نام پژوهشگر: صغری رحیمی غیاثی
صغری رحیمی غیاثی مریم خلیلی جهان تیغغ
زمانی که در بحث انتظارات مان از ادبیات، کانون توجه مان بر متن باشد، رویکردمان، رویکرد ادبی محض است و اگر کانون توجه مان را به مخاطب معطوف کنیم، دیدگاهمان دیدگاهی ارتباطی است؛ یعنی اینکه مخاطب باید بتواند با داستان ارتباط برقرار کند. در داستان نیز به عنوان یک نوع ادبی این مسأله صدق می کند؛ بنابراین می توان گفت که داستان ها عموماً با سن و سال مخاطبان در ارتباط هستند؛ البته نمی توان مرز کاملاً متمایزی برای آن ها ایجاد کرد؛ اما با نگاهی کلی به روحیات و خصلت های انسانی در سنین مختلف می توان بین داستان کودک وبزرگسال تفاوت هایی قایل شد. با توجه به این که کودکان و بزرگسالان، هر کدام نیازها و ویژگی های خاص گروه سنی خود را دارند، به طور قطع هریک داستان هایی را درک می کنند که دارای ویژگی های خاصی باشد که با خصلت ها و خصوصیات آن ها سازگاری داشته باشد و به بعضی از نیازهای آن ها پاسخ بدهد. بنابراین داستان های کودک و بزرگسال به این دلیل که همه از نظر نوع ادبی، در قالب داستان قرار می گیرند با یکدیگر مشابهت هایی دارند؛ اما از این جهت که متعلق به گروه های سنی مختلف از کودک تا بزرگسال می باشند، تفاوت هایی نیز خواهند داشت و از یکدیگر متمایزند. ساختار داستان از عناصری اساسی تشکیل شده است. این عناصر عبارت از طرح، شخصیت، زاویه ی دید، گفت وگو، صحنه و درونمایه است که در اکثر قریب به اتفاق داستان ها وجود دارد. از دیگر عناصر ساختاری داستان، زبان است که در داستان های مختلف متفاوت است. با توجه به این که داستان های کودک و بزرگسال با هم تفاوت هایی محسوس دارند، دراین نوشتار بر آنیم تا به روش مقایسه ای عناصر داستان و زبان داستان را در داستان های کودک و بزرگسال، مورد بررسی قرار دهیم، با این هدف که تفاوت ها و اشتراکات این گونه داستان ها را نشان بدهیم .