سید جمال سامع
دانشجوی دوره دکتری فلسفه دانشگاه اصفهان
[ 1 ] - تحلیل رابطه دوجانبهی تاویل ساختارشکنانه حقیقت اندیشی افلاطون و تاریخ حقیقت نزد هایدگر
حقیقت از کلیدی ترین مفاهیم فلسفهی هایدگر است به طوری که بخش عمده آثار هایدگر را میتوان در پرتوی این مفهوم کلیدی تفسیر کرد. پژوهش بر عهده خود مینهد تا بر تمرکز بر روی کتابهای آموزه افلاطون در باب حقیقت و ذات حقیقت تصویری روشن از ساختارشکنی تاریخ حقیقت نزد هایدگر ارایه دهد. ادعای اصلی هایدگر در این دو کتاب این است که مجال یافتن اعاده حقیقت در معنای نامستوری مستلزم شناسایی دقیق انحراف حقیقت در...
[ 2 ] - واکاوی جایگاه زبان در افق هستیشناسی تودستی هایدگر
زبان در زمرۀ بحثبرانگیزترین موضوعات فلسفی سدّۀ بیستم است. مارتین هایدگر یکی از فیلسوفان این سدّه است که به زبان و توانش آن اهمیّت ویژهای داده است. مقالۀ حاضر سعی میکند تا جایگاه زبان در فلسفۀ هایدگر را در ارتباط با هستیشناسی تودستی وی بررسی کند. استدلال میشود که این هستیشناسی تأثیر قاطعی بر تلقی هایدگر از زبان داشته است. منظور از هستیشناسی تودستی نحوهای از مواجهۀ عملی با اشیاء درون جهانی ...
[ 3 ] - تفسیر از آن خویش کنندۀ اخلاق نیکوماخوس به مثابۀ راهبر پدیدارشناسی هرمنوتیک هایدگر جوان
ارسطو از فلاسفه تأثیرگذار بر روی تفکر هایدگر جوان است. هدف مقاله حاضر روشن کردن بخشی از این تأثیرگذاری است. هایدگر در خلال سالهای ۱۹۲۲-1926 عمیقا به فلسفه ارسطو میاندیشد. اخلاق نیکوماخوس اثری از ارسطو است که بیش از سایر آثار، مورد توجه هایدگر قرار گرفته است. برای درک مواجهه هایدگر در این سالها با تفکر ارسطو بر روی سه اثر مهم این دوره « پدیدارشناسی در ارتباط با ارسطو» به سال ۱۹۲۲، «مفاهیم بنی...
Co-Authors