معیار مطلوب طبقه‌بندی صلاحیت‌های اداری

Authors

  • مسلم ملکی کارشناسی ارشد حقوق عمومی
Abstract:

  معیار مطلوب طبقه بندی صلاحیت های اداریمقدمهقانون به عنوان مبنای صلاحیت قلمداد می شود، خود صلاحیت ارتباط مستقیم با کارکرد دارد و در واقع، این صلاحیت هر مرجع در حقوق عمومی است که کارکرد آن را تضمین می کند، پس استقلال کارکردی بدون تعیین حدود صلاحیت بی معنی است. در این زمینه، صلاحیت ابتدا حوزه کارکرد را از جهت کمی مشخص می کند و سپس اختیارهای ناشی از صلاحیت نیز تعیین می شوند که این موضوع تأثیر مستقیم بر اعمال کارکردها به لحاظ کیفی دارند.1گرچه قانونگذاران برای جلوگیری از اعمال زیان آور مأمورین خدمت عمومی و استبداد و سلطه ی بی دلیل سازمان های اداری بر مردم، قوانین و مقرراتی وضع نموده است اما در عمل باز هم مواردی پیش می آید که مأمورین اجرای قانون به بهانه ی برتری حقوق عمومی حقوق مردم را نقض نمایند از این باب لازم گردید برای اجرای قانون در بعضی سازمان ها روش های مناسب مورد نظر قرار گیرد.2یکی از کار آمدترین ابزار سلطه، سلطه ی اداری است که مانند تارهای عنکبوتی تمام وجوه زندگی فردی و اجتماعی را دست خود دارد.3به همین دلیل در قرن نوزدهم در تمامی کشورها شاهد یک توسعه ی قابل ملاحظه نهادهای اداری بوده ایم به دلیل برقراری عدالت اجتماعی از وضع و جایگاهی هم عرض سایر نهادهای کشوری از استقلال برخوردار بود.4هدف اداره تأمین مصلحت عمومی است وظیفه ی مقام اداری تعادل در منفعت عمومی است به این علت برای اداره ی جامعه اقتضائات متفاوتی از حیث نوعی و زمانی و کمی وجود دارد،5پس باید مدیر دارای قدرت تشخیص باشد که چه روشی در چه صورتی و موقعیت و زمانی مناسب است.1اختیاری متناسب با ظرفیت وقایع می باشد که در این صورت اداره ملزم به قوانین عادی و اجرای آن نیست و این اختیار از موارد ضروری اداره است،2چرا که باعث افزایش پایداری و افزایش ثبات تصمیمات اداری می-گردد.3مهمترین مواقعی که حدود اعمال صلاحیت اختیاری اهمیت می یابد در شرایط و وضعیت خاص و اضطراری می باشد.41) اقسام صلاحیت:با نگاهی به شرح وظایف مقامات اداری قوه ی مجریه، می توان  آن ها را به دو طبقه تقسیم نمود. دسته اول مقاماتی هستند که «تکلیف» مشخصی بر عهده ی آن ها نهاده شده است و در دسته ی دوم «اختیاری» امری به مقام اداری واگذار شده است.51-1) تکلیفی:صلاحیت مقامات اداری در اعطای پروانه و یا گواهینامه غالباً از جمله صلاحیت های تکلیفی یعنی اشخاصی که بر طبق قانون واجد شرایط لازم و کافی هستند حق خواهند داشت از مقام صلاحیت دار اداری بر طبق تشریفات قانونی بخواهند که به وظیفه و صلاحیت خود عمل کند و عدم اقدام و استنکاف مقام اداری یا تبعیض در انجام وظیفه اداری محسوب می شود که قانوناً ممنوع و موجب مسئولیت است.6پس قانونگذار بر اداره واجب کرده است که به سلوک طریق معین، که به آن اختصاص یافته است عمل کند.1اداره مقید است نسبت به آنچه که وضع شده که به صورت احتیاطی از آن استفاده می کند.2صلاحیت تکلیفی گاه به صورت صلاحیت همه یا هیچ آمده است که مقام اداری با داشتن تکلیف عام اداری به دنبال تطبیق آن با مصدایق خارجی است. به عنوان مثال هنگامی مکلف به اعطای مجوز ساخت و ساز اراضی شهری است که ابتدا امر مسأله را بررسی نمایید که آیا زمین شخص متقاضی در محدوده اراضی شهری قرار دارد؟ اگر به پاسخ منفی برسد، در این صورت اداره صلاحیت صدور مجوز را نخواهد داشت، اما اگر پاسخ مثبت بود، اداره مکلف به صدور مجوز می باشد.32-1) اختیاری:کمیته وزرای اتحادیه ی اروپا در توصیه نامه ی سال 1980 خود صلاحیت اختیاری را حقی می داند که به مقام اداری داده می شود و تا از بین موارد قانونی، مناسب ترین مورد را انتخاب کند.4صلاحیت اختیاری، منصوص به موارد قانونی از پیش تعیین شده نیست. بلکه محدود به قواعد قانونی و مبادی قانونی عامه می باشد.5هدف از آن وفای به این اهداف در قانون است.6بر اساس ظرف واقعیت، حدود اختیار اداره مشخص می شود7و اجتهاد اداره8به صورت عام که در آن سوء استفاده و انحرافی نباشد مشروع است.1پس در صلاحیت اختیاری یک سلوک معین قرار ندارد.2بلکه قدرت انتخاب از بین گزینه های قانونی را دارد.3که موارد متعدد آن را می توان در مناقصات، مزایده ها و قراردادها به شمار آورد.4لرد دیپلاک5در مفهوم مناسب صلاحیت اختیاری می گوید: «مفهوم درست صلاحیت اختیاری اداره عبارت از حق انتخاب میان بیش از یک گزینه برای اقدام است، به گونه ای که این امکان برای مردم عادی وجود داشته باشد تا نظرات متفاوتی ابراز دارند.»62) معیار طبقه بندی صلاحیت:مطالبات عمل اداری، که براساس تنوع و ضرورت فعالیت اداره در بعضی از موارد به صورت معین تصرف مشخص می شود اما در مواردی که شروط قانونی محدود می شود و این حالاتی از واقعیت خارجی است که محدوده صلاحیت اداری را تعیین می کند.7صلاحیت تکلیفی برای صاحب عمل گاهی باعث اخلال می شود. و به نوعی نشاط نیازمند است که در آن ممارست کند که دارا بودن یک سری اختیارات است که تحمل آن دارای مسئولیت است. پس نقطه توازن بین اختیار مطلق و بین تکلیف صرف مشکل است.8 1-2) معیارهای تمیز صلاحیت:معیارهای متفاوتی باعث تمایز صلاحیت تکلیفی از صلاحیت اختیاری وجود دارد که به شرح زیر آمده است:1- معیار قانون:مراحل سبب قانونی، در مواردی است که قانون برای اداره مجوز اخذ قرار به خصوص در نظر می گیرد به عنوان مثال، اداره قراری صادر می کند بر اساس لایحه ای که از سوی محکمه اختصاصی صادر شده است.12- معیار لفظی در قوانین:کلماتی از قبیل «باید» یا «بایستی» (صلاحیت های تکلیفی) یا «می تواند» (صلاحیت های گزینشی) روشنگرند، اما انحصاری نیستند و متن قانون به طور کلی باید بررسی شود.2پس معادل صلاحیت اختیاری «L,administration peut»، «اداره می تواند» و صلاحیت تکلیفی را با عبارتی چون «L,administraion doit» «اداره باید» ذکر شده است.3برای مثال در پرونده ی «آر. علیه شهر گلاسکو» مجلس اعیان با اکثریت ساده رأی داد که تکلیف ایجاد شده به موجب ماده 3 قانون بیماران دایمی و معلولان مصوب 1970 مبتنی بر «ایجاد ترتیبات و امکاناتی که برای تأمین نیازهای بیماران دایمی و معلولان ضروری است» صلاحیت تشخیصی را به مقام عمومی اعطا کرده تا میان نیاز های رقیب دست به انتخاب بزند. در واقع اکثریت به نحو مناقشه برانگیزی رأی دادند که «نیاز» مفهومی نسبی و وابسته به هزینه هایی است که برای ارایه ی آن لازم است، در حالی که لرد لوید و لرد استین (رأی مخالف) به نابرابری استانداردهای متفاوتی که در مناطق محلی مختلف اعمال می شوند، توجه کردند. «آرای علیه شورای شهر بیرمنگام» قاضی دیوان اظهار داشت که دادگاه باید «تقلیل یک تکلیف قانونی به یک صلاحیت تشخیصی با احتیاط و آهستگی عمل کنند.1» پس منبع صلاحیت قانون است و به راحتی دادگاه قدرت تبدیل صلاحیت را ندارند.3- معیار تفسیر:این معیار در انجام اقدامات اداری «هدف» و «جهت» و «انگیزه» نامیده می شود.2 گرچه مدیران و مجریان میانی دارای اختیار گسترده هستند ولی هر یک بر اساس ذهنیت قبلی و پیش زمینه های اجتماعی و اقتصادی و پارادایم های فکری دارای رویکری خاصی می باشند. ولی همیشه معیار انتخاب با اهداف سازمان متناسب بوده است.3که کدام یک از آن ها به بهترین وجه ممکن هدف قانون را تأمین می کند و چنین اختیاری فقط به اداره داده می شود. دادگاه حتی در صورت بروز اختلاف، حق ندارد تصمیم خود را جایگزین تصمیم منتخب اداره کند؛ آن ها فقط بر چگونگی استفاده و اعمال صلاحیت اختیاری نظارت می کنند.4البته این آزادی تفسیر در صلاحیت اختیاری به این معنا نیست که در مقام تفسیر سوء تفسیر صورت گیرد. برای مثال حق ندارد تصمیم خود را بر اساس منافع شخصی و حزبی یا گروهی تفسیر نماید.54- معیار واقعی:میزان این معیار بر اساس عمل خارجی اداره مشخص می شود که شامل مصروفات و واردات، صادرات، فنی، اقتصادی و... می باشد. این موارد به صورت دایمی آن است نه فقط در زمینه ضروری.1پس وجود واقعی مادی سبب قرار اداری است.2چرا که در صورت که فقط صلاحیت تکلیفی می باشد در این حالت باعث تعطیلی ممارست اداره می شود.3سبب های واقعی، حالتی است که قبل از صدور قرار اداری صادر می شود و لذا نبود اختیارات اداری باعث اخلال در نظام عام می گردد.4قانون در مورد کم و کیف موارد و اختیارات اداره عاجز بوده است.5تصمیم اداری در این حالت به قدر کافی بر واقعیت ها توجیه می شود این قاعده حداقل  مستلزم آن است که واقعیت ها صحت داشته باشند.6مصلحت به صورت مستقل اقتضای خود عمل و فعل است و مقتضای مصلحت نمی تواند از جانب فاعل تشخیص دهنده عمل و فعل باشد.75- معیار کنترل:دادگاه های اداری تمایل به مداخله و کنترل تصمیمات اداری دارند. هر چه قدر که تصمیمات اداری ماهیت «خط مشی گذاری»، بیشتری داشته باشد، تمایل دادگاه ها بر کنترل و مداخله کم تر است. از سوی دیگر هر چه قدر که موضوع به حقوق و آزادی های بنیادین اشخاص ارتباط پیدا کند، تمایل دادگاه به مداخله افزایش می یابد.8پس در صلاحیت تکلیفی به علت مشخص بودن محدوده صلاحیت، کنترل قضایی در آن «حداقلی»1می باشد و به راحتی امکان ابطال و غیر قانونی عمل اداری صورت می گیرد.2 اما کنترل نسبت به صلاحیت اختیاری «حداکثری»3است. قضایی اداری بعد از وجود وقایع مطرح می شود صحت واقعی از طریق کنترل قضایی صورت می گیرد.4در تمام موارد قاضی سعی می کند که به قواعد شکلی و صلاحیت اداره نظارت نماید که آیا هدف تعقیب شده توسط اداره کاملاً با نفع عمومی منطبق است، انگیزه های استنادی توسط اداره با واقعیت منطبق است.56- معیار اطلاعات:اعمال اداری در سازمان ها و ادارات حول محور تصمیمات مقام اداری می چرخد قدرت مانور تصمیمات اداری در صلاحیت اختیاری بیشتر خود را نشان می دهد. در صلاحیت اختیاری تصمیم گیرنده بر اساس اطلاعات و داده ها است که از محیط و قضایای موردی کسب می کند خروجی حاصل از تصمیم گیرنده حاصل ورودی و گزینش اطلاعات جمع آوری بر می گردد.در دهه های گذشته تئوری تصمیم گیری هسته اصلی ادبیات پژوهشی پیرامون مدیریت را تشکیل می داده است پتردروکر6صاحب نظر به نام دانش مدیریت می گوید: در بیست سال گذشته، مدیریت علاقه زیادی به روابط انسانی و تئوری سازمان داشته است اما در دهه اخیر تأکید اصلی مدیریت بر فرآیند تصمیم گیری بوده است. با توجه به اهمیت تصمیم گیری در مدیریت، برخی از صاحب نظران تئوری مدیریت در آینده بر اساس فرآیند تصمیم گیری خواهد بود. چرا در بحث تصمیم گیری همیشه به مسایل عقل گرایی و یا عدم عقل گرایی انسان، بهینگی یا بر خطا بودن توجه شده است به این علت است که آیین هورن و هوگارت، عقل گرایی انسان را در ارتباط با رفتار هدف دار انسانی مطرح می کنند نه به حرکت فیزیکی اشیاء بی جان،1پس اگر بپذیریم که رفتار انسانی هدف دار است بدین جهت می توان آن  را در سمت و سوی دستیابی به اهداف مطلوب هدایت نمود.جریان اطلاعات به سوی مراکز تصمیم گیری، مانند جریان خون به سوی مغز در بدن انسان است. همچنان که انسان بدون خون زنده نمی ماند، هیچ سازمان اداری و اجتماعی و اقتصادی و اجتماعی نیز بدون اطلاعات، قادر به انجام وظیفه نیست. سازمان ها به عنوان سیستم های باز در جریان تبادل اطلاعاتی همیشگی با محیط قرار می گیرند نحوه تطابق سازمان ها با تحولات محیطی، تحت تأثیر «میزان» و «نوع» و «جهت» اطلاعات آن ها از تحولات محیطی است.2پس در یک سیستم باز مقام تصمیم گیرنده با داشتن اختیار قدرت تعامل با محیط فراهم می گردد و می تواند چارچوب و مدل های تصمیم گیری را ایجاد کند و با جریان اطلاعات در سیستم اداری به مقام اداری در تشخیص انتخاب درست و متناسب کمک می کند.   7- معیار وجه مطلوب:اختیاری که منشأ آن می تواند ضرورت و مصلحت باشد.3حاصل اختیار نیز ایجاد «انتظار مشروع» است.4در این صورت اداره را به سمت هدف مطلوب هدایت می کند.5 اما در صلاحیت تکلیفی که موضوع، غایت، اسباب و اشکال و تصرف اداری در قانون مشخص شده است.1در این صورت یک تکلیف مشخص و از پیش تعیین شده برای مقام اداری ایجاد می شود و به عنوان یک حق تعین یافته قابل پیگیری می باشد.2در صلاحیت اختیاری بر اساس مقتضیات و منافع عمومی است،3که به نوعی بین منفعت فردی و منفعت عمومی توازن بر قرار می کند.4پس در صلاحیت اختیاری یک حق مکتسب از پیش تعیین شده و دارای ضوابط و مقررات جزیی ایجاد نمی کند بلکه باعث زایش انتظارات مشروع از اداره می گردد.2-2)  تقارن صلاحیت:1- نص قانون:در برخی از متون قانونی، صلاحیت های تکلیفی و تشخیصی وضوح چندانی ندارند. به همین سبب به سادگی مصادیق صلاحیت قابل تفکیک از هم نمی باشند، مانند قضیه گرازیتی، از آن به وضعیت خاکستری یاد می شود.52- هدف:هدف اصلی در صلاحیت اختیاری و تکلیفی حسن سیر اداره است و حمایت از حقوق و آزادی افراد می باشد.6 3- کنترل:هم در صلاحیت تکلیفی و هم در صلاحیت اختیاری کنترل قضایی وجود دارد ولی درجات کنترل در آن متفاوت می باشد.4- اقتضائات:اولین چیز از صلاحیت اختیاری به ذهن آدمی متبادر می شود یک سلطه بدون قید و بند است اما صلاحیت اختیاری مانند صلاحیت تکلیفی مقید به قواعد قوانین1و شرعی و مصالح عمومی می باشد.23) بررسی الگوهای ارایه شده طبقه بندی صلاحیت در برخی از نظام های حقوقی:1-3) نظام حقوق اداری فرانسه:تقسیم سه قطبی صلاحیت به «تکلیفی»، «اختیاری»، «شبه تکلیفی- شبه اختیاری» از نظام حقوقی فرانسه سر چشمه گرفته شده است، مدعی هستند که وجود صلاحیت اختیاری یا صلاحیت تکلیفی، پدیده ای سیاه و سفید نیست، بلکه در یک تقسیم اداری، همواره میزانی از صلاحیت اختیاری و میزانی از صلاحیت تکلیفی وجود دارد.3پروفسور هوریو در تحلیل حکم 31 ژانویه 1902 شورای دولتی در قضیه گرازیتی اظهار نموده است در اداره اعمال گزینش محض وجود ندارد بلکه این اعمال اختیاری در بین حداقل و حداکثر بودن در نوسان می باشد.42-3) نظام حقوق اداری انگلیس:در حقوق انگلستان، انواع مختلف صلاحیت اختیاری را چندان در غالب یک مفهوم مشخص ذکر نکرده است و رویکرد حقوقی این کشور از صلاحیت معطوف به این است که استانداردهایی را برای این قبیل مفاهیم تعریف نماید.1در سیستم کامن لا فرض بر این است همه اعمال اداری باید دارای مبنای قانونی باشند، اصل بر این است صلاحیت اولاً باید تکلیفی باشد، و دادگاه است که قدرت تشخیص قانونی بودن عمل اداری و غیر قانونی بودن را دارد. 23-3) نظام حقوق اداری آلمان:طبقه بندی آلمانی ها از مفهوم صلاحیت در روش شناسی ساختار حقوقی آن ها باید ریشه یابی کرد. حقوقدانان آلمانی نوعاً تفکیک پر رنگ میان اجزای مادی قانون با آثار حقوقی قانون، برقرار می سازند. در یک اثر به تفکیک صلاحیت اختیاری در سه دسته پرداخته شده است.1- صلاحیت اختیار عادی: همان صلاحیت رایج و شناخته شده می باشد، که طی آن مقام ذی صلاح، هم در تشخیص موضوع و مقتضیات و هم در تصمیم گیری ابتکار عمل دارد.2- صلاحیت اختیاری ناشی از ارزیابی: موقعی که به مقام اداری اجازه داده می شود تا مصادیق مفاهیم کلی و تعریف نشده حقوقی نظیر نیاز عمومی، رفاه عمومی، امنیت عمومی و... را تعیین کند.3- صلاحیت اختیاری موجود در طرح های فنی و عمرانی: مقامات اداری و سیاسی دارای جنبه های تکنیکی و تخصصی می باشند دارای تصمیمات ثابت قدم و دور از کنترل است، مراجع اداری در موضع توازن و تعادل میان منافع رقیب می باشند.34-4) نظام حقوق اداری ایـراندر حقوق اداری ایران نیز در بسیاری از موارد طبق قوانین و مقررات موجود، تکالیف مشخص و دقیق بر عهده  مقامات اداری گذاشته شده است. در سطح اداره این مسئله بیشتر در موارد اعطای مجوزها و تکالیف عمومی اداره در ارایه ی خدمات به شهروندان و رعایت الزامات قانونی دیده می شود.1صلاحیت اختیاری دارای آزادی گسترده و ذاتی برای اداره است.2مصداق آن در ماده 21 و تبصره 1 ماده 46 قانون مدیریت خدمات کشوری آمده و اشاره دارد به این  که اداره ترتیب انتخابی ندارد و مخیر است هر کدام را خواست انتخاب کند. در این موارد مقام از محدودیت قانونی برخوردار نیستند.34) معیار مطلوب طبقه بندی صلاحیت:1-4) نه صلاحیت اختیاری- نه صلاحیت تکلیفی:جنبه هایی از صلاحیت را می توان تصور نمود که نه جنبه تکلیفی محض و نه جنبه اختیاری محض دارند به این قسم از صلاحیت ها «صلاحیت شبه اختیاری» یا «صلاحیت تکلیفی» می گویند به عنوان مثال به موجب اصل 127 قانون اساسی ایران، رییس جمهور می تواند نمایندگان ویژه داشته باشد و این توانستن و اختیار رییس جمهور مطلق نیست و ضمن اصل، الزامات این اختیار، به این صورت معین شده است که تعیین نمایندگان ویژه منوط به «موارد خاص»، «ضرورت»، «اختیارات شخص» و «تصویب هیات وزیران» است.1پس با نبود مرز مشخص بین صلاحیت اختیاری و صلاحیت تکلیفی قدرت تشخیص و معیار کنترل سخت می گردد. می توان با تصور دو قطب اختیار محض و تکلیف محض در رأس صلاحیت ها، سایر اعمال اداری در چهارچوب این دو بعد تصور نمود و دیگر نمی توان مدعی قطب سومی در کنار این دو قطب اصلی تکلیف و اختیار شد. چرا که این صلاحیت های شبه اختیاری و شبه تکلیفی خود در محدوده این دو طیف در نوسان می باشد. در ذیل به ذکر و مصداق این موارد خواهیم پرداخت:الف) نه تکلیف:در این دسته از صلاحیت ها با نقض تکلیف بودن آن ها می توان به سمت اختیاری بودن حرکت نمود. در این قسم اداره در اجرای صلاحیت خود با یکسری از الزامات کلی روبروست همان طور که بیان نمودیم ما صلاحیت اختیاری محض و مطلق نداریم بلکه نزدیک یا شبیه آن داریم پس در این موارد چون مقام اداری با یک آزادی انتخاب و گزینش همراه است و جنبه اختیاری بودن آن بیشتر می باشد، بدین جهت صلاحیت از جانب تکلیفی بودن و با نفی آن در جهت اختیاری شدن میل پیدا می کند. به عنوان مثال می توان به تبصره ی ماده ی 32 و بند الف ماده ی 54 قانون مدیریت خدمات کشوری اشاره نمود که اعمال صلاحدیدی را در چارچوب محدوده های قانونی قرارداده است.2ب) نه اختیار:در این قسم از صلاحیت مقام اداری از «حداقل آزادی» برخوردار است لذا دیگر نمی-توان اختیار به آن اطلاق نمود بلکه با گفتن «نه» به سمت تکلیف سوق پیدا می کند پس در این طیف از صلاحیت ها، اداره با داشتن حداقل قدرت تفسیر، محدود در حصریات قانونی می باشد و با کم رنگ شدن آزادی اراده، دیگر اختیاری باقی نمی ماند که صلاحیت اختیاری به آن اطلاق گردد. بلکه رفتار اداری میل به طرف تکلیفی شدن پیدا می کند و در طیف شبه تکلیفی قرار می گیرد.نمونه ای از این دسته از صلاحیت ها را می توان در دادنامه ی شماره ی 98 مورخ 4/3/1382 شناسایی نمود، در این دادنامه قانونگذار ملاک محاسبه و بیمه بیکاری را به صراحت تبصره یک بند ج ماده 7 قانون بیمه، جمع کل دریافتی های شخص بیمه شده و حق بیمه دریافت شده در آخرین 90 روز قبل از شروع تقسیم بر روزهای کار قرار داده است. بنابراین بند 2 دستورالعمل شماره ی 60125 / 52 مورخ 15/7/1380 سازمان تأمین اجتماعی که بدون تمسک به علل و جهات قانونی، اعتبار لیست های ارسالی در 90 روز آخر اشتغال بیمه شده را نفی کرده و معیار محاسبه را متوسط دستمزد روزانه 6 ماهه قبل از 90 روز آخر اشتغال، قرار داده است، محکوم به بطلان می باشد. احتساب مقرری بیمه بیکاری، یک صلاحیت تکلیفی است و دستگاه ذیربط مجاز به اعمال صلاحدیدی و سلیقه ای آن نمی باشد.1یکی از مصادیق قانونی این طیف از صلاحیت ها تبصره 2 ماده 87 قانون مدیریت خدمات کشوری است، قانونگذار در تبصره اجازه تغییر ساعت کار کارکنان دولت را در موارد ضروری، به دستگاه مربوطه داده است. اما این اختیار را محدود به رعایت سقف 44 ساعت در هفته و موافقت هیات وزیران  نسبت به تنظیم ساعت کار کارکنان نموده است. لذا در این مورد مقام اداری با  عدم وجود اختیار حداکثری به طرف تکلیفی شدن در چارچوب قواعد حرکت می نمایید. 2-4) ارایه الگوی مطلوب:با توجه به طبقه بندی های ارایه شده در نظام های حقوقی متفاوت شاهد الگو های متفاوت بودیم از جمله الگو طبقه بندی شده 3 قطبی در بعضی نظام ها بودیم و حتی بعضی از اندیشمندان مدعی هستند که صلاحیت یک پدیده ی دو قطبی سیاه و سفید نیست بلکه صلاحیت اختیاری و صلاحیت تکلیفی محض وجود ندارد بلکه صلاحیت در دو قطب حداکثر و حداقل در نوسان است.1این تفکر به نوعی نسبی گرایی ختم می شود.در زبان شناسی روشی وجود دارد که متضمن این است، زمانی که دامنه ای از  احتمالات موجود است تنها دو احتمال وجود دارد. زبان به این گرایش کمک می کند، زیرا اغلب فقط دو کلمه متضاد برای توصیف این وضعیت وجود دارد مثال های آشنا، کلماتی هستند مثال شب و روز، سیاه و سفید، درست و نادرست، شب و روز.2یکی از مباحث فشرده، ساده کردن، تجزیه و تحلیل کلام، مربع معنا شناختی3است. نوعی بازنمود دیداری از مقوله ی معناشناختی است؛ در واقع، مربع معناشناختی با ژرف ساخت گفتمان مرتبط است، به بیان دقیق تر، می توان گفت که تمام ساختار رو بنایی گفتمان بر این ژرف ساخت که همان نقطه ی مرکزی گفتمان محسوب می شود استوار است.1مربع معناشناسی که گرمس2آن را بنیان گذاری کرد، با دو واژه که با یکدیگر در تظاد باشند، شکل می گیرد. مربع معنا شناسی از چهار قطب تشکیل شده است. دو قطب بالایی تشکیل دهنده ی مقوله اصلی یعنی گروه متضادها است. با منفی کردن هر یک از این متضادها دو قطب پایین مربع شکل می گیرد، که می توان آن را گروه نقض متضادها خواند،3به عنوان مثال می توان مقوله ی «تکلیف» و «اختیار» گروهی تحت عنوان «نقض تکلیف» و «نقض اختیار» در نظر گرفت.تفکر حاکم بر این مربع واژگان بنای آن از «نه» می باشد تا به چیزی نه گفته نشود نمی توان به سمت متضاد دیگر حرکت کرد، مگر آن که ابتدا آن متضاد را نقض کنیم.4 مثلاً برای عبور از تکلیف اختیار ابتدا باید تکلیف را نقض کرد یعنی به آن «نه» بگوییم.چهار موقعیت بر روی مربع شناسی قابل تصور است که حاصل آن سه نوع ارتباط است:1- ارتباط تقابل تضادی5: که بر روی محور متضادها یعنی دو واژه بالای مربع (تکلیف و اختیار) وجود دارد.2- ارتباط متقابل تناقضی6: بین یک متضاد و نقض آن ایجاد می شود (اختیار و نقض اختیار).3- ارتباط تقابل تکمیلی7: بین یک نفی متضاد و واژه مثبت برقرار می شود (نقض اختیار و تکلیف).                                         تکلیف                                               اختیار                               نتیجه گیری:قانون هم در محتوا و هم در شکل به دنبال حمایت از بشریت در برابر قدرت حاکم در جامعه است. حاکمیت قانون، سدی است در مقابل تجاوز حکمرانان به حقوق و منافع مردم، به گونه ای که سرنوشت مردم بازیچه هوس ها و منافع شخصی مقامات عمومی و یا حتی اندیشه های که زعم حکمرانان «خیرخواهانه» یا «مصلحت طلبانه» است، نشود. 1گفتمان اختیار و تکلیف در معنای مطلق مراد نیست زیرا اداره در رفتار خود در هیچ حالتی نه تکلیف محض دارد که مانند یک فرمول شیمیایی عمل کند و نه آزادی محض، که هر تصمیمی را اخذ نماید.2پس با توجه تحلیل گفتمان صلاحیت اختیاری و صلاحیت تکلیفی توسط مربع معناشناسی، ما در طبقه بندی صلاحیت دو قطب بیشتر نداریم و دامنه ای از احتمالات که بین این دو قطب تکلیف و اختیار واقع شده اند و لذا در مواردی که صلاحیت شبه تکلیفی است یا شبه اختیاری است به سمت اختیار و تکلیف سرازیر می شود. دیگر نمی توان گفت که شقوق دیگری برای صلاحیت قابل تصور است چون که خود این تصور به یک بی نظمی در نظام صلاحیت و مشکل بودن کنترل آن صورت می-گیرد و به نسبی گرایی ختم می شود که با روح هرمنوتیک اداری و عین گرایی سازگار نمی باشد.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

معیار عمل حاکمیت در حقوق اداری ایران

اعمال دولت در حقوق اداری، با معیار شیوه­­ی عمل، به دو نوع عمل تصدی و عمل حاکمیت تقسیم شده است. تقسیم­بندی مذکور درحوزه­های مختلف حقوق اداری از جمله تعیین قاضی صالح، تعیین رژیم مسئولیت مدنی و کیفری دولت، رژیم مالی و سازمانی دستگاه­های دولتی و بالاخره تعیین حقوق استخدامی انواع کارکنان دولت به­کار رفته است. در نظام حقوق اداری ایران، از معیار عمل حاکمیت در حوزه­های مذکور بهره­گیری شده است، لکن در ا...

full text

نقش مشارکت شهروندان و کارمندان در تصمیم‌گیری‌های اداری مطلوب

در دولت‌های قانونمدار که ویژگی دولت‌های مدرن است، دولت محدود و مقیّد به قواعد حقوقی است و عمل دولت و اداره باید مبتنی بر قاعده‌ حقوقی از پیش وضع شده باشد. سازمان‌های اداری هرگز اختیار انجام و اجرای اعمال خودسرانه و مستبدانه را نداشته و صلاحیت مقدمات اداری نیز مطلق نبوده و ناشی از قوانین موضوعه است. در مقابل، دولت‌های ژاندارم و یا پلیسی یا نگهبان قرار دارد که در آن قوای مملکتی تابع قوانین از پیش ...

full text

نگاهی به حق اداره مطلوب در حقوق اداری ایران

امروزه تحولات حقوق اداری باعث پدیداری مفاهیم نو شده است. در دهه­های اخیر، حقوق اداری به دنبال پایه‌ریزی و جستجوی روش‌ها و ابزارهایی است که درصدد توجه به ضرورت‌های امور اداری و پایه­گذاری یک نظام کارآمد باشد. در این راستا بسیاری از کشورها قانونی مشتمل بر اصول و مؤلفه­های اساسی حقوق اداری تصویب کرده‌اند که در جهت ایجاد نظام اداری صحیح بسیار کارآمد می‌باشد. «حق اداره مطلوب» یکی از این مفاهیم نو پد...

full text

الگوهای زبانی غیر معیار فارسی در مکاتبات اداری

زبان وسیلة ارتباطی است و هدف مهمی چون انتقال پیام از مجرای آن صورت می گیرد. مقتضیات زندگی امروز، تکالیف و وظایف جدید و متنوعی بر دوش زبان گذاشته است و زبان فارسی نیز همچون زبان های دیگر گونه هایی چون گونة رسانه ای و مکاتبات اداری را در خود جای داده است که نوشتار سالم و منطبق با معیارها و هنجارهای اصیل فارسی در آن ها مورد انتظار است. این گونه ها به دلیل وسعت کاربرد و شمول، نوعی ابزار آموزشی زبان...

full text

شناسایی وضعیت موجود و مطلوب صلاحیتهای حرفه ای مربیان پیش دبستانی از دیدگاه مربیان و مدیران

هدف اساسی پژوهش حاضر شناسایی وضعیت موجود و مطلوب صلاحیتهای حرفه ای مربیان پیش دبستانی از دیدگاه مربیان و مدیران بوده و با روش توصیفی (پیمایشی) انجام شده است. جامع? آماری این پژوهش مربیان و مدیران دور? پیش دبستانی شهرستان های میبد و اردکان به تعداد 246 نفر (128 مربی و 118مدیر) بود، که از بین آنها 200 نفر (100 مربی و 100 مدیر) بر اساس جدول کرجسی و مورگان به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند...

15 صفحه اول

راهبرد و معیار مطلوب کنترل رقابتی تملک‌ شرکت‌ها: مطالعه‌ای در حقوق آمریکا، اتحادیه اروپا و ایران

تملک دیگر واحد­ها عمدتاً با اندیشه تفوق بر رقبا صورت می­گیرد. با این وجود، گاه جریان آن‌ها آثاری مخرب در پی خواهد داشت. آثاری که اداره­کنندگان بازار­ها را ناگزیر به اتخاذ سیاست­هایی رقابتی و اعمال راهبردی تخصصی خواهد کرد. در تمامی نظام­ها آنچه مبنای جهت‌دهی مراجع رقابت در رابطه با تملک­ها محسوب می­شود و کیفیت عملکرد آنان را در این خصوص تعیین می‌کند، راهبرد (سیاست) مورد پذیرش آن‌ها در مواجهه با م...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 10  issue 36

pages  173- 198

publication date 2017-09-11

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023