میان این واژگان است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل هم¬رخدادی که از روش-های علم¬سنجی است، صورت پذیرفته است. هم¬چنین، از رویکرد تحلیل شبکه¬ی اجتماعی به منظور مصور¬سازی و تحلیل شبکه¬ی هم¬رخدادی واژگان حوزه¬ی مدیریت دانش استفاده شده است. جامعه¬ی مورد پژوهش را تمامی مدارک حوزه¬ی مدیریت دانش نمایه¬¬شده در نمایه¬ی استنادی علوم و علوم اجتماعی که از طریق پایگاه وب آو ساینس قابل دسترس است، تشکیل می¬دهد. داده¬ها با استفاده از پایگاه وب آو ساینس و وارد کردن واژه "knowledge management" در فیلد جستجو و انتخاب نمایه¬ی استنادی علوم و علوم اجتماعی و اعمال محدوده¬ی زمانی 1993-2012 جمع¬آوری شده است. داده¬های به دست¬آمده از پایگاه وب آو ساینس در حیطه-های موضوع، کشور، نویسنده، سال انتشار، مجله و نوع مدرک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سپس تمام پیشینه¬های استخراج شده به منظور انجام تحلیل¬های لازم به نرم افزارهای بیبل اکسل، وس ویور و یوسی نت وارد شدند. یافته¬های پژوهش نشان داد، مقدار متوسط نرخ رشد سالانه¬ی انتشارات حوزه¬ی مدیریت دانش 44/24 درصد است. حوزه¬ی موضوعی کامپیوتر و نظام های اطلاعاتی، مدیریت و علم اطلاعات و دانش¬شناسی بیشترین مدارک تولید شده در حوزه¬ی مدیریت دانش را به خود اختصاص داده¬اند و قالب مقاله¬ی اصیل، برترین قالب نوع مدارک تولید شده در این حوزه می¬باشد. نتایج پژوهش حاضر هم¬چنین نشان داد که زیرساخت مدیریت دانش بر پایه و اساس هفت خوشه واژگان شکل گرفته است که متعلق به هفت حوزه¬ی موضوعی قابلیت¬های دانش انسانی، تعاملات متقابل انسانی، عملکرد فکری، مدیریت فکری، تفکر سیستمی، همکاری و پشتیبانی است. مهم¬ترین واژگان تشکیل¬دهنده¬ی حوزه¬ی مدیریت دانش از لحاظ بسامد تکرار، واژگان مدیریت دانش، اشتراک دانش و هستی¬شناسی می¬باشد. و واژگان قابلیت¬های پویایی، دانش آشکار و نظام¬های مبتنی بر دانش از بیشترین هم-جواری و پیوند با سایر واژگان این حوزه برخوردارند. و نیز سه واژه¬ی قابلیت¬های پویایی، دانش آشکار و هوش مصنوعی بالاترین میزان سنجه¬های مرکزیت را به خود اختصاص داده¬اند. نتایج پژوهش حاضر هم¬چنین مشخص ساخت کهشبکه¬ی هم¬رخدادی واژگان حوزه¬ی مدیریت دانش، با چگالی 33/.0 و ضریب خوشه¬بندی 60/2 از ساختاری پیوسته و منسجم برخوردار است.
فرزانه خدابخشی فریده عصاره
نظام¬های آموزشی در سراسر جهان، فشار فزاینده¬ای را در جهت استفاده از فناوری¬ اطلاعات و ارتباطات در آموزش عالی تجربه می کنند، لذا دانشگاه¬های ایران هم از این قاعده مستثنی نیستند. به همین منظور پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه سطح به¬کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اساس الگوی پذیرش مبتنی بر علاقه و نیز بررسی نتایج و اثربخشی کاربست فناوری اطلاعات بر مبنای الگوی عناصر سازمانی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه¬های شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز پرداخته است. این پژوهش از نوع پژوهش¬های پیمایشی- توصیفی محسوب می¬شود و برای جمع¬آوری داده¬ها از دو پرسشنامه سنجش سطوح کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات گریفن و کریستنسن و پرسشنامه پایان¬نامه کارشناسی ارشد کریمی (1386) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را 1132 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه¬های شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز تشکیل می دهد که با روش نمونه¬گیری تصادفی طبقه¬ای، 302 نفر از آن¬ها انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده¬های این پژوهش از آزمون-های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون مجذور خی و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. یافته-های پژوهش نشان داده که اکثریت اعضای هیأت علمی دو دانشگاه مورد بررسی (6/61 درصد) در دو سطح 5 و 6 (استفاده عادی و بهبود) به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات قرار دارند و 83 درصد از اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید چمران و 6/75 درصد اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور در سطوح 5 تا 8 (استفاده عادی، بهبود، یکپارچه سازی و تجدید و نوسازی) به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات قرار دارند. یافته¬های پژوهش همچنین نشان داد که مولفه¬های درونداد و فرایند کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات در وضعیتی نامطلوب و مولفه¬های نتایج فردی و نتایج سازمانی در وضعیت مطلوبی قرار دارند. نتایج پژوهش همچنین حاکی از این است که بین اعضای هیأت علمی دو دانشگاه مورد بررسی در سطوح به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اساس جنسیت، سن و رشته تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد ولی از نظر سابقه خدمت و رتبه علمی وجود دارد. همچنین بین دیدگاه اعضای هیأت علمی دو دانشگاه مورد بررسی در خصوص تأثیر مولفه فرایند در کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات تفاوت معناداری وجود دارد ولی از نظر تأثیر مولفه¬های درونداد، نتایج سازمانی و نتایج فردی تفاوت معناداری مشاهده نشده است.
امیررضا اصنافی عبدالحسین فرج پهلو
یکی از انواع مجلات ا لکترونیکی، مجلات الکترونیکی رایگان هستند. این مجلات، از طریق اینترنت و به صورت رایگان در دسترس کاربران قرار می گیرند. هدف اصلی این پژوهش، طراحی یک درگاه مخصوص مجلات الکترونیکی رایگان برای دانشگاه شهید چمران اهواز، بر اساس نظرات دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی این دانشگاه می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات، بررسی منابع موجود، استفاده از سیاهه وارسی، پرسشنامه و موتور کاوش یاهو بودند. برای تحلیل آماری داده ها از آمار توصیفی و نیز آزمون مجذور خی، آزمون تحلیل واریانس یک راهه وآزمون شفه استفاده شد. از تحلیل سیاهه وارسی که بین صاحب نظران ایرانی در زمینه کتابداری و اطلاع رسانی ارسال شده بود، 36 معیار جهت انتخاب مجلات الکترونیکی رایگان از طریق اینترنت به دست آمد. با استفاده از این معیارها 198 مجله از پایگاه راهنمای مجلات الکترونیکی رایگان به دست آمد. در این تحقیق مشخص شد که دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز آشنایی اندکی با مجلات الکترونیکی رایگان رشته تخصصی خود دارند و میزان استفاده آنها از این مجلات در سطح پائینی قرار دارد. بر اساس نظرات دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز، معیارهای ارزیابی کیفیت مجلات الکترونیکی رایگان و ویژگیهایی که برای طراحی یک درگاه مخصوص مجلات الکترونیکی رایگان مورد نیاز است، به دست آمد. دراین تحقیق با استفاده از آزمون مجذور خی مشخص شد که بین استفاده دانشجویان دوره های شبانه و روزانه دانشگاه شهید چمران اهواز از مجلات الکترونیکی رایگان، تفاوت معنی داری وجود ندارد. در این تحقیق، با شیوه وب سنجی، پر استنادترین مجلات الکترونیکی رایگان هر رشته تعیین شد. با این شیوه، 63 مجله پر استناد مشخص شد. در نهایت، با استفاده از نرم افزار فرانت پیج که نرم افزارمخصوص طراحی صفحات وب است ، نسخه اولیه درگاه مخصوص مجلات الکترونیکی رایگان برای دانشگاه شهید چمران اهواز طراحی و ایجاد شد. مجلات الکترونیکی رایگان هر رشته دانشگاهی، از این درگاه قابل دسترس خواهند بود.
سمیه سادات آخشیک عبدالحسین فرج پهلو
هدف از پژوهش حاضر، سنجش عملکرد مدیریت فناوری اطلاعات در کتابخانه های دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور، و مقایسه ی عملکرد مدیریت فناوری اطلاعات در کتابخانه های این دو دانشگاه با یکدیگر و نیز ارزیابی کاربرد الگوی تعالی سازمانی در حوزه ی مدیریت فناوری اطلاعات در کتابخانه های دانشگاهی است تا از این رهگذر بتوان کیفیت خدمات این حوزه را در کتابخانه های مورد پژوهش بررسی، و نقاط قوت و زمینه های نیازمند بهبود آن ها را شناسایی کرد. روش به کار گرفته شده در این پژوهش پیمایشی است. جامعه پژوهش عبارت است از کلیه ی مدیران و دست اندرکاران فناوری اطلاعات در کتابخانه های دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور. الگوی مورد استفاده در این پژوهش، الگوی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت (efqm) یا تعالی سازمانی است. این الگو در قالب پرسشنامه ای اجرا شد که به منظور همین تحقیق ساخته شد و شامل 62 خرده معیار بود که هماهنگ با 9 معیار الگوی تعالی سازمانی، در 9 بخش تنظیم شده بودند. مجموعاً 59 نفر از مدیران سیستم ها و کتابدارانی که به نوعی در اداره ی فناوری اطلاعات در کتابخانه های خود نقش داشتند در این تحقیق شرکت کردند. از این تعداد 35 نفر از دانشگاه شهید چمران، و 24 نفر از دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور بودند. هم چنین، پیش از اجرای پرسشنامه یک کارگاه نیز به منظور آموزش نحوه ی پاسخ دهی به پرسشنامه برای هریک از این گروه ها برگزار شد. در پایان کارگاه از شرکت کنندگان خواسته می شد که بر اساس تعلیمات، پرسشنامه را نمره گذاری کنند. نتایج این بررسی نشان دهنده ی عملکردی پایین تر از میانگین مورد انتظار بود. به این معنی که، جمع نمره ی کسب شده برابر با 778/403 بود که از این مقدار، 275/178 امتیاز متعلق به "توانمندسازها"، و 503/224 امتیاز متعلق به "نتایج" بود. بیشترین نمره مربوط به معیار «نتایج مشتریان» بود و دو معیار «نتایج کارکنان» و «نتایج جامعه» دارای امتیاز کمتری بودند. در کل، کتابخانه های دانشگاه جندی شاپور با کسب نمره ی بیشتر، عملکرد بهتری در مدیریت فناوری اطلاعات از خود نشان دادند. انجام آزمون تی مستقل بیانگر این بود که تنها معیاری که بین دو دانشگاه اختلاف معنا داری نشان داد، بخش عملکردی «نتایج جامعه» بود. سایر معیارها بین دو دانشگاه هیچ اختلاف معنی داری نشان ندادند. با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاد این است که در خصوص مشارکت های بین کتابخانه ای و نیز بهبود رضایت مندی کارکنان لازم است تلاش بیشتری بشود تا این کتابخانه ها بتوانند مدیریت فناوری اطلاعات خود را بهبود بخشند. هم چنین، تمامی فرآیند این بررسی از ساخت پرسشنامه تا کسب نتایج نشان دهنده ی قابلیت الگوی تعالی سازمانی و پرسشنامه ی ساخته شده، برای استفاده در کتابخانه ها است. با این وجود، توصیه می شود که این الگو و پرسشنامه ی ساخته شده برای این تحقیق در سایر انواع کتابخانه ها نیز آزمون شود تا قابلیت کامل آن برای استفاده در کتابخانه ها اثبات شود.
شبنم شاهینی غلامرضا حیدری
هدف این پژوهش بررسی میزان آمادگی الکترونیکی کتابخانه های دانشگاهی شهر اهواز از دیدگاه مدیران و کتابداران آن ها به منظور شناخت نقاط قوت و ضعف این کتابخانه ها با توجه به ابعاد آمادگی الکترونیکی است. این پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه ی پژوهش تمام مدیران و کتابداران کتابخانه های دانشگاهی شهر اهواز هستند. پژوهشگر حاضر با به کارگیری مدل نورافروز، حریری و حنفی زاده (1389) و مدل مبتنی بر iup (میوتولا و ون بریکل، 2006)، ارائه شده توسط نوروزی و جعفرپور (1390) و مدل بین المللی «استوپ» به کارگرفته شده در پژوهش بادامچی وایقان (1391) سه پرسشنامه تدوین نمود. که روایی آن ها از طریق روایی صوری و پایایی آن ها از طریق فرمول آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفتند. در سطح آمار توصیفی از شاخص هایی مانند فراوانی، درصد فراوانی و میانگین استفاده شده است. در سطح آمار استنباطی برای بررسی نرمال یا غیرنرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنف، جهت بررسی میزان ابعاد آمادگی الکترونیکی در هر یک از کتابخانه های دانشگاهی شهر اهواز از آزمون تی استیودنت تک نمونه ای و برای مقایسه ی ابعاد آمادگی الکترونیکی در کتابخانه های دانشگاه های مختلف از آزمون تحلیل واریانس یکراهه (آنوا) و آزمون کروسکال والیس استفاده شده است. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که به طور کلی این کتابخانه ها در آمادگی متوسطی به سر می برند. این کتابخانه ها از لحاظ ابعاد مورد بررسی دارای تفاوت معناداری نبودند و تنها در دیدگاه مدیران نسبت به آمادگی خود دارای تفاوت معناداری هستند. به نظر می رسد هر کدام از این ابعاد در این کتابخانه ها نیازمند بازنگری و توجه بیشتری تا رسیدن به وضعیت مناسب با عصر حاضر هستند. از آن جایی که به نظر می رسد فراهم کردن زمینه ی آمادگی الکترونیکی در تمامی ابعاد در جهت ارائه ی خدمات اطلاعاتی گسترده تر بسیار مهم است، مدیران کتابخانه ها و روسای این دانشگاه ها باید روی این ابعاد متمرکز شوند و با یک برنامه ریزی همه جانبه برای این 11 بُعد، در راستای رسالت و هدف خویش گام بردارند. در پایان پیشنهادهایی در خصوص چگونگی بهبود میزان آمادگی الکترونیکی این کتابخانه ها و هم چنین برای پژوهش های آینده ارائه گردیده است.
راضیه ماپار غلامرضا حیدری
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت کنونی زیرساخت ها و فرایند مدیریت دانش بر اساس مدل بکوویتز و ویلیامز در کتابخانه های دانشگاهی شهر اهواز شامل دانشگاه شهید چمران، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور و دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز به عنوان جزئی از این جامعه دانشی انجام شد. پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی _ تحلیلی می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی فرایند مدیریت دانش و پرسشنامه ی زیرساخت-های مدیریت دانش است. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی 90 نفر کارمند کتابخانه های دانشگاهی تشکیل می دهند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد فراوانی و آمار استنباطی مانند آزمون t مستقل، t تک نمونه ای و تحلیل واریانس یک راهه انجام شد. همچنین، روش آلفای کرونباخ، نیز برای محاسبه ی پایایی پرسشنامه به کار برده شدند. یافته های پژوهش نشان داد در زمان تحقیق، وضعیت زیرساخت های مدیریت دانش در هر سه دانشگاه در حد نامطلوبی بوده است. هم چنین، یافته ها نشان داد وضعیت موجود فرایندهای مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاه های مورد بررسی در وضعیت نامناسبی بوده است. در پایان پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت مدیریت دانش در کتابخانه های مورد بررسی ارائه گردید.
زهره فدایی مرتضی کوکبی
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نگرش کتابداران عمومی استان خوزستان نسبت به فناوری اطلاعات و عوامل فردی موثر بر آن بوده که به روش پیمایشی، از نوع توصیفی- همبستگی انجام شده است. ابزار گردآوری داده¬ها، ترجمه-ی فارسی پرسش¬نامه¬ی نگرش به فناوری اطلاعات صراف و تمجن (2003) است. جامعه¬ی آماری پژوهش، شامل کلیه-ی کتابداران شاغل در کتابخانه¬های عمومی استان خوزستان (334 نفر) می¬باشد، که با استفاده از جدول کرجسی- مورگان، 179 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. از میان 179 پرسشنامه ی پخش شده در بین نمونه آماری، 145 پرسشنامه (معادل 81 درصد) بازگشت داده شد و کار تجزیه و تحلیل یافته ها بر اساس تعداد مذکور انجام و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و برای تعیین معنی داری رابطه¬ها از آمار استنباطی (آزمون تی و ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد. روایی پرسش¬نامه با استفاده از روایی صوری و هم¬چنین از طریق محاسبه ی ضریب همبستگی هر یک از عامل¬ها با نمره ی کل پرسش¬نامه، مورد تأیید قرار گرفت. به منظور سنجش میزان پایایی پرسش¬نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که پایایی کلی آن برابر با 86/0 به دست آمد، و تک¬تک عوامل نیز از پایایی مطلوبی برخوردار بودند. نتایج پژوهش نشان داد که 3/19 درصد (28 نفر) از کتابداران، نگرش منفی و نسبتاً منفی و 6/80 درصد (117 نفر) نگرش مثبت و نسبتاً مثبتی، نسبت به فناوری اطلاعات دارند. هم¬چنین نتایج حاکی از این بود که بین عوامل کارآیی فناوری اطلاعات، عملکرد کاری، اعتماد به استفاده و پذیرش فناوری اطلاعات با نگرش به فناوری اطلاعات رابطه¬ای مثبت و معنا دار؛ و بین نگرانی و نگرش به فناوری اطلاعات، رابطه¬ای منفی و معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از بررسی رابطه¬ی بین هر یک از پیش¬بین¬های جنسیت، سن، میزان تحصیلات، رشته¬ی تحصیلی، تجربه¬ی استفاده از فناوری اطلاعات، سابقه¬ی کار در کتابخانه و شرکت در دوره¬های آموزشی پیرامون فناوری اطلاعات با نگرش کتابداران عمومی استان خوزستان نسبت به فناوری اطلاعات، نشان داد که بین متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات، رشته¬ی تحصیلی، سابقه¬ی کار کتابداران در کتابخانه با نگرش آنان نسبت به فناوری اطلاعات رابطه¬ی معناداری وجود ندارد. بین نگرش کتابداران نسبت به فناوری اطلاعات و سن آنان رابطه¬ی منفی و معنادار، و بین تجربه¬ی کتابداران در استفاده از فناوری اطلاعات و شرکت در دوره¬های آموزشی پیرامون فناوری اطلاعات با نگرش آنان نسبت به فناوری اطلاعات، رابطه¬ی مثبت و معناداری یافت شد.
فاطمه خدایی عبدالحسین فرج پهلو
هدف اصلی هر نظام بازیابی اطلاعات، بازیابی اطلاعات مرتبط است. اساساً ربط به عنوان هسته ی اصلی نظام های بازیابی اطلاعات به دلیل نامشخص و نسبی بودنش، یک مفهوم فازی است، بنابراین دو مبحث ربط و منطق فازی در تعامل با یکدیگر در امر بازیابی اطلاعات هستند. مفهوم ربط به دلیل عدم قطعی بودنش می تواند به وسیله ی مدل های مجموعه فازی مدل سازی شود. این پژوهش ضمن شناسایی عواملی که در یک نظام بازیابی منجر به بازیابی نتایجی مرتبط با درخواست کاربر می گردند، امکان و چگونگی به کارگیری منطق فازی را در جهت بهبود عملکرد این عوامل در نرم افزارهای کتابخانه ای فارسی پارس آذرخش و سیمرغ مورد بررسی قرار می دهد. در پژوهش حاضر از روش پیمایشی – توصیفی استفاده شده است. برای انجام پژوهش از سیاهه ی وارسی محقق ساخته ای شامل 70 معیار برای شناسایی و بررسی عوامل موثر در افزایش ربط و شناسایی قابلیت های موجود در نرم افزارهای مورد بررسی به منظور بررسی امکان به کارگیری منطق فازی جهت بهبود بازیابی اطلاعات استفاده شده است. به منظور تحلیل اطلاعات آماری از نرم افزار spss، و برای تجزیه ی داده ها از آمار توصیفی و برای مقایسه ی نتایج بین دو نرم افزار از آمار استنباطی (آزمون(t استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نرم افزار پارس آذرخش با میانگین 69/9، از میانگین کل امتیازات نسبت به نرم افزار سیمرغ از قابلیت ها و امکانات بیشتری برای افزایش ربط و همچنین با میانگین 86/5 بیشترین قابلیت به کارگیری منطق فازی را دارا می باشد. بازیابی فازی این نرم افزار به صورت کلیدواژه ای و نه مفهومی بوده و با انجام تغییراتی قابلیت بازیابی فازی به صورت مفهومی را خواهد داشت.
اعظم عالیپور عبدالحسین فرج پهلو
دولت الکترونیک در عصر فناوری اطلاعات پدیده ای است که مورد توجه تمامی کشورهای جهان قرار گرفته است. اهمیت دولت الکترونیک تا به آن جاست که یکی از معیارهای پیشرفته بودن و قدرتمندی دولت ها به حساب می آید. وب سایت های پورتال خدمات دولت الکترونیک ارائه دهنده ی اصلی خدمات دولت الکترونیک در ایران محسوب می شوند. کیفیت یا عدم کیفیت این وب سایت ها نقش تعیین کننده ای در پیاده سازی موفقیت آمیز دولت الکترونیک دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی کیفیت این وب سایت ها از نقطه نظر معیارهای مدل مینروا است. پژوهش حاضر از نوع پیمایشی- توصیفی و ابزار گردآوری اطلاعات سیاهه ی وارسی، مشتمل بر 10 معیار (109گویه) شفافیت، کارآمدی، نگهداری فنی، دسترس پذیری، کاربر-محوری، پاسخگویی، چندزبانگی، میانکنش پذیری، مدیریت حقوقی و حفاظت است.
سمیرا سلیمان پور عبدالحسین فرج پهلو
هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین وضعیت به اشتراک گذاری دانش و عوامل موثر بر این فرایند در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز بوده است. در راستای رسیدن به این هدف، اهداف ویژه ای که دنبال شد عبارت بودند از: تعیین وضعیت اشتراک دانش از لحاظ زیرساخت های اشتراک دانش نظیر ساختار فرهنگی، عوامل انسانی، فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، راهبردهای مدیریتی، عوامل ساختاری - اداری و تمایل به اشتراک دانش. همچنین، ویژگی های جمعیت شناختی موثر بر اشتراک دانش در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز نیز مورد بررسی قرار گرفت. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی است که به روش پیمایشی انجام شد. گردآوری داده های مورد نیاز با استفاده از ابزار پرسشنامه ای صورت گرفته است که بر مبنای پرسشنامه ی پورسراجیان، اولیاء و سلطانی علی آبادی (1392) و نیز رضایی (1392) تدوین شده بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در سال 94-93 دانشگاه شهید چمران اهواز در مقاطع تحصیلی تکمیلی در رشته های مختلف تشکیل می دهد که بر اساس آمار موجود بالغ بر 5086 نفر بودند. انتخاب جامعه نمونه با روش تصادفی طبقه ای صورت گرفت و تعداد آن با استفاده از جــدول کرجسی – مورگان برابر با 358 نفر تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعیت شناختی پرسشنامه و همچنین برای پی بردن به وضعیت زیرساخت های اشتراک دانش از دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی (سوالات 1 – 6 پژوهش) از تکنیک های آمار توصیفی و برای تحلیل نظرات پاسخگویان در رابطه با زیرساخت های اشتراک دانش بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی آنان (سوال 7) از تکنیک های آمار استنباطی نظیر آزمون t مستقل، آزمون تحلیل واریانس، آزمون پیگیری ال اس دی و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج: در مجموع، مشخص شد که بر اساس نظرات دانشجویان تحصیلات تکمیلی، در دانشگاه شهید چمران اهواز از مجموع زیرساخت های اشتراک دانش،تمایل دانشجویان این دانشگاه به اشتراک دانش و با قدری اغماض، زیرساخت فرهنگی از وضعیت بالای متوسط برخوردار هستند و به نظر می آید این زیرساخت ها برای اشتراک دانش به طور نسبی فراهم است؛ ولی زیرساخت های دیگر نظیر «عوامل انسانی»، «فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی»، «راهبردهای مدیریتی» و «عوامل ساختاری – اداری» وضعیتی کم تر از متوسط دارند و این زیرساخت ها برای اشتراک دانش از ضعف نسبی برخور دارند. بدیهی است آن ابعادی که وضعیت نسبتاً خوبی دارند باید تقویت شوند و آن ابعادی که دچار ضعف هستند می بایست بهبود یابند.
نرگس شاه کرمی فریده عصاره
هدف از انجام پژوهش حاضر ترسیم و تحلیل ساختار شبکه ی هم نویسندگی پژوهشگران مدیریت دانش و شناسایی روابط، تعاملات و راهبردهای هم نویسندگی میان آنان، و هم چنین بررسی معناداری تفاوت بین بهره وری پژوهشی پژوهشگران گروه های مختلف راهبردهای هم نویسندگی در این حوزه، از طریق مقالات منتشر شده ی این پژوهشگران است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و کاربردی است که با رویکرد علم سنجی و به روش تحلیل شبکه اجتماعی هم نویسندگی انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل کلیه مقالاتی است که در 60 مجله ی نمایه شده در پایگاه web of science (wos) درج شده اند و هر مجله حداقل دارای 20 مقاله با موضوع مدیریت دانش بوده است، و مقالات در طول سال های2000 تا 2014، منتشر شده اند. یافته ها نشان می دهد که 3067 مقاله در حوزه مدیریت دانش، توسط 7774 نویسنده و هم نویسنده در پایگاهwos منتشر شده اند، که از این تعداد، 1047 مقاله دارای الگوی دو نویسنده ای، 841 مقاله دارای الگوی سه نویسنده ای، 637 مقاله دارای الگوی تک نویسنده ای و 542 مقاله دارای الگوی هم نویسندگی چهارنویسنده و بیش از چهارنویسنده ای بوده اند. بررسی راهبردهای هم نویسندگی پژوهشگران که بر اساس شاخص های محدودیت و کارآمدی انجام گرفت، نشان داد که از 147 نویسنده ای که ماتریس روابط هم نویسندگی آنان توسط نرم افزار coauth.exe ترسیم شد، بیش-تر نویسندگان، یعنی 56 نویسنده، راهبرد هم نویسندگی ایزوله را استفاده کرده، 32 نویسنده، راهبرد منسجم؛ 28 نویسنده، راهبرد دوتایی؛ 10 نویسنده، راهبرد مستقل؛ 10 نویسنده، راهبرد پیچیده؛ 7 نویسنده، راهبرد میانه و تنها 4 نویسنده، راهبرد حفره ساختاری را ترجیح داده اند. مطالعه ی ساختار و پیکربندی شبکه هم نویسندگی مدیریت دانش از طریق شاخص های کلان تحلیل شبکه، مشخص ساخت که شبکه مورد نظر با دارا بودن چگالی معادل 038/0، ضریب خوشه بندی برابر 56/0، میانگین فاصله ی معادل 46/1 و اندازه قطر شبکه برابر 1، اگرچه از انسجام مطلوبی برخوردار نیست و شبکه ای سست و پراکنده است که اکثر گره های آن به طور مستقیم به هم متصل نیستند، ولی از طریق زنجیره ای از هم نویسندگی ها و با طی مسیری کوتاه قابل دسترسی هستند. بر اساس بررسی شاخص های مرکزیت می توان گفت که، پژوهشگرانی از جمله: rocha, ar؛ santos, g؛travassos, gh. ؛ mafra, s.؛ montoni, m.؛ miranda, r.، و lin, b.، بیش ترین تأثیر را در شبکه ی هم نویسندگی پژوهشگران مدیریت دانش داشته-اند. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که بین پژوهشگران گروه های مختلف هم نویسندگی از نظر بهره وری پژوهشی تفاوت معناداری وجود دارد (017/0p= ). یافته ها هم چنین نشان داد که انتخاب راهبرد هم نویسندگی در میزان بهره وری پژوهشی پژوهشگران نقش دارد و پژوهشگران گروه حفره ساختاری با میانگین 7 و گروه میانه با میانگین 29/6 بالاترین میزان بهره وری پژوهشی را به خود اختصاص داده اند.
معصومه لطیفی فریده عصاره
چکیده ندارد.
معصومه دالوند عبدالحسین فرج پهلو
در چند سال أخیر که اینترنت و وب جهانگستر به عنوان وسیله ای برای دسترس پذیرساختن اطّلاعات برای همگان مورد استفاده قرار گرفته است، مراکز اطّلاع رسانی از جمله آرشیوهای ملّی با ایجاد وب سایتهای خود سعی دارند موجودی، خدمات، و منابع خود را دسترس پذیر سازند. ولی به دلیل عدم یکدستی، بسیاری از این وب سایتها از طراحی محتوایی متفاوتی برخوردارند که این عدم یکدستی می تواند منجر به عدم ارائه خدمات مطلوب از سوی این مراکز شود. این امر در مورد آرشیو ملّی ایران و وب سایت آن نیز صادق است. از آنجاییکه لازم است وب سایت آرشیو ملّی جمهوری اسلامی ایران هم به عنوان یک عامل ارتباطی با مخاطبینش، و هم برای معرفی خدمات آن نقشی اصولی داشته باشد. لذا، در این راستا، هدف پژوهش حاضر، تعیین ویژگیهای محتوایی مهم به منظور ارائه الگویی بهینه برای وب سایت آرشیو ملّی جمهوری اسلامی ایران می باشد. برای انجام این پژوهش ابتدا 63 وب سایت انگلیسی زبان بارگذاری شده و مورد تحلیل محتوایی و ساختاری قرار گرفت که در نتیج? آن 81 ویژگی محتوایی و 13 ویژگی ساختاری استخراج گردید. با در نظر گرفتن حد نصاب بسامد 10 به عنوان حداقل معیار پذیرش برای هم? ویژگیها، 40 ویژگی محتوایی و 10 ویژگی ساختاری پربسامد شناخته شدند. تمامی ویژگیهای پذیرفته شده در تهیّه یک سیاهه وارسی استفاده شدند. این سیاهه در اختیار 160 صاحبنظر ایرانی قرار داده شد تا آنها نظر خود را در رابطه با وجود هر یک از ویژگیها ابراز دارند. شرط پذیرش ویژگیها براین قرار گرفت که جمع درصد فراوانی گزینه های "زیاد" و "خیلی زیاد" آنها 60% به بالا باشد. با در نظر گرفتن این شرط 36 ویژگی محتوایی و 7 ویژگی ساختاری از نظر پاسخگویان مهم شناخته شدند. نتایج انجام آزمون خی برای بررسی معنی دار بودن تفاوت نظرات و میزان فعالیت آرشیوی پاسخگویان، نشان داد که تنها در 6 ویژگی محتوایی تفاوت معنی دار بوده است. با شناسایی ویژگیهای مهم، طراحی الگوی پیشنهادی برای وب سایت آرشیو ملّی جمهوری اسلامی ایران انجام شد