حسن فتحزاده
استادیار دانشگاه زنجان
[ 1 ] - دریدا و واسازی استعاره
درباره جایگاه استعاره در فلسفه دو دیدگاه رایج است؛ برخی از فلاسفه (بیشتر فیلسوفان تحلیلی) استعاره را قابل حذف دانسته، ایدهآل فلسفه را در متونی عاری از استعاره و مبتنی بر کاربرد دقیق و تحتاللفظی کلمات میبینند. برخی دیگر، استعاره را غیرقابل حذف و اساس مفاهیم فلسفی به شمار میآورند. دیدهگاه دوم معمولاً به فروکاهی فلسفه به سخنوری صرف، و در نتیجه اسطورهای، شاعرانه و غیردقیق دانستن...
[ 2 ] - انقلاب در زبان: مبانی نظریهی معنا نزد کریستوا
نظریۀ معناکاوی کریستوا را میتوان متأثر از دو گرایش پدیدارشناسی و روانکاوی دانست. درواقع کریستوا با بیان عملکرد معنازایی یا به عبارتی مواجهۀ فرایندهای دلالت (امر نشانهای و امر نمادین) به پدیدارشناسی و روانکاوی بازگشتی انقلابی دارد. وی برای عمقدادن به تفسیر معنا، و شرح و تفسیر امر نمادین به پدیدارشناسی رجوع میکند و امر نشانهای را از روانکاوی فروید به ارث میبرد. کریستوا با برداشت خود از پدیدار...
[ 3 ] - خاستگاه ارزشها از نگاه نیچه
نیچه، وجوهی دوگانه برای خاستگاه ارزشها در نظر میگیرد. از یک طرف، وی بهنوعی وفاداری خویش را به نمایانترین رویۀ اندیشۀ غرب، یعنی این اندیشه که جهان را به مثابۀ یک کل در نظر میگیرد، نشان داده و بدین ترتیب، جهان را بهمثابۀ نیروهای کنشی و واکنشی در نظر گرفته است که زندگی را به وجود میآورند. زندگی از نگاه وی، زندگی نوعی بایستن را درون خود دارد که ما را ناگزیر از بهکاربردن ارزشها میکند و آنگ...
[ 4 ] - حل تعارضهای اخلاقی در تجربه پدیدارشناسانه ماندلباوم
حل نزاعها و تعارضهای اخلاقی از اهداف هر نظریه اخلاقی است که بهنوعی بر وجود عناصر مطلق در احکام اخلاقی اصرار میورزد. نظریههای وظیفهگرایانه در اخلاق از آنرو که به وجود احکام مطلق و وظایف مستقل از فاعل اصرار دارند بیش از دیگر نظریهها درپی حل چنین نزاعهایی هستند. سنتهای مختلف فلسفی اعم از قارهای و تحلیلی با روشهای خاص خود به دنبال حل این معضل هستند. موریس ماندلباوم فیلسوف تحلیلی امریکای...
[ 5 ] - نظریۀ صدق در پدیده شناسی هوسرل
پدیدهشناسی با خروج از رویکرد طبیعی و کنار نهادن فرض جهان خارج به بازبینی گستردهای در مفاهیم، مسایل و روشهای کلاسیک میانجامد که یکی از مهمترین آنها مفهوم «صدق» است. خواهیم دید که با وجود تأکید هوسرل بر استفاده از «مطابقت» در معرفی صدق، و برخلاف نظر مفسرین همچون دیوید بل، پدیدهشناسی به تعدیلی در مفهوم «اوبژه» میانجامد که عملاً سخن گفتن از مطابقت را منتفی م...
[ 6 ] - در پاسخ به «چرایی»
در پاسخ به چراییِ پدیدهها دست به تبیین آنها میزنیم، و تبیین چیزی نیست جز نسبت دادن پدیدهها به پدیدههای شناختهشدهی دیگر و در نهایت طرح نظریهای فراگیر جهت وحدت بخشیدن میان پدیدههای متکثر. در این مقاله ابتدا از رویکرد وحدتانگارانه به معرفت دفاع میشود و در ادامه با پرداختن به بحث شیانگاری کلمه، جلوی پیشداوریهای واقعگرایانه گرفته میشود.
[ 7 ] - هنر بدون متافیزیک: خوانشی پساساختارگرایانه از هنر
هنر مدرن منادی دوران جدیدی است، دوران تعلیق و وانهادگی؛ دورانی که در حوزههای عمومیتر پستمدرن نامیده میشود. پساساختارگرایی اندیشهی چنین دورانی است، دورانی که انسان به سرشت تاریخی خود پی میبرد و از بند لوگوس میگسلد. اما این وانهادگی، برخلاف تصور رایج، زندگی را با نسبیت محض و بیمعنایی مواجه نمیسازد. میخواهیم ببینیم در اندیشهی پساساختارگرا چه بر سر هنر میآید. در واقع «هنر بدون لوگوس» مو...
Co-Authors