متافیزیک درحکمت دائویی و کنفوسیوسی

author

  • طاهره توکّلی ندارد
Abstract:

ساختار فکری دو مکتب کنفوسیوسی و دائویی مشابه است؛ بدین معنا که هیچ یک از آن دو نه در پی وضعقواعد فلسفی - منطقی و اصول اعتقادی جزم آور بوده اند، و نه به مسائل انتزاعی و معقولات ثانوی و کلّیّاتعقلی پرداخته اند؛ بلکه توجّه هر دو به امور محسوس و جاری در زندگی و هر آنچه که قابل تجربه برای انسانمی باشد، بوده است. به همین جهت مفهوم "متافیزیک" نیز در چین کمی متفاوت است از آنچه که در فلسفهیونان باستان و سپس در عالم اسلامی شاهد آن هستیم. از مهمترین موضوعات متافیزیک، تبیین حقیقت غاییاست که در بیشتر موارد دارای نوعی تقدّس برای انسان ها میِباشد . دو مفهومی که از این نظر در این دومکتب قابل بررسی هستند عبارتند از تی ین یا آسمان و دائو. هردو مکتب به تثلیث آسمان، زمین و انسانتوجّه داشته اند و بر ایجاد نوعی سازگاری و توازن میان این سه وجه تأکید دارند. امّا وجه تمایز آن دو بیشتردر نحوهیِ تفسیرشان از دائوست. کنفوسیوس به کمال اخلاقی انسان ها و حسن نظام اجتماعی نظر داشت ودائو را نیز در بطن سنّت و جامعه می شناخت. حال آن که در مکتب دائویی، دائو محور تفسیر هر چیز وحقیقتی ماورائی است که انسان باید جریان موزون آن را بپذیرد و خود را با آن هماهنگ کند . در نتیجه،سعادت انسان نه در جامعه بلکه در طبیعت معنا می یابد. طبیعت، در تفکّر چین هم پدیده های مادّی و همامور غیر مادّی را در دو ساحت انسان و آسمان فرا می گیرد. در نهایت آن که می توان مکتب کنفوسیوسی رانوعی انسان مداری دانست که اگر به مسائل متافیزیکی توجه م یکرد، به جهت تأثیر آنها بر انسان و جامعهانسانی بوده است و مکتب دائویی را نوعی طبیع تگرایی می توان خواند که دارای رویکرد متافیزیکی است ونگرش انسان را به ماوراء محسوسات و ظواهر فرا می خواند

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

ارسطو و موضوع متافیزیک

بنا بر برخی تفاسیر، متافیزیک ارسطو اثری منسجم و یکپارچه نیست و موضوع واحدی را دنبال نمی‌کند؛ به عبارت دیگر، در هر دو یا سه کتاب، یک موضوع به عنوان موضوع متافیزیک معرفی می‌شود؛ مثلاً ارسطو در کتاب چهارم، از تعبیر بدیع «موجود بما هو موجود» و در کتاب هفتم از «اوسیا» به عنوان موضوع این دانش یاد می‌کند. در این مقاله سعی بر این است که منظور ارسطو را از این تعابیر و نیز ارتباط آن‌ها را با یکدیگر و نیز ...

full text

نگاه شاعرانه پایان متافیزیک

عنوان این مقاله برداشتی است از اندیشه ی مارتین هیدگر[1] که معتقد بود تنها "نگاه شاعرانه" به "هستی" قادر است بشر امروز را که به شدت درگیر تکنولوژی غربی شده و به عبارتی به اسارت آن چه خود ساخته است در آمده، از بی جهانی، خود بیگانگی[2] و بی هدفی نجات دهد. از سوی دیگر هیدگر رویکرد متافیزیکی انسان در دوران مدرن را مانع حضور و ظهور "حقیقت" و "هستی" می داند ، و معتقد است تنها به واسطه ی بازگشت به زبان...

full text

متافیزیک ینای هگل

عمدتاً پدیدارشناسی روح را اولین اثر هگل می‌دانند که در آن برای نخستین بار رویکرد دیالکتیکی خاص وی تبیین شده ‌است. اما معمولاً فراموش می‌شود که پدیدارشناسی روح، نه اثری مستقل، بلکه نتیجۀ فلسفه‌ورزی‌های دوران ینا (1801-1806) است که نتیجۀ آن علاوه بر متون متعدد، مجموعه«دست نوشته‌های نظام ینا» است که در آن هگل برای نخستین بار از شکلی از حقیقت نظام‌مند در قالب یک فرآیند کلی ...

full text

کانت و مسالۀ معنی‌داری یا بی‌معنایی متافیزیک

 اینکه آیا از نظر کانت متافیزیک، معنادار است یا نه، مسأله اصلی این نوشتار است. در اینجا برآنیم تا در راستای این مسأله کلی، نظر کانت را در ذیل دو سوال زیر مورد بررسی قرار دهیم: 1-اساساً معناداری و‌ بی‌معنایی متافیزیک آنگونه که در فلسفه معاصر محوریت دارد، برای کانت نیز موضوعیت داشت؟ آیا معنی­داری و بی­معنایی متافیزیک مسأله اصلی و بنیادی کانت است یا تنها زمینه­ها و دلالت‌‌هایی کلی در میان است؟ 2-...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 4  issue شماره 2 (پیاپی 12 )

pages  69- 95

publication date 2007-09-23

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023