فاطمه شهیدی

مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران

[ 1 ] - نسبت امر «ممکن» با «زمان» و «قوه» در فلسفۀ فارابی

آنچه ابن سینا در ذکر معانی مختلف امکان (عام، خاص و اخص) ذکر می کند و امکان استقبالی را معنی مستقلی از امکان می شناسد، در آثار فارابی سابقه ندارد. فارابی در آثار منطقی اش ممکن را هم دارای نسبت با مقاطع مختلف زمان می داند (به معنی لاوجود یا وجود در زمان حال و نامعلومِ ذاتی بودنِ وجود یا لاوجودش در آینده) هم دارای قوه. این نشان می دهد که او امکان را دارای یک معنا و یکسان با امکان استقبالی و امکان اس...

[ 2 ] - «موجود» و «وجود» در کتاب الحروف فارابی

فارابی در کتاب الحروف سه معنا برای موجود ذکر می‌کند که عبارت‌اند از «مقولات»، «صادق» و «منحاز بماهیة ما فی الخارج» و دو معنای آخر را به عنوان معانی اصلی موجود معرفی می‌کند. او جهت حفظ جایگاه فلسفی معنای اصطلاح «موجود»، کاربرد آن را به عنوان رابط بین ماهیت موضوع و محمول در قول جازمه موجبه، در زبان عربی جایز و هم‌ردیف افعال وجودی مانند کان‌یکون می‌داند. فارابی موجود -به معنای منحاز بماهی...

[ 3 ] - تصحیح و تحقیق آغازۀ کتاب الحروف فارابی درباب «مقوله» و جایگاه آن در علوم و صنایع

کتاب الحروف فاربی از مهم‌ترین آثار متافیزیکی در تاریخ فلسفۀ اسلامی است که نشان می‌دهد تفکّر فلسفی در عالم اسلام در ابتدای راه خود چه نسبتی با اندیشۀ ارسطویی دارد. در این اثر ضمن توضیح اصطلاحات مختلف فلسفی و اقتضائات مختلف این اصطلاحات در زبان و جامعۀ عربی مباحث فلسفی مهم و بدیعی طرح شده‌ است. الحروف علاوه بر این حاوی مباحث مختلفی در باب پیدایش زبان، فلسفه، دین، سیاست و اجتماع است که باعث شده مور...

[ 4 ] - بررسی مقایسه ای موضوع فلسفۀ اولی در فلسفۀ فارابی و حکمت متعالیۀ ملاصدرا

محوریت «موجود» درفلسفۀ ارسطو و بتبع آن درفلسفۀ فارابی، به «وجود» در حکمت متعالیۀ ملاصدرا تحول یافت. بر همین اساس، مسئلۀ اصلی این پژوهش، تبیین تطور موضوع فلسفه از «موجود» به «وجود» است. در مرحلۀ بعد بررسی عوامل این تطور، مورد توجه است. ماحصل این مطالعۀ مقایسه­ای، آن است که هرچند فارابی با انتخاب «موجود بما هو موجود» به عنوان موضوع فلسفه، توانست از تنوع نظرات شارحان ارسطو (درمورد مواضع چهارگانه ا...