نام پژوهشگر: اسماعیل مزروعی
اسماعیل مزروعی ابوالفضل کزازی
صنعت فرش یکی از صنایع قدیمی ایران می باشد و مانند سایر صنایع توجه به خواسته های مشتریان دارای اهمیت زیادی در آن می باشد. از اینرو همواره راهکارهای مختلفی برای شنیدن صدای مشتریان ارائه شده است و افراد سعی در بهبود آن را داشته اند. یکی از این روش ها گسترش کیفی عملکرد می-باشد. برای بهبود این روش از راهکارهای مختلفی بهره گرفته شده است که یکی از آنها تلفیق آن با رویکرد تحلیل سلسله مراتبی می باشد. در این تحقیق از روش گسترش کیفی عملکرد و رویکرد تحلیل سلسله مراتبی برای شنیدن خواسته-های مشتریان فرش استفاده شده است. هدف این تحقیق رفع مشکلی است که در استفاده از رویکرد تحلیل سلسله مراتبی در ماتریس های روش گسترش کیفی عملکرد موجود است و همچنین طراحی محصول و طراحی فرآیندی مطابق با خواسته های مشتریان می باشد. در این پژوهش از رویکرد 4 ماتریسی گسترش کیفی عملکرد استفاده شده است. در مرحله اول خواسته های مشتریان را در سطر قرار داده و الزامات فنی محصول را در ستون ها قرار داده ایم. برای ماتریس های بعدی، ستون های ماتریس قبلی سطرهای آنرا تشکیل می دهند و برای تعیین ستون ها از خبرگان و استانداردها بهره میگیریم. نتایج بیانگر این است که باید به مواردی مثل طراحی رنگ، قراردادن نقشه و تنظیم دهنه خاب فرش توجه زیادی شود. و ارتباط بهتر با تامین کنندگان، آموزش کارگران و ارتقاء سطح کیفی تجهیزات لازم می باشد.
اسماعیل مزروعی لعیا الفت
با توجه به اهمیت عملکرد زنجیره تامین، بررسی رابطه عملکرد زنجیره تامین با پایداری زنجیره تامین دارای اهمیت زیادی می باشد. از طرف دیگر بررسی نقش توانمندسازها در این رابطه از موارد دیگری است که در مدل اصلی تحقیق به آن پرداخته می شود. هدف اصلی این تحقیق ارائه مدلی جهت تبیین رابطه توانمندسازها با عملمرد زنجیره تامین در صنعت فرش ماشینی ایران می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی می باشد. در این تحقیق بعد از شناسایی سنجه های پایداری، سنجه های عملکرد زنجیره تامین و توانمندسازهای زنجیره، با استفاده از تکنیک دلفی آن ها را مورد جرح و تعدیل قرار داده شد. درمرحله دوم پرسشنامه ای بر مبنای طیف لیکرت طراحی گردید و بین 217 شرکت داری بیش از 50 نفر کارگر در زنجیره تامین صنعت فرش ماشینی توزیع گردید. سپس سنجه های عملکرد و توانمندسازهای زنجیره با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی دسته بندی شدند. در نهایت با استفاده از نرم افزار آموس به بررسی مدل تحقیق پرداخته شد. با توجه به مدل نهایی تحقیق مشخص شد که توانمندسازها دارای تاثیر مستقیم روی پایداری نیستند و از طریق عملکرد روی پایداری تاثیر دارند. به عبارت دیگر عملکرد نقش میانجی را بین توانمندسازها و پایداری ایفا میکند. از بین توانمندسازها از نظر اهیمت، مدیریت دانش و اطلاعات و روابط مناسب از مابقی عوامل مهمتر بود. تفاوت اهمیت بین عوامل عملکرد زنجیره تامین و ابعاد پایداری معنادار نبود.