محمدمهدی اردبیلی
[ 1 ] - ردیابی و واکاوی مفاهیم اسپینوزایی در پدیدارشناسی روح هگل
بهویژه بر اساس آثاری که هگل در آنها مستقیماً به اسپینوزا اشاره میکند (مانند منطق و درسگفتارهای تاریخ فلسفه). ما در این تحقیق میکوشیم کار دشوارتری انجام دهیم: مفاهیم اسپینوزاییِ کتاب اخلاق را دقیقاً در همان مقطعی از فلسفة هگل ردیابی میکنیم که هیچ نامی از اسپینوزا در میان نیست، یعنی در پدیدارشناسی روح. جستوجو در زبانهای متفاوت نشان میدهد که هیچ کتاب یا مقالهای تاکنون پژوهش خود را مشخصاً و م...
[ 2 ] - بازخوانیِ انتقادی عناصر مفهومی اندیشۀ کییرکهگور بر مبنای ضدیتش با نظام هگلی
سورن کییرکهگور متفکر تاثیرگذار دانمارکی را به عنوان پدر اگزیستانسیالیسم، منتقد بزرگ فلسفۀ هگل و مدافع پرشور ایمان میشناسند. دربارۀ اندیشۀ وی تاکنون آثار متعددی منتشر شده است. مقالۀ حاضر اما در تلاش است تا اندیشههای کییرکهگور را در پرتو ضدیتش با نظام هگلی بازخوانی کند و در نتیجه، با برجسته کردن وجوه اختلاف کییرکهگور و هگل خواهد کوشید تا کییرکهگور را به عنوان یکی از نظامستیزترین متفکرا...
[ 3 ] - هگل، هایدگر و مسالۀ زمان
هرچند هگل نخستین کسی نبود که پای تاریخ را به فلسفه باز کرد، اما بیتردید جایگاه تاریخ در متافیزیک تا پیش از هگل هیچگاه چنین والا نبوده است. هگل تاریخ را وارد جوهر و جهان کرد؛ به این معنا که جوهر ذاتا پدیدهای تاریخی است و تاریخ همانا تجلی روح جهان است. تقریبا صد سال پس از هگل، فیلسوف دیگری سربرآورد که به تعبیری مفهوم تاریخ و رابطۀ آن با هستی را احیا کرد. وی تلقی غیرتاریخی پدیدارشناسی استادش هو...
[ 4 ] - هگل بعد از نیچه: نقد و بررسی کتاب فراسوی هگل و نیچه اثر الیوت ل. ژورست
هگل و نیچه عمدتاً بهمنزلة دو قطب مخالف در فضای فکری و فلسفی قرن نوزدهم معرفی شدهاند. نیچه منتقد سرسخت دیالکتیک هگلی و مخالف تمامعیار متافیزیک مدرن معرفی شده است که هگل نمایندۀ تاموتمام آن است. این تصویر از نیمۀ دوم قرن بیستم رفتهرفته رنگ میبازد. هرچند هگل را نقطۀ اوج متافیزیک مدرن و نیچه را منتقد متافیزیک و آغازگر پستمدرنیسم میدانیم، آیا شباهتها و همخوانیهای مفهومی و فلسفی میان آن دو...
[ 5 ] - ماجرای به اوج رسیدن و فروپاشیِ سوژۀ مدرن نقد کتاب فلسفۀ فرانسوی و آلمانی
مفهوم سوژه، در کنار مفاهیمی از قبیل ابژه، خدا و جوهر، یکی از مهمترین مفاهیم تاریخ فلسفه به شمار میرود. هر کدام از این مفاهیم را میتوان برای روایت کردنِ قسمی تاریخ فلسفه دستمایه قرار داد. این دقیقاً همان رسالتی است که رابرت سی. سالِمَن در کتاب «طلوع و افول خود (جلد هفتم از تاریخ فلسفۀ غرب آکسفورد)» برای خود تعیین کرده است (Solomon 1988). او تاریخ سوژه، یا به تعبیر خودش، «تاریخِ خود» را از آغاز اید...
[ 6 ] - معنای فرهنگ (Kultur و Bildung) در فلسفۀ نقادی کانت
برداشت کانت از فرهنگ، عمدتاً به آثار متاخر او در حوزۀ تاریخ، انسانشناسی و غایتشناسی محدود شده است. همچنین به دلیل استعمال مبهم و نامنظم اصطلاحات Kultur و Bildung (و آمیختن آنها با مفاهیمی همچون Zivilisation و Erziehung) در نیمۀ دوم قرن هجدهم، در فضای فکری آلمان، عمدتاً فهم معنای فرهنگ بسیار مبهم و مناقشهبرانگیز است. لذا مقالۀ حاضر، نه تنها محدودۀ بحث خود را به دورۀ نقادی کانت و سه نقد اصلی او ...
Co-Authors