نام پژوهشگر: سارا محمدی

مدل سازی رشد باکتری استافیلوکوکوس اورئوس تحت تاثیر مقادیر مختلف اسانس زنیان، دما، ph و دزهای مختلف تلقیح
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده دامپزشکی 1390
  سارا محمدی   سعید خانزادی

استافیلوکوکوس اورئوس از مهمترین پاتوژن های غذایی می باشند که مسبب عفونت های غذایی هستند. این مطالعه جهت بررسی اثرات ترکیبی غلظت اسانس زنیان (0، 015/0، 03/0 و 045/0%)، دما (c35? و°c 25 )، ph (5،6 و 7) و دز تلقیح (cfu ml -1103 و 105) بر رشد باکتری استافیلوکوکوس اورئوس در محیط bhi براث انجام شد. برای هر حالت سه تکرار در نظر گرفته شد. معیار رشد باکتری ایجاد کدورت قابل مشاهده بود که طی 30 روز بررسی شد. جهت بررسی اثر متغیرهای در نظر گرفته شده بر فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت، مدل بقای پارامتریک با توزیع وایبال استفاده شد. نتایج حاصله از این مطالعه نشان داد که رشد باکتری استافیلوکوکوس اورئوس به صورت معنی داری (p<0.05) تحت تاثیر فاکتورهای در نظر گرفته شده قرار می گیرد. فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت، برای حالات با 015/0%، 03/0% و 045/0% اسانس نسبت به حالات بدون آن به ترتیب 99/2، 27/7 و 98/19 برابر بود. به همین ترتیب برای حالات با سطوح ph6 و 5 ، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت به ترتیب 44/1 و 42/2 برابر حالات با ph برابر 7 بود. علاوه بر این، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت برای حالات با دز تلقیح 103،35/1 برابر حالات با دز تلقیح 105 بود و برای حالات با دمای انکوباسیون °c25 این زمان 45/2 برابر حالات با دمای انکوباسیون °c 35 بود. مدل نهایی نشان داد که کلیه متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده با فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت ارتباط معنی داری دارند. کدورت به ترتیب 49/1، 17/2 و 25/16 برابر بود. به همین ترتیب برای حالت های محیط رشد با سطوح ph 6 و 5، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت به ترتیب 32/1 و 74/2 برابر حالت های با ph برابر 7 بود. علاوه بر این برای حالت های با دز تلقیح 103، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت 43/1 برابر حالت های با دز تلقیح 105 بود. همچنین برای حالت های با دمای انکوباسیون °c 25 این زمان 14/2 برابر حالت های با دمای انکوباسیون °c 35 بود. همچنین در بررسی انجام شده بر روی باکتری سالمونلا تایفی موریوم مشخص گردید که برای حالت های محیط رشد که ph محیط با استفاده از اسید استیک و اسید سیتریک تنظیم شده بود، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت به ترتیب 97/6 و 30/1 برابر حالت هایی بود که تنظیم ph با استفاده از اسید هیدروکلریک انجام شده بود. به همین ترتیب برای حالت های با سطوح ph 4/6 و 4/5، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت به ترتیب 72/1 و 96/7 برابر حالت های با ph 4/7 بود. علاوه بر این، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت برای حالت های با غلظت کلرید سدیم 3% و 6%، 38/1 و 82/1 برابر حالت های دارای غلظت کلرید سدیم 5/0% بود. این زمان برای حالت هایی از شرایط کشت که در دمای °c 25 گرمخانه گذاری شده بودند 30/1 برابر حالت های با دمای انکوباسیون °c 35 بود. مدل نهایی بدست آمده نشان داد که همه متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده با فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت ارتباط معنی داری داشتند.

تجزیه و تحلیل تغییرات مصرف انرژی در بخش های اقتصادی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعت آب و برق (شهید عباسپور) - دانشکده اقتصاد 1388
  سارا محمدی   نادر مهرگان

محدودیت منابع تجدید ناپذیر انرژی و مسئله حفظ محیط زیست از جمله موضوعاتی است که مورد توجه سیاست گذاران حوزه انرژی می باشد. در این راستا تلاش در جهت منطقی تر نمودن مصرف نهایی حامل های انرژی حائز اهمیت فراوان است. شناخت اجزا و عوامل موثر بر روند مصرف و تقاضای حامل های انرژی، شرط ضروری برنامه ریزی، تصمیم گیری و تدوین سیاست های مناسب در زمینه افزایش کارایی انرژی می باشد. این مطالعه در جهت مدیریت موثر انرژی، تغییرات مصرف کل انرژی و برق دربخش های مختلف اقتصاد ایران را در طی سالهای86- 1358بررسی، عوامل موثر در این تغییرات را شناسایی و سهم هر کدام را محاسبه نموده است. روش بکار گرفته شده در این تحقیق، یک روش آماری- ریاضی بوده که به مدل تجزیه کامل(cdm) معروف است. این مطالعه تغییرات مصرف انرژی کل و برق را به عوامل تولیدی، ساختاری و شدتی تفکیک می کند. نتایج کلی حاکی از آن است که اثر شدت خالص به عنوان معیار ناکارایی در مصرف انرژی و اثر ساختاری ناشی از تغییرات ترکیب فعالیت ها ، وزن بالایی در افزایش تقاضای انرژی ومصرف برق در بخش های مختلف دارند. در حالیکه در بسیاری از کشورها، همین اثرات در جهت کاهش شدت مصرف و تقاضای انرژی حرکت کرده اند. همچنین استفاده از نهاده انرژی در طی دوره روندی به شدت افزایشی داشته است که ناشی از کاهش قیمت انرژی و افزایش قیمت سرمایه بوده است. در نتیجه انرژی تا حدودی جانشین سرمایه و نیروی کاردر تولید شده است. در بین حامل های انرژی، سهم فرآورده های نفتی در حال کاهش و سهم برق و گاز طبیعی درجانشینی با فرآورده های نفتی، در حال افزایش است. با توجه به اثبات ناکارایی بالای مصرف انرژی در اقتصاد ایران، این تحقیق بر لزوم بازنگری در سیاست-های حوزه انرژی تأکید می نماید.

اثرات ژئومورفولوژی و زیست محیطی فعالیت های معدنکاری (مطالعه ی موردی کرمانشاه-قروه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده ادبیات 1392
  سارا محمدی   امجد ملکی

حفاری های سطحی و عمقی از مهمترین عملیات پروژه های اکتشافی هستند. حجم تغییراتی که این پروژه-ها برمورفولوژی و محیط اطراف پدید می آورند گاهی به قدری است که محیط اطراف به طور کلی دستخوش تغییرات اساسی، خسارات و مخاطرات فراوانی می گردد. اکتشافات کانسارها تأثیرات ژئومورفولوژیکی فراوانی بر محیط می گذارد و موجب تشدید فعالیت فرایندهای ژئومورفیک از قبیل حرکات توده ای نظیر زمین لغزش، ریزش، تغییرات توپوگرافی، مسدود شدن مسیر رودخانه ها و افزایش حجم مواد منتقل شده به پایین دست توسط شبکه آب های سطحی بر روی دامنه ها می شود. بررسی تاثیرات این پروژه ها بر محیط و ارائه راهکارهای مناسب می تواند راه گشای حل بسیاری از معضلات در حال و آینده باشد. در تحقیق حاضر به بررسی اثرات ژئومورفولوژی و زیست محیطی فعالیت های معدنی در معادن فلزی و غیر فلزی شهرستان های هرسین در زون زاگرس شکسته و شهرستان قروه در زون سنندج-سیرجان در دامنه ی ارتفاعات بدر و پریشان در روستای گلالی پرداخته شده است. ابتدا به منظور ارزیابی اثرات فعالیت های معدنکاری بر روی فرآیندهای شبکه ی آب ها و ریزش در منطقه مورد مطالعه اقدام به احداث استخرهایی جهت برآورد حجم کل باطله های انتقال یافته به پایین دست، همچنین استخرهایی جهت مقایسه ی حجم انتقال مواد در یک دوره ی معین از دو دامنه ی متاثر و بدون تاثیر فعالیت های معدنکاری گردید. جهت ارزیابی اثرات بر روی فرآیند ریزش نیز در دو ایستگاه انتخابی در معادن اقدام به شناسایی و اندازه گیری ابعاد درز و شکاف های حاصل از عملیات بهره برداری و سهم آنها در تشدید پدیده ی ریزش گردید. نتایج بررسی های ژئومورفولوژی طی عملیات میدانی نشان می دهد که سالانه تقریبا 1200 مترمکعب از باطله ها به صورت خاک های پودر شده و مواد ریز و درشت به پایین دست ده معدن فعال منتقل می شود. نتایج مقایسه در دامنه ی فوق الذکر نیز نشان می دهد انتقال مواد به پایین دست روی دامنه ای که مورد بهره برداری قرار می گیرد 8 برابر دامنه با شرایط طبیعی و بدون فعالیت معدنکاری می باشد. نتایج حاصل از اندازه گیری درزو شکاف در ایستگاه های اندازه گیری نیز نشان می دهد که درز و شکاف های حاصل از استخراج و بهره برداری دارای ابعادی به طور متوسط به طول، عرض و عمقی به ترتیب 70، 10 و 25 سانتی متر می باشد که سهم زیادی در تشدید و افزایش حجم ریزش در منطقه دارد. در بخش بررسی های زیست محیطی نیز نمونه های آب و خاک و گیاهان منطقه مورد آنالیز و تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتایج حاصله نشان می دهد که خاک مجاور معدن فلزی به شدت آلوده به فلزات سنگین و معادن سنگ تزیینی فاقد این آلودگی است. نتایج بررسی های آب در مناطق مورد مطالعه نشان می دهد که آب چشمه های متأثر از فعالیت معدن فلزی شور بوده و فقط با تمهیدات لازم قابل استفاده برای مصارف کشاورزی است ولی قابل شرب نمی باشد. آب چشمه متاثر از فعالیت معادن غیرفلزی فاقد آلودگی بوده و قابل شرب و مصارف کشاورزی است. زردی و پژمردگی گیاهان مجاور معادن فلزی نیز معرف انباشت فلزات سنگین ناشی از فعالیت معدن آهن و از نتایج بررسی گیاهان در منطقه است.

مقایسه تخمبن بار رسوبی رودخانه سیستان با کمک رگرسیون بردار پشتیبان و رگرسیون ناپارامتری با روابط تجربی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1393
  سارا محمدی   فرزاد حسن پور

بدلیل کثرت پارامتر¬های دخیل در انتقال رسوبات و همچنین پیچیدگی¬های فرایند فرسایش و انتقال ذرات، اکثرروابط رسوب نیاز به حل معادلات پیچیده ریاضی داشته و نتیجه دقیقی نمی¬دهد، از سوی دیگر روابط رگرسیونی مابین دبی آب و دبی رسوب نیز دارای ضریب همبستگی مطلوبی نمی¬باشند. در سال¬های اخیر استفاده از سیستم¬های هوشمند در راستای افزایش دقت برآورد میزان رسوبات رسوبات رودخانه مرسوم گردیده است. در این مطالعه از روابط تجربی انتقال رسوب و مدل های رگرسیونی بردار پشتیبان و نزدیکترین همسایه توسعه داده شده به منظور پیش¬بینی بار معلق رسوب رودخانه سیستان استفاده گردید. در بین روابط تجربی روش توفالتی با مقدار جذر میانگین مربعات 7/66557 و ضریب تبیین 705/0 بهترین نتیجه را دارد. روش های رگرسیونی با تفاوت قابل ملاحظه¬ای بهتر از روابط تجربی بار معلق رسوب رودخانه را برآورد کردند. مقایسه نتایج نشان داد روش رگرسیون بردار پشتیبان با مقدار جذر میانگین مربعات خطا 5/3523 و ضریب تبیین 96/0 بهترین نتیجه را در برآورد بار معلق رسوب رودخانه دارد. بنابراین پیشنهاد می¬گردد برآورد بار معلق رسوب رودخانه سیستان با استفاده از روش رگرسیون ماشین بردارهای پشتیبان انجام شود. برآورد صحیح حجم رسوبات معلق در رودخانه¬ها، یکی از مهمترین مسائل در پروژه¬های مهندسی رودخانه، منابع آب و محیط زیست می¬باشد. رودخانه هیرمند مهمترین منبع تأمین آب دشت سیستان به طول تقریبی 1070 کیلومتر از کوههای بابا یغما در افغانستان سرچشمه می¬گیرد. رودخانه سیستان شاخه اصلی منشعب از رودخانه هیرمند بوده که وظیفه آبیاری 70 درصد زمین¬های کشاورزی دشت سیستان و همچنین تأمین بخشی از آب هامون هیرمند را به عهده دارد. با توجه به مشکلات زیاد ناشی از رسوبات در رودخانه¬ها، محققین علم رسوب تلاش¬های زیادی به منظور دستیابی به روابط انتقال رسوب بر اساس مطالعات آزمایشگاهی و میدانی انجام داده¬اند. بدلیل کثرت پارامتر¬های دخیل در انتقال رسوبات و همچنین پیچیدگی¬های فرایند فرسایش و انتقال ذرات، اکثرروابط رسوب نیاز به حل معادلات پیچیده ریاضی داشته و نتیجه دقیقی نمی¬دهد، از سوی دیگر روابط رگرسیونی مابین دبی آب و دبی رسوب نیز دارای ضریب همبستگی مطلوبی نمی¬باشند. در سال¬های اخیر استفاده از سیستم¬های هوشمند در راستای افزایش دقت برآورد میزان رسوبات رسوبات رودخانه مرسوم گردیده است. در این مطالعه از روابط تجربی انتقال رسوب و مدل های رگرسیونی بردار پشتیبان و نزدیکترین همسایه توسعه داده شده به منظور پیش¬بینی بار معلق رسوب رودخانه سیستان استفاده گردید. در بین روابط تجربی روش توفالتی با مقدار جذر میانگین مربعات 7/66557 و ضریب تبیین 705/0 بهترین نتیجه را دارد. روش های رگرسیونی با تفاوت قابل ملاحظه¬ای بهتر از روابط تجربی بار معلق رسوب رودخانه را برآورد کردند. مقایسه نتایج نشان داد روش رگرسیون بردار پشتیبان با مقدار جذر میانگین مربعات خطا 5/3523 و ضریب تبیین 96/0 بهترین نتیجه را در برآورد بار معلق رسوب رودخانه دارد. بنابراین پیشنهاد می¬گردد برآورد بار معلق رسوب رودخانه سیستان با استفاده از روش رگرسیون ماشین بردارهای پشتیبان انجام شود. 4نتیجه¬گیری در بین روش¬های تجربی برآورد رسوب رودخانه سیستان روش توفالتی با مقدار جذر میانگین مربعات 808/66557 و ضریب تبیین 705/0 بهترین نتیجه را دارد. نتایج تحلیل شاخص¬های آماری مدل رگرسیون بردار¬های پشتیبان، نشان دهنده برتری سناریو هفتم با ترکیب ورودی دبی جریان(q)، دمای ماکزیمم(tmax)، دمای مینیمم(tmin) و دبی رسوب کلاسه بندی شده (qc) با مقدار خطای جذر میانگین مربعات 5/3523و ضریب تبیین نسبت 96/0به دیگر سناریو¬ها بوده است. در این سناریو به دلیل استفاده از دبی کلاسه¬بندی به عنوان داده ورودی تمامی مدل¬های مورد بررسی با قابلیت خیلی زیاد می¬توانند بار معلق رسوب را پیش¬بینی نمایند. بهترین عملکرد به دست آمده در مورد مدل رگرسیون بردار پشتیبان مدل شماره هفت با مشخصات هسته تابع پایه شعاعی با پارامترهای c برابر با 8/1، ? برابر با 007/0 و g با مقدار 8 در روش nu-svr می¬باشد. نتایج تحلیل شاخص¬های آماری مدل رگرسیون ناپارامتری نزدیکترین همسایگی-k، نشان دهنده برتری سناریو هفتم با ترکیب ورودی دبی جریان(q)، دمای ماکزیمم(tmax)، دمای مینیمم(tmin) و دبی رسوب کلاسه بندی شده (qc) با مقدار خطای جذر میانگین مربعات 1/3575و ضریب تبیین 95/0نسبت به دیگر سناریو¬ها بوده است. در این سناریو به دلیل استفاده از دبی کلاسه-بندی به عنوان داده ورودی تمامی مدل¬های مورد بررسی با قابلیت خیلی زیاد می¬توانند بار معلق رسوب را پیش¬بینی نمایند. در هر دو روش رگرسیونی به کار رفته استفاده از دبی کلاسه به عنوان ورودی مدل تاثیر بسزایی در افزایش دقت برآورد دبی رسوب دارد. یکی دیگر از توانایی هر دو روش هوشمند پیش بینی یا تخمین مقادیر خارج از محدوده ی مشاهداتی می باشد که نزدیک به مقادیر مشاهداتی متناظر هستند. درروش رگرسیون ناپارامتری با افزایش تعداد متغیرهای مستقل دقت مدل نیز بهتر شد. همچنین نتایج مرحله ی بهینه سازی پارامترهای این روش نشان داد که در اکثر مدل ها وزن متغیر دبی بیشتر از وزن دما بوده به طوری که در بهترین مدل نیز وزن متغیرهای مستقل دبی و دبی کلاسه به ترتیب 3/0 و 7/0 و وزن دیگر متغیرها (دمای بیشینه و کمینه) برابر با صفر بود. تعداد نزدیک ترین همسایه ها نیز در مورد همه ی مدل های به کار رفته در محدوده ی 32 تا 36 قرار داشت و برای بهترین مدل به دست آمده تعداد همسایه ها در روند بهینه سازی برابر با 36 بدست آمد. نتایج برتری هر دو روش هوشمند رگرسیون بردار پشتیبان و رگرسیون نزدیکترین همسایگی-k را نسبت به روش¬های تجربی در برآورد بار معلق رسوب نشان می¬دهد.

مطالعه تغییرات انرزی امواج رادیویی نسبت به فاصله در آنتن های تلفن همراه (شهر مورد مطالعه زنجان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده علوم 1393
  سارا محمدی   حبیب اله زلفخانی

انسان در جوامع امروزی و همگام با پیشرفت فناوری در دنیایی از امواج و میدان های الکترومغناطیسی با فرکانس های مختلف قرار دارد.به دلیل گره خوردن تمام جوانب زندگی انسان مدرن با این امواج،لحظه ای وجود ندارد که بدن ما تحت تاثیر مستقیم این میادین در زندگی شهری نباشدبرخی از پرتوها به طور طبیعی در محیط یافت می شوند و بسیاری برای بهره برداری از کاربرد مفیدی که دارند به طور مصنوعی تولید می شوند.کاربردهای روزمره سبب میشود که افراد به میزان بیشتری در معرض میدان های الکترومغناطیسی قرار گیرند.علی رغم مزایای فراوان استفاده از امواج مایکروویو در زندگی امروز در سالهای اخیر اثرات مضری که ناشی از تماس با میدان های الکتریکی و مغناطیسی امواج مایکروویو می باشند نیز گزارش شده است پرتو های رادیویی و مایکروویو از جمله پرتوهای الکترومغناطیس غیر یونساز هستند و ممکن است در قسمت های مختلف بدن جریان الکتریکی القا کنند و یا مقداری از انرژی انها توسط بافت جذب شود و یا هر دو پدیده همزمان رخ دهد در این مطالعه به بررسی ارژی امواج در اطراف آنتن های تلفن همراه در شهر زنجان و مقایسه ان با مقادیر استاندارد جهانی پرداخته شده است و نتیجه به دست امده خوشبختانه با میزان استانداردها همخوانی داشته و همه نتایج به مراتب کمتر از مقادیر مضر است.

محاسبه اثرات تخریبی پرتو نوترون بر کریستال hpge
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم پایه دامغان - دانشکده فیزیک 1386
  سارا محمدی   داریوش سوری

چکیده ندارد.

بررسی میزان فراوانی اختلال در الکتروتینوگرام در مرحله پس از عمل جراحی در افراد تحت عمل lasik در کلینیک قدس طی سالهای 87 و 88
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران (پزشکی) - دانشکده پزشکی 1388
  سارا محمدی   محمدمسعود شوشتریان

چکیده ندارد.