عطیه زندیه

استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه شهید مطهری

[ 1 ] - شیوة دیالکتیکی سقراط در مواجهه با تعریف دینداری و تأثیر آن برتثبیت عقیده پیرس

بازشناسی عقاید و باورهای صحیح از خطا وکافی از ناکافی، یکی از دلمشغولی‌های عمده فلاسفه است. در این مقاله از آرای دو تن از فلاسفه‌ای که در این مورد به بحث پرداخته‌اند سخن به میان خواهد آمد. پیرس، مؤسس پراگماتیسم در قرن بیستم، از چهار روش تثبیت عقیده سخن می‌گوید: جزمی، سلطه جو، پیشینی و علمی. وی پس از معرفی و ذکر محاسن و معایب این روش‌ها، در پایان، روش علمی را به عنوان روش برتر برمی‌گزیند. از آنجا...

[ 2 ] - وجوه عقل و کارکردهای نظری و عملی آن در اندیشـة امـام خمینی(س)

انسان، موجودی صاحب عقل است که فرآورده‌های عقلانی او، در دو ساحتِ «نظر و عمل» رهگشای طریق زندگی اویند. این دو ساحت از دیرباز اندیشمندان را به تفکّر واداشته است. ارسطو بر این اساس، حکمت را به دو بخش نظری و عملی تقسیم کرده که این تقسیم بندی بر تقسیم عقل به نظری و عملی، مبتنی است. نحوة ارتباط این دو ساحت و استقلال یا وابستگی آنها به یکدیگر و میزان تأثیر و تأثر آنها نسبت به یکدیگر از اهدا...

[ 3 ] - مربیان باطنی و خارجی سعادت انسان در اندیشه امام خمینی(س)

انسان موجودی پیچیده است که به دلیل قوای متعددش توانایی سیر وجودی در کلیة عوالم خلقت را داراست. او می‌تواند سیری رو به تعالی داشته باشد به طوری که از فرشتگان الهی سبقت گیرد و از آنها در گذرد یا سیری قهقرایی داشته باشد و چنان پای در خاک گرفتار بماند که از هر حیوانی پست‌تر گردد. اینگونه است که انسان‌ها در روز رستاخیز به صورت شقی و سعید (هود: 105) در پیشگاه الهی حاضر می‌شوند. در این مس...

[ 4 ] - از جسمانیت تا روحانیت: مقایسه آرای ملاصدرا و امام خمینی(س) در حدوث نفس

یکی از مسائل مطروحه پیرامون نفس، کیفیت آن از حیث حدوث جسمانیت و روحانیت آن است. نظر دو حکیم اسلامی، یعنی ملاصدرا و امام خمینی در مورد این مسأله در این مقاله مورد مقایسه قرار گرفته است. در این نوشتار، ابتدا در مورد ذومراتب بودن و نشآت نفس (از جسمانیت تا روحانیت) که مورد ادعای دو حکیم مسلمان است مباحثی مطرح گشته و در ادامه براهین دوازدگانه‌ای را در سه دسته اصلی مطرح و باطل می‌کنند: 1) بطلان ا...

[ 5 ] - صادر نخستین از دیدگاه امام خمینی(س)

طرح مسأله صادر نخستین در فلسفه و عرفان، باعث تضارب آرای متوغلان در هر یک از این علوم، و همچنین این علوم با یکدیگر شده است. اختلاف آرا زمانی شدیدتر می‌شود که عارفان متفلسف و متفلسفان عارف به جمع  رأی فلاسفه و عرفا می‌پردازند. در این مقاله، رأی حضرت امام خمینی(س) در مورد صادر نخست در چهار محور پیگیری می‌شود: 1) قاعده الواحد لایصدر عنه إلا الواحد؛ 2) نظر فلاسفه در مورد صاد...

[ 6 ] - تجرد و فوق تجرد ( نفس ناطقه از منظر امام خمینی(س) و ملاصدرا)

بحث از تجرد نفس انسانی یکی از مهم‌ترین مباحث در انسان‌شناسی است. در این نوشتار، این مقوله از دیدگاه مؤسس حکمت متعالیه، صدرالمتألهین، و یکی از پیروان مکتب فلسفی او، امام خمینی، مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده پس از ذکر مباحث مقدماتی، براهین تجرد نفس را در دو حوزة «براهین عقلی» (در هشت برهان) و «براهین نقلی» (در 5 برهان) مورد بحث قرار داده است. امام خمینی در براهین عقلی بیشتر بر نظ...

[ 7 ] - شاخه زرین فریزر و ملاحظات ویتگنشتاین بر آن (عمل دینی و نحوه شکل گیری آن)

یکی از دل مشغولی های ویتگنشتاین در سراسر دوران زندگی اش مساله دین بود او بیشتر به زبان باور دینی می پرداخت. اما فریزر با نگارش شاخه زرین ویتگنشتاین را برانگیخت تا علاوه بر باور دینی از عمل دینی نیز سخن بگوید. فریزر با محور قرار دادن چگونگی سلطه انسان بر طبیعت، ادوار زندگی انسان را به سه دوره جادو، دین و علم تقسیم می کند. وی دو دوره اول را دوران کودکی و دوره سوم را دوره بلوغ انسان برای غلبه بر ط...

[ 8 ] - نقدی بر کتاب «ویتگنشتاین و غایت فلسفه: نه نظریه و نه درمان»

هر علمی از طریق مبانی آن شناخته می‌شود. یکی از مبانی علم که در شناخت آن بسیار اثرگذار است «غایت» علم است. در فلسفه نیز فلاسفه بر اساس تعریفی که از آن دارند غایتی برای فلسفه در نظر می‌گیرند. در این مقاله بر نظر ویتگنشتاین در مورد غایت فلسفه تمرکز شده است. محور اصلی برای وصول به این مقصد، کتاب ویتگنشتاین و غایت فلسفه: نه نظریه و نه درمان، اثر دنیل هوتو است که وی در آن  به بیان «غایت فلسفه» از نظر...

[ 9 ] - اصل پراگماتیکی: عالی‌ترین مرحلة وضوح در پراگماتیسم پیرس

«اصل پراگماتیکی» مبنای پراگماتیسم پیرس است. او در تأسیس این اصل تحت تأثیر دکارت و اصطلاح «وضوح» او، و کانت و معنای «پراگما» از سوی اوست. پیرس ابتدا وضوح را از منظر دکارت و لایب‌نیتس معنا می‌کند، اما آنها را کافی ندانسته و مورد انتقاد قرار می‌دهد. پس از آن، اصل پراگماتیکی  خود را ارائه می‌دهد و آن‌را به‌عنوان عالی‌ترین مرحلة وضوح معرفی می‌کند. او در نامگذاری این اصل واژة «پراگما» (‌نه پراکتیک) ر...

Co-Authors