مهدی اسدی
پژوهشگر پسادکتری فلسفه، دانشگاه تربیت مدرس
[ 1 ] - اتصاف خارجی معقول ثانی منطقی: بررسی موردپژوهانة پارادوکس معدوم مطلق
در منطق و فلسفة اسلامی معمولاً گفته میشود در معقول ثانی منطقی اتصاف، و بهعبارتی ظرف صدق و مطابَق، کاملاً ذهنی است. این نوشتار نشان میدهد برخی اندیشمندان مسلمان در عمل، گاهی، مثلاً در مورد مباحث پارادوکس معدوم مطلق، ناخواسته آن را نقض کردهاند. ما به تقویت این نقض خواهیم پرداخت و ادلّة قویتری بر اتصاف خارجی و عینی دستکم برخی از معقولهای ثانی منطقی، یعنی اموری که به حیث التفاتی و دلالت گرهخورده...
[ 2 ] - راهحلی به پارادوکس معدوم مطلق
در حل پارادوکس معدوم مطلق (معدوم در ذهن و خارج) راهحلهای گوناگونی مطرح شده است؛ راهحلهایی چون: اختلاف در مفهوم و مصداق و معادلهای آن که رایجترین پاسخ است؛ اختلاف در بتّی و غیر بتّی و معادلهای آن و غیره. این نوشتار با اشاره به نقدپذیری این راهحلها مدعی است راهحل درست همان شناختپذیری عدم مطلق است. این راهحل گرچه مورد توجه شمار اندکی از اندیشمندان نیز بوده است نشان خواهیم داد راهحل ا...
[ 3 ] - ریشهیابی شبهة معدوم مطلق در فلسفة یونان
در فلسفة اسلامی معمولا منظور از «معدوم مطلق» چیزی است که نه در خارج موجود است و نه در ذهن. از آنجا که در فلسفة اسلامی گفته میشود «المعدوم المطلق لایخبرعنه و لایعلم»، این «شبهه» و «پارادوکس» در اینجا به وجود میآید که همین لایخبر عنه و لایعلم خبر و علمی است از معدوم مطلق. پس معدوم مطلق همزمان هم لایخبرعنه و لایعلم و هم یخبرعنه و یعلم. به این پارادوکس «شبهة معدوم مطلق» میگویند. معدوم مطلق در...
[ 4 ] - نقدی بر مقالة «پارادوکس اخبار از مجهول مطلق: تحلیل مفهوم «خبر»»
هدف اصلی این جستار نقد و بررسی مقالهای است که پیشتر شریفزاده و حجتی با عنوان «پارادوکس اخبار از مجهول مطلق: تحلیل مفهوم «خبر»» در همین مجله به چاپ رساندهاند. این مقاله با وجود برخورداری از برخی نکات مثبت دربردارندة چندین نکتة قابل نقد است. ما نکات قابل نقد را گزارش میکنیم و میسنجیم؛ مواردی چون تعبیر «حکمناپذیری» در مجهول مطلق، عدم اعتبار ارجاع به قراملکی و جاهد در نقد راهحلهای پیشینان...
[ 5 ] - بررسی راهحل ویتگنشتاین به واقعیت سلبی
دشوارۀ واقعیت سلبی این است که گرچه وجود صدقساز، نفسالامر و متعلق گزارۀ ایجابی صادقی چون «تهران پایتخت ایران است» در خارج هیچ مشکلی ندارد، وجود متعلق گزارۀ سلبی صادقی چون «تهران پایتخت ایرلند نیست» در خارج بسیار مشکلساز و خلاف شهوده بوده و در واقع نوعی ثبوت معتزلی است. از آنجا که ویتگنشتاین از اندیشمندانی است که برخلاف پندار رایج، بسیار درگیر مسائل عدمی بوده است و به مهمترین مسألۀ آن، یعنی ...
[ 6 ] - تحلیل معانی گوناگون وجود بهوسیلۀ معانی مختلف عدم
مفهوم موضوع اصلی فلسفه (وجود) بخاطر ادعای بداهت معمولاً چندان نتوانسته است تحلیل گردد. با این همه، گاه اشاره میشود که وجود آن است که در برابر عدم و طارد آن است. اما کدام وجود در برابر کدام یک از معانی مختلف عدم؟ پس نخست باید به معانی گوناگون عدم رسید تا با سنجش معانی گوناگون وجودهای مقابلشان و پالودگی آنها از انواع و اقسام اعدام، وجود ناب مطلوب فلسفه به دست آید؛ وجودی که هیچ شائبهای از ...
[ 7 ] - وجود محمولی و اشارهپذیری
این نوشتار به گزارش و بررسی یکی از مهمترین دیدگاهها در رد وجود محمولی، یعنی بحث اشارهپذیری/ اشارهناپذیری، میپردازد. همچنین نشان میدهد اغلب ادعاهای زیر از قوت چندانی برخوردار نیستند: 1. وجود مطلقاً محمول نیست؛ 2. وجود محمول منطقی نیست؛ و حتی، از جهاتی، این ادعای معتدلتر که میگوید: 3. گرچه وجود بهصورت موضوع ـ محمولی محمول منطقی نیست، میتوان آن را محمول منطقی بهشمار آورد. برای این منظو...
[ 8 ] - نقدی بر واقع سلبی و برخی نظریههای ثبوت: مشکل تسلسل
در این مقاله نخست به گزارش و تحلیل مختصر ادعا و ادلة ثبوت معتزلی، دیدگاه سابق راسل دربارة شیء اعم از وجود در مبادی ریاضیات، و دیدگاه بعدی راسل دربارة واقعیت سلبی خواهم پرداخت، سپس به این مسئله اشاره خواهیم کرد که به علت پویایی و احیای چنین دیدگاههایی، حتی در سالهای اخیر، بایسته است از نو به تحلیل و نقد جدی دیدگاههایی چون واقع سلبی و نظریههای ثبوت پرداخته شود و در رد آنها صرفاً به حس شهودی...
[ 9 ] - نفسالامر نزد ارسطو
مسألة اصلی این جستار آن است که: «نفسالامر» و مطابَق صدق نزد ارسطو به چه معنا است؟ در پاسخ به این مسأله نخست قویترین نسخة «نفسالامر» اندیشمندان برجستة مسلمان، یعنی «نفسالامر» بهمعنای خود واقع و ظرف ثبوت اشیای مربوطه، را در ارسطو ریشهیابی میکنیم. سپس در بررسی «نفسالامر» ارسطو به روش عقلی و بهگونهای نظاممند آثار او را تحلیل میکنیم و به استخراج دیدگاه او و نقد آن میپردازیم. همچنین، از ...
[ 10 ] - بررسی دیدگاه ابنسینا دربارۀ حیث التفاتی به گذشته و آینده
در این نوشتار به بررسی دیدگاه ابنسینا دربارۀ دشوارۀ حیث التفاتی و صدق خبر در مورد گذشته و آینده می-پردازیم، که در آن متعلَّق معرفت وجود ندارد. نشان خواهیم داد که پیوند شدیدی بین حیث التفاتی مشهور علم و صدق خبر وجود دارد و ما میتوانیم در مشخص کردن دیدگاه ابنسینا از هر دو بحث یاری جوییم. سپس به تعارضی در حیث التفاتی نزد ابنسینا اشاره میکنیم: در علم به معدومهای مثل زمان آینده، او نخست میگوی...
Co-Authors