نام پژوهشگر: علی خدایی
شهاب فلاح علی خدایی
نفوذ ترکها از لایه زیرین رویه به لایه روکش را ترک انعکاسی گویند. به طور کلی ترکهای انعکاسی نتیجه بارهای عمودی و افقی اعمال شده توسط چرخ وسایل نقلیه و حرکت آنها در طول ترکهای موجود در روسازیها و حرکت افقی قطعات آسفالتی در نتیجه تغییر دما می باشد. حرکت چرخها از عرض ترکها، باعث ایجاد تنشهای برشی در جهت عمودی صفحه پایین لایه می شوند. هنگامی که روسازی در محل ترکها در قسمت تحتانی لایه آسفالتی تحت تنش قرار می گیرد، باعث گسترش ترک و در نتیجه ایجاد ترکها در روسازی جدید می شود. مطالعات زیادی در تلاش برای پیش گیری و به تاخیرانداختن ترکهای انعکاسی انجام شده است. یکی از راه حلهای ممکن، تقویت لایه اسفالتی به وسیله ژیوسنتتیکها می باشد. تحقیقات آزمایشگاهی برای تعیین تاثیر ژیوگرید در تقویت کردن روکش و کاهش ترک های انعکاسی به کار گرفته شد. در این تحقیق، تغییر شکل دایم نمونه ها و همچنین مکانیزم تقویت کردن به وسیله ژیوسنتتیک ها در روکش آسفالتی مورد بررسی قرار گرفت. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر محل قرارگیری ژیوگرید درکاهش ترکهای انعکاسی و نیز بر روی تغییر شکل دایم روکش های آسفالتی بوده است. پارامترهای مورد بررسی شامل محل قرارگیری ژیوگرید، نوع روسازی زیرین روکش، درجه حرارت و عرض درز/ترک بودند که در 24 مدل مورد آزمایش قرار گرفتند. همچنین، گسترش ترک ها در روکش در هنگام بارگذاری نمونه ها مشاهده و مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش نشان داد که استفاده از ژیوسنتتیک در رویه آسفالتی باعث بهبود مقاومت در مقابل ترکهای انعکاسی می شود. نوع گسترش ترک-ها در رویه آسفاتی به نوع روسازی قدیمی ترک خورده (آسفالتی یا بتنی) و محل قرارگیری ژیوگرید در روکش و درجه حرارت بستگی دارد. قرار دادن ژیوگرید در ضخامت از کف رویه باعث حداکثر عمر خدمت دهی در لایه رویه گردید. همچنین نتاج بیانگر این است که نمونه های تقویت شده دارای نرخ گسترش ترک و تغییر شکل قایم کمتری نسبت به نمونه های مرجع (کنترلی) هستند.
زهرا میرعزیزی علی خدایی
آسفالت متخلخل اشباع شده در دوغاب سیمان (قشر مرکب (combi-layer مخلوطی آسفالتی با درصد ریزدانه بسیار کم (حدود 2% ) و درصد تخلخل زیاد (حدود 20 % ) می باشد که با دوغ آب سیمان پرشده است. این نوع آسفالت یک ماده انعطاف پذیر , مقاوم و یک رویه مناسب برای روکش جاده ها می باشد. با تهیه مخلوط با قیر مناسب می توان آن را در مناطق با دماهای مختلف مورد استفاده قرار داد. آسفالت متخلخل combi-layer در مقایسه با بتن آسفالتی متداول حساسیت کمتری نسبت به حرارت دارد. به منظور ارزیابی این نوع مخلوط نمونه هایی از یک مخلوط آسفالتی متخلخل در درصدهای متفاوت دوغاب سیمان( 4% و 32% و 45% ) اشباع شده و مورد آزمایشهای مارشال, کشش غیر مستقیم (its) در دماهای صفر و 10- درجه سانتیگراد و آزمایش خزش در دمای 40 درجه سانتیگراد توسط دستگاه utm قرار گرفتند. نتایج بدست آمده حاکی ازکاهش مقاومت در اثر افزایش دما برای مخلوطهای مختلف بوده است. نمونه های حاوی 32% دوغاب سیمان بعنوان نمونه های بهینه بیشترین مقاومت را نتیجه داده و روانی آنها قدری کمتر از حد مجاز استاندارد بوده است. همین نتایج با آزمایش کشش غیر مستقیم نیز مورد تا?یید قرار گرفت. نتایج تحقیقات نشان داد که مخلوطهای اشباع شده در دوغاب سیمان ضمن تامین خصوصیات مخلوطهای آسفالت متخلخل(نظیر مقاومت در مقابل اصطکاک) اشکالات ضعف این مخلوطها را که همانا مقاومت پایین آنها می باشد را نیز ندارند. همچنین در این پروژه از قیر پلیمری sbs نیز به جای قیر معمولی استفاده شده با همان آزمایشات البته با این تفاوت که از فیلرهای متفاوت سیمان و آهک، بصورت دوغاب و هر کدام بصورت مجزا به مصالح سنگی دانه بندی شده افزوده می شود, هدف از انجام این فرآیند اصلاح خصوصیات سطحی مصالح سنگی است که نیروی جاذبه مصالح سنگی و قیر اسیدی در حضور آب کم و باعث اصلاح و افزایش نیروی جاذبه می گردد.
علی تفرجی علی خدایی
روابط پیچیده ای میان فاکتورهای موثر در تصادف و هزینه ناشی از وقوع تصادف قابل فرض است. این فاکتورها شامل مشخصات فردی و رفتاری هر فرد، پارامترهای محیط و شرایط راه در زمان وقوع تصادف و خصوصیات فنی خودرو می شود. شبیه سازی تاثیر این فاکتورها بر روی هزینه تصادف کار مشکلی است. در این پژوهش استفاده از روش شبکه های عصبی مصنوعی به دلیل انعطاف پذیر بودن آن، برای یادگیری و پیش بینی اطلاعات مدنظر قرار می گیرد. شبکه ها با معماری های مختلفی سازمان دهی شده و به منظور انتخاب بهترین همپوشانی، نتایج حاصل با یکدیگر مقایسه شده اند. در نهایت بهترین معماری ممکن برای ارایه بهتر نتایج حاصل از پردازش اطلاعات و پیش بینی هزینه تصادفات انتخاب می گردد. پیش بینی نتایج حاصل از ورودی هایی که در آموزش شبکه عصبی مصنوعی از آن استفاده نشده است، اطلاعاتی در خصوص فاکتورهای موثر در تصادف به دست می دهد. این پیش بینی ها بسیار رضایت بخش بوده و لذا شبکه های عصبی مصنوعی، سیستم های پردازش قابل اطمینانی برای مدل سازی و شبیه سازی در ارزیابی تصادفات ترافیکی محسوب می شوند.
محمدرضا قربانی نیک امیر کاووسی
عریان شدگی مخلوط های آسفالتی، یکی از مشکلات عمده روسازی راه است که به علت جدا شدن قیر از سنگدانه و در نتیجه بروز خرابی هایی نظیر ترک خوردگی و شیارافتادگی پدیدار می گردد. این مشکل در انواع مخلوط های آسفالتی وجود دارد و در مخلوط های آسفالتی گرم(wma) به علت دمای اختلاط پایین آن ها، شدت می یابد. استفاده از افزودنی های ضد عریان شدگی معدنی نظیر آهک و نانو نظیر زایکوسویل راه حل مناسبی برای این مشکل است. همچنین مقدار ریزدانه مخلوط آسفالتی و مقدار افزودنی مورد استفاده در مخلوط های آسفالتی گرم که جهت کاهش کندروانی قیر مورد استفاده قرار می گیرد نیز می توانند عواملی موثر در عریان شدگی باشند. در این تحقیق با توجه به شرایط محلی شهر تهران از مصالح شرق تهران و قیر با درجه نفوذ 70/60 تولید پالایشگاه تهران به علت کاربرد بیشتر آن در این شهر استفاده شد. سه درصد ریزدانه (عبوری از الک شماره 4) شامل 55، 70 و 85 درصد و سه درصد ساسوبیت شامل 5/0، 5/1 و 5/2 درصد و همچنین دو نوع افزودنی ضد عریان شدگی شامل آهک هیدراته در سه سطح 0، 5/1 و 3 درصد و زایکوسویل در سه سطح 0، 1/0 و 2/0 درصد به صورت جداگانه مورد استفاده قرار گرفتند. سپس با استفاده از روش پاسخ سطح (rsm) مرتبه دوم، تعداد نمونه های مورد نیاز برای ساخت مقرر گردید و پس از ساخت نمونه ها به منظور ارزیابی پتانسیل عریان شدگی آن ها، آزمایش مقاومت کششی غیرمستقیم (aashto t283) بر روی نمونه های در حالت خشک و نمونه های در حالت اشباع تحت سه شرایط اشباع با اعمال ذوب و یخبندان، اشباع با اعمال یخبندان و اشباع با اعمال ذوب انجام شد. برای هر کدام از این چهار پاسخ بر اساس اندرکنش میان متغیرها، مدل های پیش بینی ساخته شد. نتایج نشان داد آهک هیدراته مقاومت کششی غیرمستقیم نمونه ها در حالت خشک را بیشتر از زایکوسویل افزایش می دهد، اما در نمونه های حالت اشباع در هر سه شرایط ذکر شده، نتیجه متفاوت است و تأثیر زایکوسیویل از آهک هیدراته بیشتر است. همچنین با افزایش میزان ریزدانه پتانسیل عریان شدگی مخلوط در کل بیشتر می شود و این حساسیت در نمونه های اشباع تحت شرایط ذوب نمود بیشتری دارد. حساسیت رطوبتی مخلوط نیز با افزایش میزان ساسوبیت تا 5/1 % کاهش یافته و پس از آن افزایش می یابد.
علی خدایی جواد حصاری
انگور و فراورده های آن نقش مهمی را در اقتصاد ایران ایفا می کنند. مطابق گزارش فائو در سال 2012 ایران با تولید حدود 2150 هزار تن انگور در مقام نهم دنیا قرار داشت. مطابق گزارش موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران در پایان سال 1389 از میزان 350 هزار تن صادرات خشکبار کشور، حدود 90 هزارتن به صادرات کشمش اختصاص داشت. گونه های جنس aspergillus، انگور را در مرحله قبل و بعد از برداشت آلوده می کنند. چندین گونه از جنس aspergillus از جمله aspergillus niger و گونه های مرتبط با آن از عوامل قارچی دخیل در پوسیدگی خوشه انگور و آلوده کننده ی فرآورده های آن به شمار می روند. جنس penicillium، یک جنس قارچی همه جازی است که دارای بیش از 255 گونه ی پذیرفته شده می باشد. چندین گونه از جنس penicillium در بین عمومی ترین عوامل بیماری زای پس از برداشت قرار داشته و روی دامنه ی وسیعی از میوه ها و سبزیجات، بیماری ایجاد می نمایند. آلودگی به گونه های مختلف این دو جنس قارچی ضمن کاستن از کیفیت و کمیت انگور و فرآورده های آن با صدمه زدن به حبه ها و تخریب آن ها، باعث تولید و تجمع زهرابه هایی نظیر اکراتوکسین-آ و پاتولین می گردند. با این وجود اطلاعات زیادی در مورد گونه های متعلق به جنس های aspergillus و penicillium در انگور و فرآورده های آن در ایران در دسترس نمی باشد. تحقیق حاضر با هدف شناسایی گونه های متعلق به جنس های aspergillus و penicillium روی انگور و کشمش در شهرستان های جنوبی استان آذربایجان شرقی با استفاده از داده های ریخت شناختی و مولکولی انجام گرفت. نمونه برداری از انگور تازه و کشمش جمع آوری شده از باغات و کارخانجات فرآوری انگور صورت گرفت. جداسازی جدایه های قارچی با استفاده از روش های اتاقک مرطوب و کشت روی محیط کشت سیب زمینی دکستروز آگار و خالص سازی جدایه های قارچی با استفاده از کشت نوک ریسه انجام گرفت. شناسایی ریخت شناختی با کشت روی محیط کشت های زاپک آگار، زاپک مخمر آگار، زاپک مخمر با 20% ساکارز، سیب زمینی دکستروز آگار، عصاره مالت آگار و عصاره مخمر ساکارز آگار و شناسایی مولکولی بر اساس توالی یابی ژن های بتاتوبولین و کالمودالین برای جدایه های منتخب انجام شد. برای ارزیابی تولید سم قارچی، جدایه های مختلف هر دو جنس aspergillus و penicillium روی محیط های کشت czapek yeast autolysate agar (cya) و coconut cream agar (cca) کشت گردیدند و به مدت سه و هفت روز در دمای 25 درجه ی سلسیوس نگهداری شدند. برای استخراج سم قارچی از محیط کشت جدایه های قارچی و حبه های انگور و کشمش به ترتیب از روش ارایه شده توسط اسمدگارد (smedgaard, 1997) و مک دونالد و همکاران (macdonald et al., 1999) استفاده گردید. برای ارزیابی تولید سم قارچی از چهار روش استفاده از بخار آمونیاک، عکس برداری با اشعه ی ماورای بنفش، کروماتوگرافی لایه نازک (tlc) و کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا (hplc) استفاده گردید. در این تحقیق از مجموع 270 نمونه ی انگور تازه و کشمش، تعداد 193 جدایه ی متعلق به جنس aspergillus و 66 جدایه ی متعلق به جنس penicillium جداسازی گردید. بر اساس مطالعات ریخت شناختی و مولکولی (ترادف یابی ژن های بتاتوبولین و کالمودولین) تعداد چهار گونه از جنس aspergillus شامل گونه های a. niger، a. tubingensis، a. uvarum و a. welwitschiae شناسایی گردیدند، این گونه ها متعلق به aspergillus section nigri بودند. در این مطالعه گونه ی aspergillus tubingensis با فراوانی 94 درصد به عنوان گونه ی غالب جنس aspergillus مشخص گردید. هم چنین تعداد نه گونه از جنس penicillium شامل گونه های p. brevicompactum، p. cf. crocicola، p. crustosum، p. expansum، p. glabrum، p. olsonii، p. sumatrense، talaromyces atroroseus و t. minioluteus شناسایی شدند که به زیرجنس های aspergilloides (با فراوانی 23%)، biverticillium (با فراوانی 38%) و penicillium (با فراوانی 39%) تعلق داشتند و گونه ی p. expansum با فراوانی 3/33 درصد به عنوان گونه ی غالب از جنس penicillium مشخص شد. نتایج ارزیابی روش های مختلف سنجش تولید سموم قارچی در جدایه ها نشان داد که روش های مختلف کارآیی متفاوتی را در ردیابی تولید سم قارچی دارند به طوری که تولید اکراتوکسین-آ با استفاده از روش بخار آمونیاک، عکس برداری با اشعه ی ماورای بنفش و hplc به ترتیب در 69%، 41% و 65% از جدایه ها قابل تشخیص بود. میزان هم خوانی روش بخار آمونیاک با hplc، hplc با عکس برداری با اشعه ی ماورای بنفش، بخار آمونیاک با عکس برداری با اشعه ی ماورای بنفش و سه روش مذکور با هم دیگر به ترتیب 50%، 69%، 62% و 42% بود. بر اساس نتایج این تحقیق کارآیی عکس برداری با اشعه ی ماورای بنفش در مقایسه با بخار آمونیاک در ردیابی جدایه های توکسین زای a. tubingensis بیش تر بود. میزان سم قارچی تولید شده توسط جدایه های قارچی با استفاده از hplc بین 29 تا 1089 میکروگرم بر کیلوگرم تعیین گردید. نتایج ما هم چنین نشان داد که با استفاده از روش های آزمایش شده در این تحقیق، تولید اکراتوکسین-آ و پاتولین در جدایه های متعلق به جنس penicillium قابل ردیابی نبود. این بررسی اولین گزارش از گونه ی a. tubingensis از انگور و کشمش از این منطقه، اولین گزارش از وقوع گونه ی a. welwitschiae در انگور و نیز اولین گزارش از شیوع گونه ی a. uvarum از انگور در ایران می باشد، هم چنین بجز دو گونه ی p. brevicompactum و p. expansum، بقیه ی گونه های متعلق به جنس penicillium که در این تحقیق شناسایی شدند، برای اولین بار از ایران و از انگور گزارش می گردند.
سعید غفارپور جهرمی علی خدایی
در این پژوهش با استفاده از چهار نوع فیلر متداول اما با ترکیب شیمیایی متفاوت شامل بخش عبوری از الگ 200، سیمان پرتلند، پودر سنگ آهک و پودر سنگ سیلیسی، همراه با دو نوع اصلاح کننده جدید در مقیاس نانو شامل کربنات کلسیم رسوبی و نانورس، رفتار و عملکرد ملات قیری و مخلوط آسفالتی با انجام آزمونهای آزمایشگاهی متعدد مورد ارزیابی قرار می گیرد. تاثیر سطح ویژه ، نرمی و دانه بندی فیلرهای متداول با انجام آسیاب مجدد بر نسبتهای حجمی و مشخصات مکانیکی مخلوط آسفالتی ، مورد کنکاش قرار می گیرد. نتایج بررسی ها روی ترکیب قیر و فیلر به وضوح نشان می دهد با کوچک شدن ابعاد و ریزتر شدن دانه بندی فیلرهای متداول، سطح ویژه افزایش یافته و جذب سطحی بزرگتری با قیر ایجاد می شود که بسته به انرژی سطحی بین فیلر و قیر، ویسکوزیته، غلظت و دیگر مشخصات رئولوژیکی را تغییر می دهد. همچنین نوع و مشخصات فیلر بر مقاومت مارشال، مقاومت کششی غیر مستقیم، مدول برجهندگی و عمر خستگی نیز اثرگذار بوده و رفتار خزشی را بهبود می دهد که شدت و میزان تغییرات تابع نوع و مشخصات فیزیکی، شیمیایی و هندسی فیلر یعنی ترکیب شیمیایی، دانه بندی و سطح ویژه ذرات است. علاوه بر این با تحلیل نسبت های ححمی مخلوط مشخص شد که با کوچک شدن ابعاد ذرات، حجم هوای مخلوط کاهش، حجم اشغال شده توسط قیر افزایش و چگالی نیز افزایش می یابد. مقایسه اصلاح کننده های نویت نشان می دهد که کربنات کلسیم رسوبی تاثیر اندکی بر مقاومت مارشال و مقاومت کششی غیر مستقیم دارد اما عمر خستگی و رفتار خزشی را تا حد مناسبی بهبود می دهد. وجود حبابهای بسیار ریز ناشی از سوختن پوشش آلی این اصلاح کننده و ترکیب آن با قیر باعث می شود تراکم اولیه مخلوط تحت سیکلهای اولیه بار بزرگ باشد. افزودن درصد کمی نانورس به قیر به شرط آنکه صفحات رس به نحو صحیحی در قیر پراکنده شوند، باعث تغییر ساختار قیر و افزایش ویسکوزیته، سفتی و چسبندگی آن می شود بطوریکه تاثیر آن بر مقاومت مارشال، کشش غیر مستقیم و مدول برجهندگی محسوس است و رفتار خزشی را در دماهای بال بهبود می دهد اما بدلیل کاهش انعطاف پذیری ، بهبود قابل توجهی در رفتار خستگی بخصوص در دماهای پایین ایجاد نمی کند. همچنین بر مبنای نسبتهای حجمی و مشخصه های مکانیکی مخلوط، از مدلهای رفتاری مناسبی برای بیان مدول برجهندگی، رفتار خزشی و رفتار خستگی استفاده گردید که نتایج خروجی این مدلها نیز به وضوح تاثیر مشخصات فیلر و اصلاح کننده را مورد تایید قرار دادند.
حامد افخمی علی خدایی
مشکلات بوجود آمده در زمینه حمل و نقل و نابرابری عرضه و تقاضا در این زمینه مهندسان و برنامه ریزان شهری را بر آن داشت تا با برنامه ریزی و تهیه طرحهای حمل و نقل برای آینده سعی در بهبود اوضاع و کنترل و تسلط بر روند کار داشته باشند. یکی از بخشهای مهم و اساسی هر برنامه حمل و نقل برآورد تقاضای سفر است. برای پیش بینی تقاضای سفر، از مدلسازی استفاده می شود که خود شامل مراحل مختلف می باشد. یکی از این مراحل، مدلسازی تولید سفر است. هدف این پایان نامه ساخت یک مدل توصیفی تولید و جذب سفر برای سفرهای روزانه به دانشگاه امیرکبیر و ارائه پیشنهاداتی در جهت کاهش تقاضای سفر به دانشگاه است.