نام پژوهشگر: صدیقه زینلی
صدیقه زینلی بهزاد حقیقی
از دیدگاه علم وصنعت اطلاع از خواص ترمودینامیکی مانند چگالی، ویسکوزیته و … یا به طور کلی داده های p-v-t امری ضروری می باشد. سانگ و میسون یک معادله حالت تحلیلی پیشنهاد کردند که بر پایه مکانیک آماری می باشد. در این معادله ضریب دوم ویریال که نقش اصلی را بر عهده دارد با اطلاع از انرژی پتانسیل بین مولکولی محاسبه می شود و بقیه پارامترها به جزئیات شکل پتانسیل حساس نیستند و فقط به شاخه دافعه انرژی پتانسیل بستگی دارند. بنابراین با داشتن پتانسیل بین مولکولی می توان چگالی را در هر دما و فشاری پیش بینی کرد.پارامترهای وابسته به دما با توجه به داده های موجود و به روش های زیر قابل محاسبه اند. 1- اگر پتانسیل بین مولکولی دقیق شناخته شده باشد، این پارامترها می توانند طبق روابط زیر محاسبه شوند. (4-1) b2 = 2? ?_0^???(1- e^(-u(r)/kt)) r^2 dr? (4-2) a = 2? ?_0^(r_m)??(1- e^((?-u?_0 (r))/(k_b t))) r^2 dr? (4-3) b = 2? ?_0^(r_m)??(1-[1+ (u_0 (r))/(k_b t) ]- e^((?-u?_0 (r))/(k_b t))) r^2 dr? که بخش دافعه u(r) بر اساس تجزیه u(r) به روش چندلر- ویکز- اندرسون به صورت زیر تعریف می شود: (4-4) u0(r) = u(r) + ? r < rm = 0 r > rm با تعیین پارامترهای وابسته به دما و داشتن داده های p-v-t تجربی پارامتر ? تعیین می شود. این پارامتر قابل تنظیم توسط شیب نمودار g-1(b?) بر حسب b? نیز تعیین می شود. در این پایان نامه چگالی و حجم مولی ترکیبات حلقوی سیکلوهگزان، سیکلوپنتان، سیس و ترانس دکالین، هپتیل سیکلوهگزان، متیل سیکلوهگزان، پروپیل سیکلوهگزان و ترکیبات آروماتیک تترالین، بنزن، آنیزول، برمو بنزن، اتیل بنزن، هپتیل بنزن، تولوئن، دی فنیل متان، متاکرزول، متازایلن، اورتوزایلن، پارازایلن، 2و4 دی کلروتولوئن و 1و3و5 تری متیل بنزن در دماها و فشارهای مختلف با کمک معادله ism محاسبه شده و میزان انحراف چگالی نسبت به مقادیر تجربی نیز محاسبه شده است.
صدیقه زینلی عباسعلی آهنگر
بر اساس بلام -کالکا و همکاران (1989)، در ارتباط اجتماعی میان افراد، فاصله ی اجتماعی (social distance) و قدرت یا تسلط اجتماعی (social dominance) در انتخاب راهبردهای ادب گوناگون توسط افراد نقش تعیین کننده ای دارد. علاوه بر این، بسیاری از پژوهشگران تاثیر جنسیت گویشوران را نیز بر انتخاب راهبردهای ادب مورد توجه قرار داده اند. هدف از پژوهش حاضر توصیف و تحلیل نوع و تعداد راهبردهای عذرخواهی (apology) و رد کردن (refusal) در گویش بلوچی سراوانی (sarawani balochi) با در نظر گرفتن تاثیر یا عدم تاثیر قدرت و جنسیت مخاطب است. جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه ی آزمون تکمیل گفتمان (dct) میان صد نفر از دانشجویان بلوچ زبان سراوانی توزیع گردید. برای بررسی و توصیف راهبردهای عذرخواهی از الگوی درک کنش های گفتاری بین فرهنگی(cross cultural speech act realization project (ccsarp)) که توسط بلام-کالکا، هاوس و کاسپر (1989) و به منظور بررسی و توصیف راهبردهای رد کردن از الگوی بیب، تاکاهاشی و یولیس-ولتز (1990) استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که دانشجویان سراوانی علاوه بر راهبردهای ذکر شده در الگوهای مورد نظر از راهبردهای جدیدی نیز استفاده می کنند که نشان از فرهنگ و مذهب آنان دارد. همچنین قدرت و جنسیت مخاطب بر نوع راهبردهای عذرخواهی بکاربرده شده توسط دانشجویان مرد سراوانی تاثیری ندارد. اما بر اساس تعداد راهبردهای مورد نظر، قدرت مخاطب در برخی از موقعیت ها موثر و در برخی دیگر بی تاثیر است. به علاوه، جنسیت مخاطب بر تعداد راهبردهای عذرخواهی بکار برده شده توسط آنان تاثیری ندارد. اگرچه در تمام موقعیت های عذرخواهی، قدرت مخاطب بر نوع و تعداد راهبردهای عذرخواهی بکار برده شده توسط دانشجویان زن سراوانی تاثیر دارد، جنسیت مخاطب بر این انتخاب تاثیری ندارد. در ارتباط با راهبردهای رد کردن، نتایج حاکی از آن است که قدرت و جنسیت مخاطب بر نوع راهبردهای رد کردن بکار برده شده توسط دانشجویان مرد سراوانی تاثیری ندارد. همچنین، در بیشتر موارد، قدرت مخاطب بر تعداد راهبردهای بکار برده شده توسط این گویشوران تاثیر دارد. با وجود این، جنسیت مخاطب بر تعداد راهبردهای رد کردن بکار برده شده توسط این گویشوران تاثیری ندارد. افزون بر این، قدرت مخاطب بر نوع و تعداد راهبردهای رد کردن بکار برده شده توسط دانشجویان زن سراوانی تاثیر دارد. به علاوه، در برخی موقعیت ها، جنسیت مخاطب بر نوع راهبردهای رد کردن بکار برده شده توسط این گویشوران تاثیری ندارد. جنسیت مخاطبان بر تعداد راهبردهای رد کردن بکار برده شده توسط این گویشوران نیز تاثیری ندارد.
نازنین رحیمی محمدحسین شیخی
در این پایان نامه ذخیره سازی الکتروشیمیایی گاز هیدروژن در نانولوله های چند دیواره مورد بررسی قرار گرفت و در این راستا جهت افزایش تخلخل و ایجاد فضاهای بیشتر نانوذرات نیکل و پلاتین به روش رسوبگذاری الکتروشیمیایی روی سطح نانولوله های کربنی رسوب داده شدند. همچنین به روش electroless deposition نیز نانوذرات نیکل روی سطح نانولوله های کربنی چند دیواره رسوب داده شدند و اثر الکتروکاتالیستی این نانوذرات بر روی رفتار الکترود بررسی گردید. جهت بررسی ذخیره سازی الکتروشیمیایی گاز هیدروژن از یک سیستم سه الکترودی، که شامل الکترود کار (ماده نانوکامپوزیتی)، کمکی (فلز پلاتین) و مرجع (نقره-کلرید نقره) است استفاده گردید. - همچنین در این پایان نامه از یک ماده رزین پلیمری جهت ساخت الکترود استفاده شد. جهت تهیه ماده الکترودی، این ماده با نانولوله های کربنی چند دیواره به نسبت70-40 درصد وزنی مخلوط گردید. برتری این ماده نسبت به ماده های استفاده شده در تحقیقات حفظ طول عمر مفید و ظرفیت جذب بالای آن می باشد. - طبق بررسی های صورت گرفته، جریان های جذب و واجذب گاز هیدروژن در مقایسه با تحقیقات انجام شده در این زمینه افزایش چشمگیری داشته است. - طبق نتایج به دست آمده، رسوب نانوذرات نیکل و پلاتین سبب بهبود عملکرد الکترود شده و در شدت جریان های جذب و واجذب گاز هیدروژن افزایش قابل ملاحظه ای مشاهده گردید. - رسوب نانوذرات نیکل به روش electroless deposition نیز سبب بهبود شدت جریان های جذب و واجذب گاز هیدروژن گردید. این امر دلیلی بر رفتار الکتروکاتالیستی نانوذرات نیکل روی سطح الکترود می باشد. - تصاویر tem گرفته شده، بیانگر توزیع یکنواخت نانوذرات نیکل روی سطح نانولوله های کربنی چند دیواره است. - با توجه به بررسی های انجام گرفته مکانیسم واکنش های انجام شده در الکترولیت و روی سطح الکترود در حین جذب و واجذب به دست آمد. طبق ولتاموگرام های به دست آمده، فرآیند جذب از مکانیسم جذبی و فرآیند واجذب از مکانیسم نفوذی پیروی می کند. - جهت بررسی دقیق تر رفتار الکترود، تکنیک طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی مورد استفاده قرار گرفت. - سطح فعال و ضریب نفوذ گاز هیدروژن نیز با استفاده از معادله کاترل محاسبه گردید. همچنین ضریب نفوذ گاز هیدروژن در الکترود حاوی نانوذرات نیکل محاسبه گردید.
حسن دانشمند صدیقه زینلی
در این پایان نامه، طراحی ماژول و ساخت فیلتر نانولوله کربنی جهت جداسازی یون کلر مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور ساخت فیلتر نانولوله کربنی، یک پایه از جنس آلفا آلومینا جهت تامین مقاومت مکانیکی به روش پرس کردن ساخته شده است. در این روش، به منظور شکل دهی پودر آماده شده آلفا آلومینا از قالب مخصوصی استفاده شده که باعث به وجود آمدن صفحاتی دایره ای شکل می گردد. پس از شکل دهی پودر، دیسک های آلومینا جهت انجام عملیات تفجوشی درون کوره قرار داده می شوند. در مرحله بعد، نانولوله کربنی به عنوان لایه جداسازی از طریق روش پوشش دهی چرخشی روی دیسک پوشش داده می شود. به منظور انجام آزمایش های جداسازی، ماژولی طراحی گردید که توسط واشرهای حلقه ای آب بندی شده است. در این پایلوت، از گاز نیتروژن به عنوان نیروی محرکه عبور مایع از غشا استفاده گردید.
لیندا بختیاری عبدالمحمد علمداری
در این پژوهش فرایند حذف آرسنیک از آب آشامیدنی از طریق همرسوبی مطالعه شد. آلودگی آرسنیک در آب آشامیدنی حتی در غلظت های خیلی کم، باعث مسمومیت و مرگ انسان ها در بسیاری از نقاط جهان شده است. حضور آرسنیک در آب های طبیعی می تواند در اثر شسته شدن صخره ها و رسوبات غنی از آرسنیک در آب های زیرزمینی صورت گیرد. حذف آرسنیک از نمونه آب سنتزی حاوی 5/0 میلی گرم آرسنیک 5 ظرفیتی بر لیتر در کریستالیزور همزن دار از طریق فرایند همرسوبی با کربنات کلسیم مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی تاثیر ناخالصی های موجود در نمونه واقعی آب آشامیدنی بر فرایند ترسیب، چند آزمایش مقایسه ای بین سه نمونه آب واقعی آشامیدنی و آب سنتزی بدون ناخالصی انجام شد. آزمایشات نشان داد که 81 درصد حذف آرسنیک در4=ph، زمان ماند 40 دقیقه، سرعت 200 دور بر دقیقه همزن و با استفاده از 5/0 مول از هر یک از واکنش دهنده های کلرید کلسیم و کربنات پتاسیم در دمای 25 درجه سانتی گراد به دست می آید. در شرایط مشابه میزان حذف آرسنیک برای سه نمونه آب آشامیدنی واقعی در محدوده 94-74? شد، که به دلیل بیشتر بودن رسوب حاصل در نتیجه کثرت یون های موجود در نمونه واقعی بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت روش همرسوبی برای پایین آوردن غلظت آرسنیک تا زیر حد مجاز در ایران (05/0 میلی گرم بر لیتر) برای آب آشامیدنی روش مناسبی می باشد. طبق آنالیز نتایج آزمایشات 24? حذف آرسنیک در اثر جذب سطحی بر رسوب و حدود 76? حذف در اثر حبس آرسنیک درون کریستال کربنات کلسیم اتفاق افتاده است. همچنین نتایج ضریب توزیع برای تعیین میزان آرسنیک(v) در فاز جامد نسبت به فاز مایع بیانگر توانایی بالای کربنات کلسیم برای حذف آرسنیک است که میزان kd برای آب سنتزی و آب واقعی به ترتیب مقادیر l/kg 70 و l/kg 250-47 به دست آمد.
معصومه آغازی محمد علی طاهر
در سالهای اخیر برهمکنش مواد نانو، به ویژه نانو ذرات طلا با بیومولکولها مورد توجه محققان زیادی قرار گرفته است. نانو ذرات طلا به علت خواص نوری، الکتریکی ومغناطیسی منحصر به فردی که دارند و از طرفی سهولت اتصال آنها به بیومولکولها، کاربردهای پزشکی آنها را در درمان و تشخیص افزایش داده است. در کار حاضر سه نوع نانو ذرات طلا با استفاده از مایع یونی 1-دودسیل 3-متیل ایمیدازولیوم کلرید ([c12mim][cl])? سورفاکتانت ستیل تری متیل آمونیوم بروماید (ctab) وآلبومین سرم گاوی (bsa)، سنتز شد و برهمکنش آنها با هموگلوبین مورد مطالعه قرار گرفت. برای مطالعه چکونگی برهمکنش این سه نوع نانو ذرات طلا با هموگلوبین از روشهای اسپکتروفتومتری ماوراء بنفش- مرئی، اسپکتروفلوریمتری، پراکندگی نور دینامیکی، میکروسکوپ الکترونی عبوری، اندازه گیر زتا و پتانسیل زتا استفاده شد. برای محاسبه ثابت برهمکنش این نانو ذرات طلای متفاوت با هموگلوبین، از روش تفکیک منحنی چندمتغیره – حداقل مربعات جزیی تکرار شونده (mcr-als)، به عنوان یک روش کمومتری قدرتمند استفاده شد. ثابت برهمکنش augnps@il، aunps@ctab و augnps@bsa در واکنش با هموگلوبین به ترتیب برابر با 105×47/8، 105×12/6 و 1-10×26/2 شد.
آسیه سعیدی خلیلی محمد میرزایی
کمومتریکس علم استخراج داده ها از سیستم های شیمیایی است. تکنیک های کمومتریکس بطور گسترده ای در شیمی تجزیه مورد استفاده قرار گرفته اند. کالیبراسیون نقش مهمی را در کمومتریکس ایفا می کند، که در آن هدف توسعه مدل هایی است که برای پیش بینی خواص اندازه گیری شده از سیستم شیمیایی می توانند مورد استفاده قرار گیرند. از مزایای اصلی استفاده از تکنیک های کالیبراسیون چند متغیره این است که اندازه گیری های تحلیلی سریع، ارزان و غیر مخرب (مانند طیف سنجی نوری) بجای اندازه گیری های وقت گیر، گران قیمت و یا مخرب (مانند hplc-ms) می تواند مورد استفاده قرار گیرند. همچنین کالیبراسیون چند متغیره اجازه می دهد تا تجزیه و تحلیل کمی در حضور آنالیت های دیگر صورت گیرد. افلاتوکسین ها از جمله سمی ترین مایکوتوکسین ها محسوب می شوند که اثرا سرطان زایی شدیدی از خود نشان می دهند. از آن جا که میان طیف های نشری افلاتوکسین ها همپوشانی شدید وجود دارد، اندازه گیری مستقیم آن ها امکان پذیر نمی باشد. در این رساله آماده سازی بیوسنسور آنتی بادی نشان-دار شده با نانوذرات طلا جهت اندازه گیری همزمان افلاتوکسین ها ارائه شده است. این آماده سازی در شرایط بهینه انجام گرفته است. اثر نانوذرات طلا بر روی فلورسانس افلاتوکسین ها مورد بررسی قرار گرفت. نانوذرات طلا بدلیل جذب پلاسمون سطح، موجب فرونشانی فلورسانس افلاتوکسین ها می شوند. بطوری که با افزایش غلظت نانوذرات طلا، شدت فلورسانس در افلاتوکسین ها بیشتر کاهش می یافت. طبق این اصل، ماتریس های نشر– برانگیختگی (eem) حاصل از ترکیب افلاتوکسین ها با آنتی بادی نشان دار شده با نانوذرات طلا تهیه شد. جهت اندازه گیری افلاتوکسین-ها، eem توسط روش تفکیک منحنی چندمتغیره با کمترین مربعات متناوب(mcr-als) مورد آنالیز قرار گرفت. دیگر راه حل هایی که برای تعیین همزمان افلاتوکسین ها بکار گرفته شدند، استفاده از روش های شبکه های عصبی مصنوعی(ann) و کمترین مربعات جزئی(pls) می-باشد. این روش ها بطور موفقیت آمیزی روی ماتریس های طیفی اسپکتروفلوریمتری مخلوط افلاتوکسین ها اعمال شدند. علاوه براین، از آن جا که اندازه گیری اکراتوکسینa بدلیل اثرات سرطانزایی اهمیت زیادی دارد، یک روش تجزیه ای برای اندازه گیری آن بر اساس استخراج با ستون های ایمینوافینیتی و ثبت طیف-های فلورسانس آن در نمونه ها و بکارگیری روش ann انجام گرفت. نتایج کمی اندازه گیری افلاتوکسین ها در نمونه حقیقی پسته حاصل از روش های mcr-als، ann و pls و اندازه گیری اکراتوکسینa در نمونه های برنج و گندم حاصل از روش ann ، با روش مرجع hplc مقایسه شدند. اختلاف معنی داری میان نتایج روش های کمومتری پیشنهادی و روش استاندارد اندازه گیری این آنالیت ها مشاهده نشد. درنتیجه می توان گفت کمومتریکس می تواند به ما کمک کند تا از روش های ساده ای چون اسپکتروفلوریمتری بجای روش های نسبتاً دشواری چون کروماتوگرافی که مستلزم صرف زمان، هزینه و نیروی انسانی بیشتری هستند، استفاده نمود. در نهایت، ثابت بازداری علف کش های سولفونیل اوره ها روی استوهیدروکسی اسید سینتاز (ahas) با روش ارتباط کمی ساختار-فعالیت مورد محاسبه قرار گرفت. پس از محاسبه توصیف کننده های مولکولی 68 سولفونیل اوره ها، مهمترین آن ها با روش های الگوریتم ژنتیکی و رگرسیون چندگانه مرحله ای انتخاب شدند. این متغیرها بعنوان ورودی های شبکه عصبی مصنوعی بکار گرفته شدند. پس از بهینه سازی و آموزش شبکه ها، ثابت های بازداری برای سری پیش بینی شونده علف-کش ها محاسبه شدند. مقایسه بین نتایج حاصل از روش های بکارگیری الگوریتم ژنتیکی و رگرسیون چندگانه مرحله ای، برتری الگوریتم ژنتیکی را نشان داد. در شبکه ای که از الگوریتم ژنتیکی بعنوان انتخابگر توصیف کننده ها استفاده شد، همخوانی بالایی بین ثابت های بازداری تجربی و محاسباتی ملاحظه شد. بطوری که ضریب همبستگی در سری های آموزشی و پیش بینی شونده بترتیب 988/0 و954/0 بدست آمد.
نوشین سلطانی حمیدرضا کربلایی حیدری
. باکتری های staphylococcus aureus atcc 25123 ،atcc 25922 escherichia coli، pseudomonas aeruginosa atcc 27853، serratia marcescens، salmonella typhi، klebsiella pneumoniae، shigella، bacillus licheniformis، proteus vulgaris و bacillus subtilis از بیمارستان نمازی شیراز و آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشکده علوم تهیه گردید. نانو ذرات طلا با پوشش های ستیل تری متیل آمونیوم بروماید، کیتوسان و 1- دودسیل 3- متیل ایمیدازولیوم کلرید به همت گروه نانو مهندسی شیمی پژوهشکده نانوفناوری دانشگاه شیراز سنتز شد. در راستای اجرای طرح برای تائید جنس و عدم آلودگی نمونه های باکتریایی تست های بیوشیمیایی لازم صورت گرفت. با توجه به ویژگی های منحصر به فرد نانو ذرات طلا، در این پژوهش برای تشخیص باکتری ها از ویژگی های اسپکتروسکوپی نانو ذرات طلا استفاده شد. ابتدا باکتری های مورد نظر در شرایط 37 درجه سانتی گراد در محیط lb مایع کشت داده شد؛ سپس رقت های مختلف از آن ها در بافر تریس با 45/7~ph تهیه گردید.از رقت های مختلف باکتری های نام برده، با نانو ذرات طلا با پوشش های مختلف ترکیب و برای بررسی رفتار نانو ذرات طلا در اینترکشن با سلول های باکتریایی طیف سنجی به کمک دستگاه اسپکتروفتومتر shimadzu uv-vis 1800 انجام شد. در این پژوهش سریع ترین و حساس ترین نانو ذرات طلا در تشخیص حضور سلول های باکتریایی بیماریزا، نانو ذرات طلا با پوشش 1- دودسیل 3- متیل ایمیدازولیوم کلرید بودند. این نانو ذرات قادرند، باکتری های بیماریزای عمده از جمله staphylococcus aureus atcc 25123، pseudomonas aeruginosa atcc 27853، proteus vulgaris، bacillus licheniformis،serratia marcescens، salmonella typhi، klebsiella pneumoniae، shigella و atcc 25922 escherichia coli، را از باکتری subtilis bacillus که به عنوان پروبیوتیک در غذای افراد سالم به کار برده می شود و از نظر سازمان غذا و دارو safe مطرح شده است، تشخیص دهند.
مریم عبداللهی صمد صباغی
سنتز نانوجاذب های مغناطیسی آهن fe3o4 از طریق اصلاح سطح آنها با پوشش های بتا سیلکودکسترین و کیتوسان به منظور حذف آرسنیک از نمونه های آب آشامیدنی و پسابهای صنعتی مورد بررسی قرار گرفت. برای سنتز نانوذرات ریزتر، اثر فاکتور های آزمایشگاهی (مثل دما، غلظت بتاسیکلودکسترین و ...) موثر بر ویژگیهای نانوذرات مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور کارایی بهتر این نانوجاذب ها در حذف آرسنیک، در آزمایشات حذف اثر فاکتورهای اثرگذار (مثل، ph، مقدار جاذب و ...) را بررسی کرده و شرایط بهینه برای دستیابی به بالاترین درصد حذف تعیین شد. آزمایش های واجذب توسط چندین شوینده مختلف انجام شده و قابلیت بازیابی این نانوجاذب ها و مقرون به صرفه بودن آنها به اثبات رسید. این نانوجاذب ها برای عملیات حذف آرسنیک از نمونه های آب آشامیدنی چندین روستا و همچنین نمونه های پساب صنعتی در شرایط بهینه به کار برده شدند. نتایج حاکی از این است که این نانوجاذب ها در جذب آرسنیک از نمونه های حقیقی توانمند بوده و با حذف تقریبا کامل آرسنیک غلظت آن را به زیر حد مجاز اعلام شده توسط سازمان بهداشت جهانی رسانده اند.
اسماعیل رحیمی جانی آبادی محمد حسین شیخی
گاز متان یک گاز قابل اشتعال است و نیاز به آشکارسازی آن در محیط هایی که درصد بالایی از این گاز وجود دارد، می باشد. و با توجه به اینکه تشخیص گاز متان در صنایع کشور بخصوص صنایع نفت وگاز اهمیت خاصی دارد، در این پژوهش سعی شده است تا حسگری مناسب ساخته شود. حسگرهای نیمه هادی و یا اکسید فلزی به دلیل داشتن حساسیت عالی،دقت بالا، زمان پاسخ کوتاه و همچنین قیمت ارزان و سادگی نسبت به دیگر حسگرها همیشه مورد توجه بوده اند. این حسگرها عمدتا از نیمه هادی های اکسید فلزی همچون fe2o3, zno و sno2 ساخته می شوند. در این میان اکسید قلع در کاربردهای عملی به دلیل داشتن حساسیت و همچنین پایداری خوب برای حسگری گازهای اکسید کننده به ویژه تشخیص هیدروکربن هایی مانند متان مورد توجه است. حسگرهای اکسید فلزی معمولاً در دماهای بالا (300 تا 500 درجه سانتی گراد) کار می کنند. با توجه به چشمگیر نبودن حساسیت اکسید قلع خالص در مقابل گاز متان و همچنین نیاز به دمای کاری بالا، این ماده را با ناخالصی های فلزی می آلایند. این امر موجب افزایش حساسیت ، کاهش دمای کاری و همچنین کاهش زمان پاسخ می گردد. در این پژوهش اثر افزودن نقره در ساختار حسگر اکسید قلع بررسی شد و مشاهده گردید که نانو ذرات نقره به بهتر شکسته شدن ملکول های گاز متان و همچنین بخارات الکل های متانول و اتانول کمک کرده و درنتیجه باعث افزایش حساسیت و کاهش دمای کاری می شود. در تحقیق حاضر، ساخت و مشخصه یابی حسگرهای گاز به صورت لایه های ضخیم که بر اساس تغییر رسانایی الکتریکی بر مبنای اکسید قلع کار می کنند، انجام شده است. حسگرهای اکسید قلع به دو روش اضافه نمودن نانوذرات نقره(تولید نانوذرات نقره از طریق کاهش نمک آن با nabh4) و لایه نشانی نقره بر سطح اکسیدقلع (به روش اسپاترینگ) تهیه شده اند و به عنوان حسگر گاز متان در دمای65 تا 430 درجه سانتی گراد مورد آزمایش قرار گرفته اند. نمونه های اکسید قلع حاوی درصدهای معینی از نقره و همچنین ضخامت های مشخص لایه نشانی شده، تهیه شد و خواص الکتریکی و حسگری آنها مورد بررسی قرار گرفت. ملاحظه گردید که با افزایش تراکم نقره در بدنه، مقاومت الکتریکی نمونه ها افزایش می یابد. اندازه گیری مقاومت نمونه ها در برابر گاز های متان و بخارات اتانول و متانول در دماهای مختلف، وابستگی مقاومت و همچنین حساسیت آن ها را به دما نشان داد. بررسی ها نشان دادند که در بهترین حساسیت ها، نمونه0.5درصد نقره حساسیت 65.8درصد را بهppm500 گاز متان در دمای 430 درجه سانتیگراد و با زمان پاسخ 17 ثانیه و نمونه 0.3 درصد حساسیت 92.31درصد به ppm500 بخار متانول با زمان پاسخ 31 ثانیه و نمونه 1.5درصد حساسیت 97.28درصد به ppm500 اتانول با زمان پاسخ 26 ثانیه را داشته اند. در نمونه های لایه نشانی شده، نمونه با ضخامت 10نانومتر حساسیت 12.5درصد را در دمای 190 درجه با زمان پاسخ 19 ثانیه را نشان داده است که باعث کاهش کاهش دما به اندازه 120درجه و کاهش زمان پاسخ به اندازه 11 ثانیه نسبت به نمونه خالص اکسید قلع شده است.
صدیقه زینلی افسانه صفوی
چکیده ندارد.