علی فتحی قرخلو
استادیار گروه فلسف پردیس فارابی دانشگاه تهران
[ 1 ] - از فلسفة علم تا فلسفة علوم انسانی (درآمدی بر فلسفۀ علومانسانی از نظرگاه هیدگر)
پرداختن به فلسفة علوم انسانی بدون طرح بحث از فلسفة علم امکانپذیر نیست. هیدگر هرچند بهصراحت به فلسفة علوم انسانی ورود نکرده است، با توجه به ایدههایی که در باب فلسفة علم طرح کرده و نیز از طریق تتبع در مطاوی برخی آثار و درسگفتارهای وی، امکان طرح پرسش از فلسفة علوم انسانی وجود دارد. با عنایت به مناقشاتی که پدیدارشناسی هرمنوتیکی هیدگر درحوزة علم ایجاد کرده است و نیز تحلیلی که...
[ 2 ] - فلسفه، فلسفه است؛ نقب و نقدی بر چیستی فلسفههای مضاف
چند صباحی است اصطلاح «فلسفههای مضاف» وارد ادبیات فلسفی معاصر ما شده است و متعاطیان این حوزه سعی بلیغی در تبیین و توضیح مقاصد و اَغراضشان از جعل و تألیف این عنوان نوپا مصروف داشتهاند. در این جستار کوشیدهایم تا معضلات و معایب چنین رهیافتی را در فلسفه با توجه به خاستگاه آن بیان کنیم و در نهایت، با عنایت به این که فلسفه یک علم کلی بوده که موضوع آن «وجود من حیث هو وجود» است، نشان دادهایم که تنوع ...
[ 3 ] - از خودآیینی اخلاق مُلکی تا دگرآیینی اخلاق ملکوتی (نگاهی نو به گونههای مختلف مناسبات میان دین و اخلاق)
یکی از پرسشهایی که همواره ذهن متفکران را به خود مشغول کرده، ارتباط بین دین (شرع) و عقل بوده است. در جهان اسلام هم به این مسئله پرداخته شده و بهطور ویژه موضوع حسن و قبح در حوزة اخلاق بحث شده است. در این مقاله گونههای مختلف مناسبات میان اخلاق و دین مطرح خواهد شد و هر یک از این رویکردها نقد و بررسی میشود و در نهایت با نگاهی نو به دیدگاه مختار پرداخته خواهد شد که بر اساس آن با تفکیک میان اخلاق ...
[ 4 ] - در جستجوی کدام معنا؟ (نقد و بررسی دیدگاه کامو درباب معنای زندگی)
آیا زندگی ارزش زیستن دارد؟ کامو از جمله اندیشمندان معاصری است که فلسفه را ازنو به محضر این پرسش سقراطی فرامیخواند. بنابر نظرگاه او، بحران امروز بشر ناشی از بحران معنی در ساحت زندگی است، ازاینروی او کوشیده است از رهگذر آگاهی انسان از بیبنیادی خویش و نفی هر نوع رهیافت غایتانگارانه به زندگی (ازطریق نظامهای مابعدالطبیعی و مکاتب دینی) راه را برای فهم نیستانگاری و پوچی حیات بشر فراهم آ...
[ 5 ] - بررسی و تطبیق روش «تحلیل گفتمان» بر فلسفة سیاسی متعالیه صدرا
هدف پژوهش حاضر این است که با روش «تحلیل گفتمان» و با استفاده از فضای حاکم بر نظام فلسفی صدرا، تقریر و تفسیر همدلانهای از اندیشة سیاسی او ارائه دهد. در این راستا، خاستگاه تاریخی، مبادی و اصول کلی نظریة تحلیل گفتمان مورد مطالعه قرار گرفته و چگونگی کاربرد آن در نظام فلسفی صدرا بررسی شده است. نتایج این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شد، نشان داد که اگر نظام حکمی صدرا را به عنوان یک هویت گفتما...
Co-Authors