نام پژوهشگر: معصومه امیرخانی
معصومه امیرخانی منصور مصداقی
گونه های علف گندمی agropyron cristatum، a. desertorum، a. trichophorum و a. intermedium از گونه های مرتعی بومی مناطق استپی و نیمه استپی ایران هستند که طی سالیان متمادی با شرایط آب و هوایی نامناسب این مناطق سازش یافته اند. این گونه ها از جمله علف گندمیان مقاوم به سرما، خشکی و چرا بوده و از خویشاوندان نزدیک گندم و جو به شمار می آیند. در تحقیق حاضر اثر نوع ریز نمونه و تنظیم کننده های رشد متفاوت بر تولید کالوس های جنین زا و اندام زا، جنین زایی بدنی و باززایی گونه های علف گندمی مذکور، در محیط های کشت جامد و مایع مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی غلظت های متفاوت تنظیم کننده های رشد توفوردی (2,4-d) و تیدیازورن (tdz) (از 5 تا 25 میکرومولار) به تنهایی و ترکیب 20 میکرومولار توفوردی و 5 میکرومولار تیدیازوزن در محیط کشت پایه موراشیگ و اسکوگ بر روی تحریک جوانه زنی و تولید کالوس آزمایش شد. کشت ها در دو شرایط متفاوت تاریکی و فتوپریود 16 ساعت نور و 8 ساعت تاریکی در اتاقک رشد قرار داده شدند. میزان جوانه زنی بذور گونه های agropyron همواره در محیط کشت پایه ms عاری از تنظیم کننده رشد بهتر بود. بیشترین میزان کالوس در غلظت های 5 تا 10 میکرومولار 2,4-d برای گونه هایa.cristatum ، a.trichophorum و a.desertorum در محیط کشت ms رخ داد و گونه a.intermedium بیشترین کالوس زایی را در محیط کشت ms حاوی ترکیب 20 میکرومولار توفوردی و 5 میکرومولار تیدیازوزن نشان داد. شرایط متفاوت نوری بر میزان تولید کالوس تأثیر گذار نبود حال آنکه کالوس های حاصله در شرایط دارای نور از لحاظ جنین زایی و اندام زایی کیفیت بهتری داشتند. رشد و توسعه جنین ها زمانی مشاهده شد که کالوس های جنین زا و جنین های بدنی گونه های a.cristatum و a.trichophorum در محیط کشت مایع ms0 واکشت و در دستگاه شیکر تحت حرکت دائم با سرعت 86 دور در دقیقه قرار گرفتند. تشکیل جنینهای تکامل یافته و تولید گیاهچه در محیط کشت مایع ms0 فقط از کالوس های القا شده در محیط کشت ms همراه با 52/4 میکرومولار 2,4-d رخ داد در صورتیکه در تیمار شاهد که فاقد این تنظیم کننده رشد بود، کالوس زایی و جنین زایی بدنی انجام نگردید. همه گیاهچه های باززایی شده بیشترین تولید ساقه و برگ را در محیط کشت ms حاوی ترکیب naa (69/2 ?m) و bap (69/6?m ) و کینتین (32/2 ?m) داشته و در محیط کشت ms همراه با naa (38/5 ?m) و کینتین (49/0 ?m) ریشه های قوی تولید کردند. گیاهان باززایی شده به لحاظ ظاهری نرمال بوده لذا نشان داده شد که سیستم باززایی حاصل از این تحقیق برای تکثیر گونه های علف گندمی مناسب می باشد. کلمات کلیدی: 2,4-d، tdz، باززایی، جنین زایی بدنی، اندام زایی، علف گندمی agropyron spp.
معصومه امیرخانی ناصر عظیمی
حمل ونقل یکی از مهمترین و ضروری ترین تاسیسات زیربنایی و ارتباطی مناطق است و پایانه های بار از زیرساختهای حیاتی و محل تلاقی حمل ونقل برون شهری و درون شهری است. بهره گیری از اینگونه سامانه ها موجب کاهش آلودگی هوای، بهبود وضعیت ترافیک و تامین ایمنی و آسایش مردم منطقه و رانندگان می شود. بنابراین با بکارگیری اصول جدید مکانیابی می توان مکان مناسب احداث این نوع کاربری را انتخاب نمود. در این تحقیق سعی شده است با توجه به معیارهای عمومی مکانیابی کاربریها و همچنین معیارهای خاص کاربری زیرساختهای حمل ونقل و در نهایت استفاده از روش دلفی، شاخص ها بررسی و انتخاب گردند. برای این منظور یک گروه متخصص حمل ونقل انتخاب و با انجام مصاحبه عمیق با آنان یکسری شاخص های مهم مکانیابی پایانه حمل بار استان البرز بدست آمد. سپس با قرار دادن این شاخص ها در یک جدول امتیازدهی و ارائه آن به کارشناسان ارشد حمل ونقل، امتیازات هر شاخص با کسب نمره 1 تا 5 بدست آمد. همچنین با استفاده از داده های جغرافیایی و کاربریهای استان البرز نقشه های اولیه منطقه با استفاده از نرم افزار gis تهیه گردید. در نهایت از همپوشانی نقشه ها و همچنین دادن امتیاز به هر شاخص مانند نزدیکی به: شبکه راهها، مراکز عمده تولید بار، زیرساختها و دوری از: شهر، تراکم جمعیتی و ذخایر طبیعی زیرزمینی، مکانهای مناسب احداث پایانه بار مشخص گردید. سپس از میان این مکانها، بهینه ترین مکان احداث پایانه بار استان البرز با توجه به شرایط منطقه انتخاب شد.
لیلا مشکوری معصومه امیرخانی
استفاده از گونه¬های خوشخوراک، پر تولید و مقاوم به چرای دام و همچنین گیاهانی که با تخصیص منابع به اندام¬های تولید¬مثلی در مقابل چرا قادر به بازآوری و حفظ و بقا خود در عرصه¬های مرتعی باشند، در مرتعداری از الویت خاصی برخوردارند. در این تحقیق اثر شدّت¬های مختلف چرای دام بر روی تغییرات بیوماس اندام¬های زیرزمینی و هوایی و تلاش بازآوری و همچنین اثر جهات جغرافیایی بر مولفه¬های کمی رویش در گونه¬های festuca ovina l. وalopecurus textilis boiss. در مراتع سبلان بررسی شد. بدین منظور پس از انتخاب سایت¬های چرایی با روش شش فاکتوری، در شدت¬های چرایی سبک، متوسط و سنگین، سه ترانسکت50 متری به طور تصادفی مستقر و روی هر یک ده پایه از هرگونه به روش نزدیکترین همسایه انتخاب و نمونه¬گیری اندام¬های هوایی در زمان گلدهی انجام شد. بعد از تفکیک اندام¬های زایشی و رویشی و توزین ماده¬ی خشک آن¬ها در هر دو گونه، داده¬ها به منظور بررسی عکس¬العمل گیاه در مقابل چرا و مقایس? سایت¬ها نسبت به اختصاص منابع به اندام¬های مختلف در گونه¬های مورد مطالعه، و همچنین مقایس? طول و وزن اندام¬ها تحت شدت¬های مختلف چرا از آنالیز واریانس و آزمون توکی استفاده شد. با استفاده از آزمون t مستقل نیز مقایسه میانگین بین وزن ریشه و بیوماس هوایی بررسی شد. نتایج نشان داد که شدت¬های مختلف چرای دام بر بیوماس هوایی، زیرزمینی تأثیر معنی¬دار داشته است (01/0p<). تلاش بازآوری گیاه نیز با افزایش چرا افزایش یافته است. نتایج حاصل از تجزیه رگرسیونی رابطه معنی¬داری را بین پارامتر-های طول گل¬آذین و ارتفاع گیاه و همچنین وزن گیاه و وزن گل¬آذین نشان داد. در مجموع هر دو گونه¬ در دامنه شمالی و جنوب¬شرقی بیشترین بیوماس و طول اندام¬ها را در چرای سبک و کمترین مقدار را در چرای سنگین داشتند. بالعکس شدت چرای سنگین، بیشترین میزان تلاش برای بازآوری را نشان داد و سهم بیشتری از منابع خود را به تولید مثل از طریق جنسی اختصاص می¬دهد. در بررسی جهات جغرافیایی بر مولفه¬های رویش با استفاده از آزمون t تحت شدت¬های چرایی یکسان نتایج نشان داد میانگین صفات کمی مورد مطالعه در دامنه جنوب شرقی در هر دو گونه مقدار بیشتری را نسبت به دامنه شمالی به خود اختصاص می¬دهد و در سایت چرای سنگین این تفاوت معنی¬دار می¬باشد.
امین پورعلی کوتیانی معصومه امیرخانی
این تحقیق با هدف ارزیابی تخریب و وضعیت مرتع در چارچوب فاصله از روستا با استفاده از روش های زمینی و سنجش از دوری، در دامنه شمالی سبلان در سه روستای حیدرآباد، قلی بیگلو و ارباب کندی انجام شد. پس از بررسی¬های میدانی و با توجه به جاده¬های در دسترس نمونه برداری در هر روستا در سه فاصله 200 متری (چرای شدید)، 1000 متری (چرای متوسط) و 2000 متری (فاصله سبک)، در طول ترانسکت های 100 متری، که در طول هر ترانسک 10 پلات بصورت سیستماتیک تصادفی نمونه برداری شد انجام گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تجزیه واریانس چند متغیّره در نرم¬افزار آماری spss16 استفاده شد. از نرم¬افزار ecological methodology ve 6.2 برای محاسبه شاخص¬های تنوع و یکنواختی استفاده شد. مطابق نتایج حاصل از ارزیابی شاخص های عددی تنوع گونه ای حداکثر شاخص¬های تنوع شانون-واینر، و بریلئون و سیمپسون در دو کانون بحرانی ارباب کندی و قلی بیگلو در فاصله سوم از روستا¬ها می¬باشد همچنین شاخص¬های یکنواختی سیمپسون، کومارگو و اسمیت-ویلسون در هر کانون بحران با توجه به افزایش فاصله از آن نشان داد که در دو روستای ارباب کندی و قلی بیگلو با افزایش فاصله از کانون بحران در هر سه سایت روند افزایشی وجود دارد ولی در روستای حیدرآباد برخی از شاخص های یکنواختی با افزایش فاصله روند افزایشی نشان می دهند. نتیجه بررسی بر روی پوشش گیاهی سه کانون بحرانی در منطقه دامنه های شمالی سبلان، نشان داد که 45 گونه گیاهی، متعلق به 35 جنس و 13تیره از سه کانون بحرانی گسترش دارد. همچنین نتایج حاصل از مطالعات در کانون بحرانی قلی بیگلو نشان داد که میانگین تاج پوشش، تولید و درصد لاشبرگ در سطح احتمال 5 درصد اختلاف معنی دار وجود دارد. در مقایسه میانگین¬ پارامترها درکانون بحرانی ارباب کندی، بین پارامترهای پوشش تاجی، تراکم و درصد سنگ وسنگریزه در سطح احتمال 5 درصد اختلاف معنی دار مشاهده شد. در روستای حیدرآباد نیز به غیر از پارامترهای تولید و سنگ و سنگ¬ریزه، سایر پارامترها در فواصل مختلف و شدت¬های مختلف چرایی اختلاف معنی¬داری نشان ندادند. در گروهبندی 9 سایت مورد مطالعه با روش های آنالیز تجزیه خوشه ای به روش حداقل واریانسward))، pca و cca با فرض اینکه با نتایج این گروهبندی ها، سایت های اول هر سه کانون بحرانی (فاصله اول) در یک گروه، سایت های دوم هر سه کانون بحرانی (فاصله دوم) در یک گروه و سایت های سوم هر سه کانون بحرانی ( فاصله سوم) در یک گروه، طبقه بندی می گردند، اما مطابق گروه بندی حاصل از روش های خوشه بندی و pca مطابق فرض صورت نگرفت در مرحله آخر از روش cca نیز به منظور گروه بندی سایت ها استفاده گردید. در این روش، تا حدودی گروه بندی مورد نظر صورت پذیرفت، به گونه ای که سه سایت دوم و آخر نمونه برداری شده در هر کانون بحرانی به دلیل وجود ویژگی های اکولوژیکی و خصوصیات پوشش گیاهی مشابه، در یک گروه قرار گرفتند. اما، سایت های اول کانون های بحرانی در گروه های جدا گانه قرار گرفتند. برای ارزیابی پوشش سطحی با استفاده از سنجش از دور از 12 شاخص پرکاربرد استفاده گردید که نتایج حاصله حاکی بر عدم امکان ارزیابی پوشش سطحی کانون های بحران با استفاده از سنجش از دور دارد.
نازیلا بی باک معصومه امیرخانی
چکیده: شناخت کارکرد یک اکوسیستم طبیعی نیاز به آگاهی از مشخصه های خاکی و گیاهی آن دارد تا بتوان به عملکرد و پتانسیل آن اکوسیستم پی برد. شاخص های سطح خاک و ویژگیهای عملکردی مرتع به محققان کمک می کنند که در مورد اثرهای فعالیت های مدیریتی اعمال شده در اکوسیستم های طبیعی، قضاوت کنند. هدف از این تحقیق ارزیابی تغییرات عملکرد مدیریت های مختلف با استفاده از روش آنالیز عملکرد چشم انداز (lfa) در مراتع شمال سبلان در استان اردبیل می باشد. در این روش برای تعیین سه ویژگی عملکردی مرتع شامل پایداری، نفوذ پذیری و چرخه عناصر غذایی از 11 شاخص سطح خاک استفاده می شود. این شاخص ها عبارتند از: پوشش سطح زمین، لاشبرگ، پوشش قابل تبدیل به هوموس، پوشش کریپتوفام، شکنندگی لایه سطحی خاک، مواد فرسایش یافته، شکل های فرسایش، میکروتوپوگرافی، طبیعت سطح خاک، آزمایش پایداری در مقابل رطوبت و بافت خاک. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از روش تحلیل عملکرد چشم انداز (lfa) در محیط نرم افزار excel با استفاده از دستورالعمل تانگوی و هیندلی انجام شد. با استفاده از روش نقطه مرکز یک چهارم (pcq) سطح و حجم پوشش گیاهی فرم های رویشی در مناطق مورد مطالعه اندازه گیری شد. مقایسه شاخص پایداری خاک در سه منطقه نشان می دهد که مقدار آن در منطقه 3 برای همه فرم های رویشی بیشتر از منطقه 1و2 است و از نظر آماری دارای اختلاف معنی دار هستند ولی بین فرم های رویشی منطقه 1و2 اختلاف معنی داری وجود ندارد (05/0<p). مقایسه شاخص های نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی هر سه منطقه در همه فرم های رویشی تفاوت معنی داری نشان داد. همچنین مقدار پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر خاک لخت در منطقه 3 از وضعیت بهتری برخوردار بوده و تفاوت معنی دار را نشان می دهد. بدین ترتیب بین سه شاخص عملکردی مرتع در سه منطقه مذکور نیز اختلاف معنی داری وجود دارد. با افزایش شدت چرا خصوصیات ساختاری گیاهان مانند ترکیب گیاهی و نیز خصوصیات خاک بین گیاهان تخریب می-گردند و در منطقه دارای چرای شدید خصوصیات خاک در زیر گیاهان و بین گیاهان تخریب و گیاهان چندساله منطقه3حذف شدند. نتایج نشان می دهد تغییر ترکیب گیاهی، چیرگی گیاهان مهاجم، افزایش خاک لخت و کاهش مقاومت سطح خاک از مهمترین عوامل کاهش عملکرد مرتع در این منطقه هستند.
اردشیر پورنعمتی معصومه امیرخانی
هدف از این تحقیق برآورد تولید اولیه با داده¬های سنجش از دور در مراتع سبلان است. نمونه برداری در بهار 1392 در سطح شش تیپ گیاهی در قالب 24 واحد نمونه¬برداری به¬صورت تصادفی مشخص گردید و در هر واحد در 9 پلات به¬صورت تصادفی- سیستماتیک تولید گروه¬های گیاهی در قالب تولید گراس¬ها، فورب¬ها، بوته¬ای¬ها و تولید کل برداشت گردید. ابتدا تجزیه و تحلیل لازم جهت اگاهی از اثرات پارامترهای اقلیمی و پستی و بلندی در مقدار تولید اولیه گیاهان مرتعی سبلان در قالب فرم¬های رویشی (گراس، فورب و بوته) و تولید کل انجام شد. همبستگی بین فرم های رویشی با پارامترهای بارندگی و دما با استفاده از روش رگرسیون چندگانه در نرم¬افزار spss16 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرم های رویشی گراس ها (01/0p<)، فورب ها (01/0p<) و بوته ای ها (01/0p<) رابطه معنی داری با پارامترهای اقلیمی دارند، اما بین تولید کل با عوامل اقلیمی انتخاب شده رابطه معنی داری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد تولید گراس ها بیشتر از دو فرم رویشی دیگر تحت تأثیر عوامل اقلیمی قرار دارند و در طبقات مختلف دارای اختلاف معنی دار می باشند. بعلاوه تولید فورب ها نیز بیشتر از بوته ای ها تحت تأثیر عوامل اقلیمی انتخاب شده قرار دارند. همبستگی بین فرم های رویشی و تولید کل با پارامترهای پستی و بلندی با رگرسیون چندگانه نیز تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرم های رویشی گراس ها (01/0p<)، فورب ها (01/0p<) و بوته ای ها (05/0p<) با پارامترهای پستی و بلندی رابطه معنی داری دارند، اما بین تولید کل با این عوامل رابطه معنی داری (05/0p>) مشاهده نشد. تولید گراس ها، فورب ها و تولید کل با شیب رابطه مستقیم دارند، اما تولید بوته ای ها با افزایش شیب کاهش پیدا می کند. تولید گراس ها با افزایش ارتفاع افزایش پیدا می کند و مقدار آن در جهت شرقی نیز بیشتر از سایر جهات می باشند. تولید فورب ها با افزایش ارتفاع کاهش پیدا می کند و در جهت شرقی بیشتر از سایر جهات است. تولید بوته ها و تولید کل در طبقه ارتفاعی میانی بیشتر از سایر طبقات بوده و در جهت شمالی بیشتر از سایر جهات با توجه به مناسب بودن شرایط اکولوژیکی و تخریب کمتر می باشند. همچنین برای تعیین مهمترین عامل یا عوامل محیطی موثر در تغییر تولید، از روش تجزیه به مولفه¬های اصلی با استفاده از نرم¬افزار pc-ord4 استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین عوامل محیطی انتخاب شده بر اساس دو مولفه اول، ارتفاع، بارندگی، میانگین درجه حرارت و شیب بیشترین تأثیر را بر تولید مراتع سبلان دارند و این مولفه ها 09/83 درصد تغییرات تولید گیاهان مرتعی را در بر می¬گیرند. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل¬ همبستگی نشان داد میانگین درجه¬حرارت اثر منفی و سایر عوامل تأثیر مثبت بر تغییرات تولید دارد. برای برآورد تولید از داده¬های ماهواره لندست 8 در مراتع سبلان استفاده شد. داده¬های ماهواره¬ای مربوط به تاریخ 28 تیر 1392 و نمونه¬برداری زمینی در نزدیک¬ترین تاریخ به زمان تصویربرداری انجام گرفت. اقدامات لازم جهت پیش پردازش تصاویر ماهواره¬ای صورت گرفت و سپس 24 شاخص گیاهی با استفاده از ترکیب باندها محاسبه شدند. با استفاده از رگرسیون خطی همبستگی میان تولید فرم¬های رویشی و تولید کل مشخص گردید. نتایج نشان داد که شاخص¬های rvi، tndvi و gndvi بالاترین ضریب همبستگی را با تولید گراس¬ها، شاخص¬های pd312، io و pd311 با تولید فورب¬ها، شاخص¬های rdvi، dvi و rvi با تولید بوته¬ای¬ها و pd311، pd321 و pd312 با تولید کل را داشته و دارای رابطه معنی¬دار (01/0p<) می¬باشند. سپس با توجه به سطح معنی¬داری و رنج دینامیکی شاخص¬های انتخاب شده با نمونه¬برداری زمینی شاخص مناسب برای تهیه نقشه پهنه¬بندی تولید انتخاب شد.