نام پژوهشگر: مهدی عبداله زاده رافی
مهدی عبداله زاده رافی هادی بهرامی
این تحقیق با هدف بررسی رابطه نظریه ذهن با عوامل فردی و خانوادگی در دانش آموزان دانش آموزان عقب مانده ذهنی 8 تا 14 سال انجام شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه این پژوهش را کلیه دانش آموزان عقب مانده ذهنی 8 تا 14 سال شهر تربت حیدریه تشکیل داده بود. با توجه به اینکه حجم جامعه 80 نفر بود کلیه افراد جامعه به شرط نداشتن معلولیت شنوایی، بینایی، اختلالات گفتار شدید و اُتیسم مورد بررسی قرار گرفتند. با حذف دانش آموزانی که اختلالات گفتار شدید و اُتیسم داشتند، باقیمانده جامعه (59 نفر) نمونه این پژوهش را تشکیل دادند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس هوش تجدید نظرشده وکسلر برای کودکان و آزمون 38 سوالی نظریه ذهن بود. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده ازآزمون های آماری کولموگروف ـ اسمیرنف، همبستگی پیرسون و اسپیرمن، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تی مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین هوش کلامی با نظریه ذهن سطح اول (55/0=r و 001/0=p) و دوم (68/0=r و 001/0=p) و هوش غیرکلامی با نظریه ذهن سطح اول (33/0=r و 009/0=p) و دوم (51/0=r و 001/0=p) رابطه مثبت وجود دارد. همچنین، سن تقویمی رابطه مثبتی با نظریه ذهن سطح اول (43/0=r و 001/0=p) و دوم (32/0=r و 01/0=p) داشت. تعداد خواهران و برادران ، میزان درآمد ماهیانه خانواده، سن و تحصیلات والدین رابطه معناداری با نظریه ذهن سطح اول و دوم نداشتند (05/0p>). در نهایت باید گفت عوامل فردی (هوش و سن) نسبت به عوامل خانوادگی (تعداد خواهران و برادران، میزان درآمد ماهیانه خانواده، سن و تحصیلات والدین) تأثیر بیشتری در تحول نظریه ذهن دانش آموزان عقب مانده ذهنی 8 تا 14 سال دارند. به نظر می رسد دو رویکرد نظریه نظریه و پیمانه ای، تحول نظریه ذهن دانش آموزان عقب مانده ذهنی را بهتر از رویکرد مبتنی بر نظریه های فرهنگی ـ اجتماعی تبیین می کنند. کلمه های کلیدی: نظریه ذهن/ عقب مانده ذهنی/ عوامل فردی/ عوامل خانوادگی