هایدگر و گادامر: دو رویکرد به مفهوم حقیقت نزد افلاطون

Authors

Abstract:

حقیقت در فلسفة هایدگر، یکی از مضامین اساسی است. وی از آغاز اندیشة خویش کوشید مفهوم بنیادی‌تری از حقیقت عرضه کند و در طول فعالیت فلسفی خویش رویه‌های گوناگونی در این خصوص در پیش گرفت. با وجود این هرگز از این بصیرت اساسی خویش دست نکشید که حقیقت ἀλήθεια است؛ یعنی کشاکش میان پوشیدگی و آشکارگی. به‌علاوه، هایدگر معتقد است در فلسفة افلاطون، تحولی در ذات حقیقت پدید آمده، به‌طوری که حقیقت به «درستی» مبدل شده است. از دیدگاه هایدگر، این تحول منشأ «فراموشی وجود» است. گادامر در مقابل بر آن است که افلاطون به‌واقع قائل به حقیقت بنیادی ἀλήθεια بوده است و رأی هایدگر دایر بر این‌که اندیشة افلاطون لاجرم منجر به فراموشی وجود و سوبژکتیویسم مدرن می‌شود، رأی صوابی نیست. گادامر در اثبات دیدگاه خود راهبردهای گوناگونی در پیش می‌گیرد. در این مقاله به جایگاه ایدة خیر در نظریة مُثُل و مفهوم دیالکتیک در نامة هفتم افلاطون اشاره خواهیم کرد و خواهیم کوشید همراه با گادامر نشان دهیم که در اندیشة افلاطون امکاناتی نهفته است که می‌توانند وی را از انتقادات هایدگر مبرا سازن.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

تحلیل رابطه دوجانبه‌ی تاویل ساختارشکنانه حقیقت اندیشی افلاطون و تاریخ حقیقت نزد هایدگر

حقیقت از کلیدی ترین مفاهیم فلسفه‌ی هایدگر است به طوری که بخش عمده آثار هایدگر را می‌توان در پرتوی این مفهوم کلیدی تفسیر کرد. پژوهش بر عهده خود می‌نهد تا بر تمرکز بر روی کتاب‌های آموزه افلاطون در باب حقیقت و ذات حقیقت تصویری روشن از ساختارشکنی تاریخ حقیقت نزد هایدگر ارایه دهد. ادعای اصلی هایدگر در این دو کتاب این است که مجال یافتن اعاده حقیقت در معنای نامستوری مستلزم شناسایی دقیق انحراف حقیقت در...

full text

بررسی مفهوم هنر به منزله بازنمایی نزد هانس گئورگ گادامر

مفهوم بازنمایی نسبتی دیرینه با تعریف هنر دارد. این مفهوم در کهن‌ترین اندیشه‌های فلسفی، از عناصر ذاتی هنر دانسته می‌شد. اما شکل‌گیری صورت‌های جدید هنری به تدریج به منسوخ شدن آن منجر گردید. هانس گئورگ گادامر، در قرن بیستم، در حالی دوباره سخن از این نظریه به میان می‌آورد که بسیاری از نظریه‌پردازان در جامعیت آن دچار تردید بودند و یا آن را نظریه‌ای ناکافی برای هنر می‌دانستند. نوشتار حاضر تلاشی است ب...

full text

مفهوم بازی نزد گادامر به مثابه بدیلی برای آگاهی زیباشناختی

بررسی مفهوم «بازی» در عرصة هنر نزد گادامر موضوع اصلی این نوشتار را تشکیل می­دهد. در این نوشتار سعی بر این است که نشان دهیم که استفادة گادامر از مفهوم بازی در عرصة هنر و زیباشناسی تا چه حد می‌تواند از نتایج سوبژکتیویستی زیباشناسی مدرن (به ویژه در خوانش کانتی آن) برکنار باشد. به طور کلی، مدعای ما این است که گادامر در این زمینه تاحدی موفق بوده است. در این راستا ابتدا به دلالت این مفهوم نزد برخی فی...

full text

مفهوم بازی نزد گادامر به مثابه بدیلی برای آگاهی زیباشناختی

بررسی مفهوم «بازی» در عرصة هنر نزد گادامر موضوع اصلی این نوشتار را تشکیل می­دهد. در این نوشتار سعی بر این است که نشان دهیم که استفادة گادامر از مفهوم بازی در عرصة هنر و زیباشناسی تا چه حد می تواند از نتایج سوبژکتیویستی زیباشناسی مدرن (به ویژه در خوانش کانتی آن) برکنار باشد. به طور کلی، مدعای ما این است که گادامر در این زمینه تاحدی موفق بوده است. در این راستا ابتدا به دلالت این مفهوم نزد برخی فی...

full text

جایگاه اخلاق در هرمنوتیک گادامر

مقاله به جایگاه اخلاق در هرمنوتیکِ گادامر می پردازد. پرسش اصلی این است که آیا هرمنوتیکگادامر می تواند نقشی در راهیابی انسان به چگونه زیستن اش داشته باشد یا نه؟ با توجه به تفسیرهایدگر از حقیقت نزد افلاطون، چنین به نظر می رسد که اخلاق جایگاه پیشین خود در تفکر را ازدست می دهد. کوشش گادامر بر این است که با ارائه ى تفسیری از حقیقت و خیر در اندیشه ىافلاطون، پیوند منطقی میان تفکر فلسفی و اخلاق را معلوم...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 14  issue 54

pages  33- 62

publication date 2018-09-01

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023