نام پژوهشگر: نگار بوبان
نگار بوبان امید طبیب زاده
این رساله، حاصل مطالعه تطبیقیِ ریتم در موسیقی دستگاهی ایران و زبان فارسی رسمی است. ریتم را از منظر زمان بندیِ عناصر صوتی و ایجاد اسکلت های زمان بندیِ قابلِ بازشناسی، که الگو می نامیم، دنبال کرده ایم. هدف اصلی در این مطالعه، ارزیابی الگوپذیریِ زمان بندی در این دو قلمرو، اشتراک الگوها و نحوه ی ارتباط آن ها با یکدیگر بوده و منظور از الگوپذیری این است که تعدادی سلول اولیه وجود دارد که با تکثیر، ترکیب و توالی شان، ریتم واژگان، عبارات و جملات در زبان و موسیقی ساخته می شود. واژگان فارسی با گویش رسمی، و ردیف میرزاعبدالله (نگارش طلایی)، پیکره مطالعه حاضرند. الگوها (سلول های اولیه ریتم) را از هر پیکره استخراج، و اشتراک شان را ارزیابی کرده ایم. همچنین، انتظام عبارات و جمله ها و نحوه چیدن الگوها در دو قلمرو بررسی شده است. استخراج الگوهای ریتم ردیف را با یک سامانه نرم افزاری به نام تحلیل موسیقی که مختص این پژوهش طراحی و تولید شده، انجام دادیم. این الگوها را در نمونه هایی اجراشده از گوشه ها روی موج صوتی نیز تقطیع کرده، زمان بندی را در آن ها بازبینی کردیم. همین کار را با پایه های فارسی روی چند نمونه صوتی، در واژگان، شعر عروضی، شعر منثور و نثر امروزی انجام دادیم. همچنین با توجه به ناکارآمدی روش های موجود ثبت و بازنمایی ریتم برای مطالعه تطبیقی، علائم بصری خاصی هم برای بازنمایی واسطه طراحی کردیم که امکان مقایسه کاملاً بصری را بدون نیاز به آموزش فراهم نماید. دستاوردهای مطالعه نشان داد که: ریتمِ هر دو قلمرو دیرند-محور است، و نه تکیه-محور: تمایزی که ریتم را می سازد، تمایز در دیرندها و کمیت است و نه تمایز کیفی در تکیه (آکسان). هر دو قلمرو از الگوپذیری بالایی برخوردارند. 20 الگو در ردیف، و 4 پایه در فارسی، سلول های اولیه در ساخت ریتم اند و 4 پایه واژگان فارسی، زیرمجموعه الگوهای ریتم ردیف اند. ساخت و ارتباط الگوها با یکدیگر، تجمعی است: گروه های صدا از کنار هم چیده شدنِ کمیت های کوتاه و بلند ایجاد می شوند و با اضافه یا حذف کردن کمیت به یک الگو، الگویی دیگر ساخته می شود. در مراتب بالاتر (واژه ها، عبارات، جمله ها...) الگوها در کنار هم قرار می گیرند و تجمع شان، اسکلت زمان بندی کل را شکل می دهد. نحوه چیده شدن الگوها، درجاتی از تناوب چرخه ایِ منظم تا آزادی از نظم را امکان می دهد: نظم کامل تا نثر کامل. ریتم آزاد در گوشه های ردیف دستگاهی، مشابه با نثر (و به خصوص شعر منثور) است.
مریم دولتی فرد فاطمه شاهرودی
این پژوهش با روشی تطبیقی، مبتنی بر تحلیل متن و رویکردی رَوندپژوهانه به نحوه ی تکوین و روند تغییر شکلِ ساز عود و نوازنده آن می پردازد و ساختار ساز و نوازنده را در نمونه های موجود از دوره ساسانی تا صفوی مورد تحلیل قرار می دهد.جامعه آماری مورد مطالعه شامل 32 نمونه از تصاویر سازدار منقش به عود و نوازنده آن می باشد. این نمونه ها در برگیرنده ی تصاویری از ظروف سیمین، نگاره و دیوارنگاره اند. تصاویر در چهار گروه معرفی و بررسی می شوند. ترسیم نوازندگان و سازها در نمونه های مختلف از تناسبات متفاوتی تبعیت کرده است، به طوریکه که نسبت اندام در تعداد معدودی از نوازندگان به نسبت اندام انسان امروزی نزدیک است. در سازها نیز به طور کلی در گذار زمان، با افزایش نسبت عرض کاسه به طول آن مواجهیم. ترسیم سازها در گروه ساسانی به نمونه های امروزی و نسبت مذکور در رساله کنزالتحف نزدیکتر است اما تا دوره صفوی به مرور زمان با کاهش نمونه های مشابه با سازهای امروزی روبرو هستیم. در برخی از تصاویر سازهای یک گروه از نسبت مشخصی تبعیت کرده اند و در برخی دیگر اختلاف مشخصی در نسبتها وجود دارد که گویای احتمال عدم دقت نگارگران در مصور سازی سازها یا تغییر نسبت ها به مرور زمان باشد باشد، اما به نظر می رسد در رسالات موسیقی سخنی از تنوع ساختار و نسبتهای متفاوت در ساز عود به میان نیامده است. بررسی نسبت ها احتمال وجود سازهای شبیه به عود، نظیر شهرود را نیز در تصاویر تأیید می کند.
سیده سیما عظیمی پور میبد کاظم مندگاری
این مسئله که خلق یک مکان بر چه مبنایی باشد، شاید یکی از کلیدی ترین پرسشهایی است که ذهن را به خود مشغول می کند. واضح است که مکانها بعد از گذر از تجربه مستقیم کاربرانشان ارزش گذاری می شوند، پس تجربیات پیشین کاربران که انتظارات آنها را می سازد، نقشی موثر در خلق مکان دارد. اگر قرار باشد مکانی مناسب برای تعامل اهالی موسیقی و مخاطبان آن طراحی شود، این کار بر چه مبنایی باید صورت بگیرد؟ مکانی که به شکلی مناسب وجوه مختلف این تعامل مثل رویدادها، رفتارها، فعالیت ها، انتظارات و امثالهم را پوشش دهد. اگر بنا باشد که انتظارات کاربران عاملی کلیدی در خلق مکان باشد، پس بایسته است که این انتظارات مورد مطالعه و بررسی قرار بگیرد. صرف نظر از اینکه بررسی ادبیات مکتوب در این زمینه می تواند راهگشا و بستر ساز باشد، ضروری است که به صورت مستقیم و با شیوه های درست، کاربران مورد پرسش قرار بگیرند تا از خلال پاسخهای آنها نکات مبهم ولی مهم موضوع روشن شود. در رساله پیش رو، ابتدا از طریق تفحص در ادبیات موضوعی موجود، بستری مناسب جهت انجام مطالعه روی کاربران ایجاد شده است. سپس با تکیه بر روشهای مطالعه میدانی، اطلاعات مورد نیاز از کاربران طرح به دست آمده و در ادامه این اطلاعات به همراه نتیجه بررسی ادبیات موضوع، شالوده ای برای شکل گرفتن مکان مورد طراحی، ایجاد کرده اند. در مسیر این پژوهش سعی شده تا از نگاه کمی صرف فاصله گرفته شود و بیشتر وجوه کیفی موضوع مورد مداقه قرار بگیرد. در انتها آنچه حاصل شده است، طرحی است که توقع می رود بتواند پاسخگوی انتظارات کاربران از مکانی باشد که برای روی دادن تعامل مناسب، به وجود آمده است. تلاش این رساله این است که نشان دهد، اهمیت مطالعه مستقیم کاربران و پایه گذاری طرح بر ویژگی های ظرف مکانی مورد انتظار آنها، تا چه حد است؛ اینکه بدانیم کاربران در آخرین نقطه روند به وجود آوردن مکان نیستند، بلکه در اولین جرقه های خلق آن حضور پررنگ دارند.
مریم قائمی نگار بوبان
رساله ی پیش رو، شامل پژوهشی حدودا سه ساله می باشد که با هدف استخراج دقیق الگوهای تارسازی و طبقه بندی آن ها بر اساس تشابهات و تفاوت هایشان می باشد. هدف اصلی از انجام این کار، یافتن الگوهای مخصوص هر سازنده بود که مبنای تشخیص تارهای سازندگان مختلف می باشد و فرضیه ی اصلی نیز بر این استوار بود که با وجود الگوهای یکسان دیداری، حتما تفاوت هایی وجود دارد که باعث تشخیص تارهای مختلف می شود. بر این اساس، پروژه ی ما با مطرح کردن سوالاتی از سازندگان تار در دسترس ساکن تهران آغاز شد. در ادامه دو نسل تارساز انتخاب شدند؛ یکی نسل گذشته که اکنون در قید حیات نیستند اما سازهایشان باقی و در دسترس نوازندگان است و دیگری نسل تارساز ارجح حال حاضر. تارهای سازندگان نسل پیشین را یافتیم و از آن ها در زوایای مختلف و مشخص، در شرایط یکسان عکاسی کردیم و یک فرم شامل اطلاعات اندازه های قسمت های مختلف ساز به همراه مشخصات آن نیز برای هر تار تکمیل شد. ضمن اینکه با یک مضراب ثابت، صاحبان تار، یک قطعه را در شرایط ضبطی یکسان نیز برایمان نواختند. از تارسازان انتخاب شده ی حال حاضر نیز در مراحل بعدی سوالات تفصیلی تری پرسیده شدند و از هر کدام چهار نمونه ساز یافته و جهت تطبیق اطلاعات و اندازه هایی که در اختیارمان گذاشته بودند، اندازه گیری و عکاسی شدند. در نهایت، تفاوت هایی را یافتیم که بیشترین تمایز را در سازها داشتند؛ تفاوت در اندازه های قله های دو طرف کاسه، شکل و اندازه ی اتصال کاسه و نقاره از پشت ساز، میخ های روی استخوان سرپنجه، میخ های روی سیم گیر، اندازه ی اتصال کاسه و نقاره (مضراب خور)، شکل بیرونی کاسه و نقاره، تراز بودن یا نبودن ساز از قسمت بیخ دسته مهم ترین تمایزها در تارهای مختلف بودند. کلمات کلیدی: ساز تار، سازسازی، الگو، سازندگان تار.
مژگان مقتدرسنگسری نگار بوبان
چکیده ندارد.
ملیحه اسعدی خسرو مولانا
چکیده ندارد.