آزاده اسلامی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی
[ 1 ] - تا جزایر ناخودآگاه تحلیل پنج داستان از مثنوی
«تا جزایر ناخودآگاه» نوشتاری است تحلیلی دربارۀ پنج داستان مهم از دفتر اول مثنوی مولوی. تأویل این پنج داستان («شاه و کنیزک»، «وزیر و شاه جهود متعصب مسیحیکش»، «شیر و نخچیران»، «طوطی و بازرگان»، «پیر چنگی و عُمر») دربرگیرندۀ ساختار مشترکی از دیدگاه تأویل است. تأویل، با توجه به نشانههای موجود در متن، میتواند پلی باشد از جهان صورت به عالم معنا. درحقیقت در تأویل، معنا کشف نمیشود، بلکه بازآفری...
[ 2 ] - بررسی و مقایسۀ شیوۀ بیان مؤلفههای عرفانی در رمانهای فرانی و زویی و روی ماه خداوند را ببوس
این نوشتار به بررسی و مقایسۀ شیوۀ بیان آموزههای عرفانی در رمان فرانی و زویی نوشتۀ جی. دی. سالینجر و رمان روی ماه خداوند را ببوس اثر مصطفی مستور، میپردازد. این دو اثر به دلیل بیان اندیشهها و آموزههای عرفانی، وجوه مشترکی با هم دارند. هدف از این پژوهش، یافتن وجوه اشتراک و افتراق میان دو اثر مذکور در شیوۀ بیان آموزههای عرفانی و بررسی و تحلیل آنهاست. در این نوشتار نشان دادهشده است که هر دو رم...
[ 3 ] - وحدت راویها در رمان منِ او و خلق مضمون عرفانی (با تکیه بر مؤلّفههای پسامدرن)
دربارۀ پستمدرنیسم نمیتوان تعریف جامع و مشخّصی ارائه داد. امّا با تمام اختلاف نظرها در این زمینه، ویژگیهای مشترکی هست که بر اساس آنها، میتوان اثر پستمدرن را از غیرِ آن تا حدّی شناسایی و مرزبندی کرد. رمان «منِ او» نوشتۀ رضا امیرخانی از رمانهای برجستۀ فارسی است که شگردهای روایی پیچیده و منحصر به فردی دارد. از ویژگیهای این رمان، حضور پررنگ و برجستۀ مؤلّفههای پستمدرن است. شناخت و بررسی این مؤلّفه...
[ 4 ] - هستیشناسی پسامدرن در داستان «من دانای کل هستم» براساس نظریۀ برایان مکهیل
در این نوشتار، داستانِ کوتاه «من دانای کل هستم»، از مصطفی مستور بر مبنای نظریۀ مکهیل، بررسی میشود. داستان مذکور، ویژگیهایی پستمدرن و ظرفیت تحلیل بر اساس این نظریه را دارد. مکهیل، پستمدرنیسم، را ادامۀ مدرنیسم میداند. او از سه عنصر «امر غالب»، «معرفتشناسی» و «هستیشناسی» استفاده میکند. به اعتقاد او امر غالب در داستان مدرن، معرفتشناسی و در داستان پستمدرن، هستیشناسی است. این نوشتار نشان ...
[ 5 ] - تحلیل تطبیقی تصاویر بلاغی عشق، غم و مرگ در اشعار سهراب سپهری و مولوی
از میان شاعران صاحب سبک معاصر، سهراب سپهری شاعری است که شعرهایی با رنگ و بو و نگرش عرفانی دارد. با توجّه به عرفانی بودن برخی از این اشعار و نیز سرآمد بودن سپهری در میان شاعران عصر خود، بررسی مقایسهای میان عناصری چون عشق، غم و مرگ در اشعار سپهری و مولوی میتواند نشان دهد چه شباهتها و تفاوتهایی در نگاه این دو شاعر وجود دارد. این سه عنصر از عناصر اصلی و مفاهیم مشترک انسانی است که نوع نگاه شاعران ...
Co-Authors