نام پژوهشگر: سهیلا رنجبر نقدعلی علیا

تحلیل و بررسی اعتبار معرفت شناختی کشف و شهود از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1387
  سهیلا رنجبر نقدعلی علیا   عسگر دیرباز

بررسی تاریخ فلسفه نشان می دهد که معرفت شناسی همواره ذهن فیلسوفان را به خود مشغول ساخته است. افلاطون معرفت را باور صادق موجه می دانست تعریفی که هنوز از اقبال برخوردار است. یکی ازراه های شناخت بنابر عرفان اسلامی، کشف وشهود است. مکاتب مهم مشائی و حکمت متعالیه هم دارای گرایشات و آراء عرفانی هستند که مکتب مشاء سهم کمتری را نسبت به حکمت متعالیه دارا می باشد. از این رو تلاش و باز خوانی آراء ونظرات آنها به ویژه به لحاظ اعتبار معرفتی اهمیت ویژه ای دارد. در این راستا، ملاصدرا عمده ی اصول مهم فلسفی خود راحاصل مکاشفات عرفانی و فیوضات اشراقی می داند. تجربه ی عرفانی از دیدگاه وی نوعی ادراک حضوری است که متعلق این ادراک علاوه بر مظاهر ملکوتی و مثالی نهایتاً به نحوی مشاهده حق تعالی است که با فنای انّیت محقق می شود.در همین زمینه دیدگاه ابن سینا مبتنی بر اتصال به مبادی بالاست که در آن سالک بر اثر استکمال عملی و علمی از طریق ریاضت به آن می رسد. در مورد اینکه تا چه میزان می توان کشف و شهود عارفانه را وسیله معرفت برای غیر عارف دانست و تا چه حد چنین معرفتی حجّیت خواهد داشت. شواهد حاکی از آن است که فیلسوفان اسلامی مبناگرا می باشد. در این راستا ملاصدرا تلاش کرده تا با ارتقاء علیت به تشأن وبر اساس قاعده بسیط الحقیقه وحدت شخصی وجود را مبرهن سازد و بدین ترتیب ما را به وحدت وجود نزدیک می کندو ابن سینا نیز بر اساس قاعده مشهور الواحد در پی اثبات وحدت وجود بر آمده است. در این راستا دیدگاه های ملاصدرا وابن سینا بر اساس نظریات توجیه در مباحث معرفت شناسی منطبق بر دیدگاه مبنا گروی است.