نام پژوهشگر: سمانه دهقان
سمانه دهقان محمد جوان
الیگودندروسیت ها سلول های میلینه کننده سیستم عصبی مرکزی هستند. mbp یکی از ترکیبات ضروری میلین در cns می باشد. به دنبال دمیلیناسیون cns، رمیلیناسیون اتفاق می افتد می شود،گر چه فرآیند رمیلیناسیون در آسیب های مزمن مانند بیماری ام. اس. غالبا با شکست روبه رو می شود. در فرآیند رمیلیناسیون سلولهای پیش ساز الیگودندروسیتی (opcs) غلاف جدیدی از میلین در اطراف آکسون آسیب دیده ایجاد می کنند. olig2 یک فاکتور نسخه برداری می باشد که درopcها بیان شده و برای تخصصی شدن الیگودندروسیت ها مورد نیاز است. برای تقویت رمیلیناسیون می توان از عواملی که قدرت تکثیر، مهاجرت و تمایز opcها را افزایش می-دهند مانند فاکتورهای رشد بهره جست. در این تحقیق اثر fgf-2 بر روند بازسازی غلاف میلین در عصب و کیاسمای بینایی موش پس از تزریق موضعی لیزولسیتین مورد بررسی قرار گرفت. برای القای دمیلیناسیون، لیزولسیتین با دستگاه استریوتاکسیک در ناحیه عصب و کیاسمای بینایی موش ماده نژاد balb/c، تزریق شد. دو گروه از حیوانات قبل از تزریق و هر سه روز یکبار بعد از تزریق لیزولسیتین fgf-2 (1ویا ng/g 5) را درون صفاقی دریافت کردند. زمان تأخیر در ثبت پتانسیل بر انگیخته بینایی(vep) به عنوان شاخصی از هدایت عصبی، میزان بیان ژن mbpبه عنوان شاخصی از فعالیت الیگودندروسیت های بالغ و میزان بیان ژن olig2 به عنوان شاخصی از حضور opcهای فعال شده در روزهای 7، 13 و 28 پس از تزریق لیزولسیتین مورد استفاده قرار گرفت. این داده ها با داده های به دست آمده از حیواناتی که fgf-2 دریافت نکرده بودند مقایسه شد. تزریق لیزولسیتین باعث افزایش زمان هدایتvep و کاهش بیان ژن mbp و افزایش بیان ژنolig2 در روز 7، 13 و 28 پس از تزریق شد. تزریق fgf-2 افزایش در زمان تأخیرvep را کاهش و باعث افزایش بیان ژن mbp شد. fgf-2 بیان ژن olig2 را تنها در روز هفتم افزایش داد. تزریق fgf-2 می تواند باعث جلوگیری از افزایش زمان تأخیرvepو افزایش بیان ژن mbp و olig2 می شود به نظر می رسد که fgf-2 باعث کاهش القای دمیلیناسیون و با اثر بر روی سلول های opcو تبدیل آنها به الیگودندروسیت های میلین ساز باعث افزایش فرآیند رمیلیناسیون می شود.
سمانه دهقان محمد جوان
مقدمه: محدودیت تعداد سلول¬های بنیادی درون¬زاد از جمله عوامل محدود کننده توان ترمیم در سیستم عصبی مرکزی می¬باشد. در این پژوهش سعی شده است تا محدودیت توان ترمیم در سیستم عصبی مرکزی را با کمک القاگرهای پرتوانی افزایش داده و اثر آن را بر ترمیم میلین در کیاسمای بینایی مشاهده نمود. روش¬ها: به منظور القای پرتوانی، وکتور بیانی oct4 و مولکول¬های شیمیایی کوچک bix01294، bay k8644، rg108 و القاگر oct4 روزانه به درون بطن جانبی مغز موش¬های نر نژاد c57/bl6 ترزیق شدند و مولکول شیمیایی والپروییک اسید نیز به صورت گاواژ به موش تجویز گردید. 7 روز و 14 روز پس از القای وکتور حامل ژن oct4 در حیوانات دریافت کننده ترکیبات مختلف از مولکول¬های شیمیایی فوق، بیان مارکرهای پرتوانی و بنیادی عصبی با استفاده از تکنیک هایreal time pcr و ایمنوفلورسنت بافتی مورد ارزیابی قرار گرفتند . پس از انتخاب بهترین ترکیب موثر بر القای مارکرهای پرتوانی، میزان ترمیم میلین درکیاسمای بینایی دمیلینه شده با لیزولسیتین با استفاده از vep (visual evoked potential) و ایمنوفلورسنت بافتی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته¬ها: تنها ترکیب موثر بر القای فاکتورهای پرتوانی و بنیادی عصبی ترکیب oct4 و والپروییک اسید بود. بیان فاکتورهای پرتوانی endogenousoct4، klf4، c-myc و nanog و دو فاکتور بنیادی عصبی sox1 و pax6 در گروه آزمایشی که والپروییک اسید را به صورت پیش درمان قبل از القای oct4 دریافت کرده بودند دارای افزایش معناداردر مقایسه با گروه کنترل بود. نتایج ایمنوفلورسنت بافتی بیان مارکر پرتوانی oct4، nanog و ssea1 را در جدار بطن مغز موش نشان داد. نتایج ثبت vep و ایمنوفلورسنت بافتی، افزایش ترمیم میلین را به دنبال القای دمیلیناسیون در گروه دریافت کننده پیش تیمار والپروییک اسید و القای oct4 نشان داد. نتیجه¬گیری: پیش¬تیمار با والپروییک اسید و بیان اگزوژن oct4 در مغز موش احتمالا با افزایش بیان مارکرهای پرتوانی و بنیادی عصبی، می تواند ظرفیت ترمیم مغز را در موش تقویت کند.