علی روحانی
استادیار گروه سینما، دانشکده ی سینما و تئاتر، دانشگاه هنر، تهران، ایران
[ 1 ] - نظریه ی خاطره-زمان هانری برگسون و تأثیر آن بر روایت در سینمای معاصر ایران
مفهوم زمان و ماهیت آن، همواره چون معمایی تاریک و جذاب در برابر اندیشه ی آدمی رخ می نماید و سردرگمی و نیافتن پاسخی روشن برای این معما، دلیل جذابیت عامل زمان برای انسان ها بوده است. این مقاله قصد دارد تا علاوه بر تبیین و تحلیل مباحث معاصر در حوزه ی زمان و خاطره، به تأثیری که تأملات نظری جدید این حوزه بر روایت در سینمای مدرن ایران داشته، بپردازد.این پژوهش بر آن است که نشان دهد سینمای مبتنی بر خاطر...
[ 2 ] - بحران عقلانیت ابزاری و نمود آن در سینمای استنلی کوبریک
یکی از مفاهیم اجتماعی و فلسفی رایج در عصر جدید، مفهوم عقلانیت ابزاری است که تفاوت های مهمی با انواع عقل دارد و رواج آن به پیدایش سازمان های عقلانی یا همان نهادهای بوروکراتیک معاصر انجامیده است. مزایا و معایب غلبه ی عقلانیت ابزاری در جهان معاصر مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و هنرمندان معاصر بوده است و هریک کوشیده اند نسبت به این نوع از عقلانیت موضع گیری کنند. این تلاش ها به واکاوی بیشترِ زیستن د...
[ 3 ] - زیباییشناسی مستند انعکاسی با تاکید بر آثار ارول موریس
سینمای مستند همواره بر پایهی رابطهی مستقیم میان واقعیت و تصویر عکاسانه از جهان بیرونی، تولیدات خود را متمایز از سینمای داستانی عرضه کرده است. این رابطه در فلسفهی هنر معاصر مورد تردید قرار گرفته است. به گونهای که در چند دههی اخیر فیلمهای مستندی ساخته شدهاند که توانستهاند با به چالش کشیدن زیباییشناسی واقعگرایانهی سینمای مستند، تأکید بر اهمیت هویت و تفسیر مستندساز از واقعیت و بهکارگیری ...
[ 4 ] - واکاوی نسبت میان «گفتن» و «دیگری» در سینمای کیارستمی از منظر آرای امانوئل لویناس
این پژوهش از خلال رویارویی میان دو سنت پدیدارشناسی و ساختگرایی در نقد سینمایی و به کمک آرای امانوئل لویناس میکوشد تا چگونگی تحقق «گفتن» را در سینمای عباس کیارستمی بررسی کند. این پژوهش پس از بررسی رویکرد لویناس به مفهوم دیگری و زبان، میکوشد تا نشان دهد که چگونه پدیدارشناسی سینمایی از خلال رویکرد به فرم سینمایی و پایبندی به واقعگرایی در پی تقلیلناپذیری فردیت به کلیت بوده است که در واقع هسته...
[ 5 ] - تحلیل مفهوم دیگری زنانه در سینمای اصغر فرهادی از منظر آرای امانوئل لویناس
این مقاله فرضهای بنیادین در بازنمایی نقش زن در سینمای فرهادی را در چهارچوب غیریتِ امر زنانه در آرای امانوئل لویناس واکاوی می کند. آرای لویناس از این حیث مهم است که همواره از سوی برخی از متفکرین متهم شده که دیدگاهی سنتی دربارۀ زنان داشته است. با بازخوانی آثار فرهادی میتوان نگاه مشابهی را جستجو کرد. با این که اغلب سینمای فرهادی با ایدههایی دربارۀ بازنمایی متفاوت از زن ایرانی در ارتباط دانسته شد...
Co-Authors