دیالکتیک اقلیم و جنبش‌های اجتماعی در اندیشه مارکس

Authors

  • ابوالفضل دلاوری عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
Abstract:

تبارشناسی نظری، اندیشمندان متأخر نشان می‌دهد که هنوز جنبه‌های مختلفی از اندیشه‌های کلاسیک‌ها زنده است. مارکس یکی از این کلاسیک‌ها است که هنوز ردپای او را در حوزه‌های مختلف علوم انسانی از جمله نظریه‌های جدید جنبش‌های اجتماعی می‌توان مشاهده کرد. کارل مارکس و همکارش فردریش انگلس در تبیین پدیده‌های اجتماعی از روابط دیالکتیکی، پیش گزاره‌های هستی اجتماعی شروع می‌کنند. به عقیده آن‌ها بنابر منطق حاکم برماتریالیسم تاریخی به دلیل تنوع عناصر پیش گزاره‌های هستی تنوعات اجتماعی مختلفی در ارض جغرافیایی و دوران‌های تاریخی بوجود آمده است. این رابطه دیالکتیکی متأثر از تنوع اقلیم اروپای غربی و کشورهای موسوم به شیوه تولید آسیایی دو گونه رابطه استثماری و تضاد انسان و انسان را یکی در غرب و دیگری در شرق رقم زده است. مشخصه اولی تضاد طبقاتی و مشخصه دومی تضاد دولت و ملت است. این دو گونه روابط دیالکتیکی دو گونه جنبش‌های اجتماعی کلاسیک یکی از نوع غربی و دیگری از نوع شرقی را در طول تاریخ ملت‌ها نمایان کرده است که هر کدام ویژگی‌های خاصی دارند. این دو گونه جنبش‌های اجتماعی متأثر از تضاد نیروهای اجتماعی درون مرزهای سیاسی یک کشور است. اما از آنجا که نیروهای سرمایه داری میل به گسترش به بیرون از مرزها را دارند، شکل گیری روابط استثماری و تضاد انسان و انسان در سطح بین بین المللی نیز منجر به جنبشی در این سطح بین دو دسته از کشورها که یکی دیگری را مورد بهره کشی قرار می‌دهد خواهد شد. زیرا در این مدل نیروهای سرمایه‌داری از پایین‌ترین سطح تا بالاترین سطح باید جای خود را به صورت بندی غیرطبقاتی دهند. پس در مدل مارکس علاوه بر یک شکل جنبش در روابط بین المللی دو گونه جنبش کلاسیک در سطح ملی وجود دارد، اما در واپسین تجدید نظرهای او می‌توان نشانه‌هایی از باور به جنبش‌های اجتماعی غیرانقلابی نیز هرچند بطور گذرا یافت. با مرور دستگاه نظری مارکس از ماتریالیسم تاریخی تا جنبش‌های جهانی برخی از مهم‌ترین عناصر و مفاهیم حساس در نظریه‌پردازی جنبش‌های اجتماعی همچون؛ تضاد، شکاف‌های اجتماعی، دیالکتیک، روابط استثماری و سلطه بدست آمد.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

دیالکتیک اقلیم و جنبش های اجتماعی در اندیشه مارکس

تبارشناسی نظری، اندیشمندان متأخر نشان می دهد که هنوز جنبه های مختلفی از اندیشه های کلاسیک ها زنده است. مارکس یکی از این کلاسیک ها است که هنوز ردپای او را در حوزه های مختلف علوم انسانی از جمله نظریه های جدید جنبش های اجتماعی می توان مشاهده کرد. کارل مارکس و همکارش فردریش انگلس در تبیین پدیده های اجتماعی از روابط دیالکتیکی، پیش گزاره های هستی اجتماعی شروع می کنند. به عقیده آن ها بنابر منطق حاکم ب...

full text

فرجام دولت در اندیشه مارکس

مارکس از فلاسفه بزرگ تاریخ، معتقد است دولت امری موقتی است و برآمده از طبقات است که سرانجام به وجود آن نیازی نخواهد بود و با برافتادن سرمایه‌ داری دوران تاریخی انسان آغاز خواهد شد. در این مقاله به فرجام دولت پس از سقوط سرمایه داری پرداخته می شود و آن را در دو قسمت دیکتاتوری پرولتاریا و پس از آن بررسی کرده و نشان می دهد که در هر دو مرحله، وضعیت دولت با آنچه امروز مد نظر داریم کاملاٌ متفاوت است، چه...

full text

فرجام دولت در اندیشه مارکس

مارکس از فلاسفه بزرگ تاریخ، معتقد است دولت امری موقتی است و برآمده از طبقات است که سرانجام به وجود آن نیازی نخواهد بود و با برافتادن سرمایه داری دوران تاریخی انسان آغاز خواهد شد. در این مقاله به فرجام دولت پس از سقوط سرمایه داری پرداخته می شود و آن را در دو قسمت دیکتاتوری پرولتاریا و پس از آن بررسی کرده و نشان می دهد که در هر دو مرحله، وضعیت دولت با آنچه امروز مد نظر داریم کاملاٌ متفاوت است، چه ...

full text

مدرنیته و جنبشهای اجتماعی

در این مقاله درباره مفهوم مدرنیته و روابط آن با جنبشهای اجتماعی، آن چنان که از آثار کلاسیکی درباره مدرنیته درک می شود و در اندیشه های جدید علم سیاست و جامعه شناسی معاصر مطرح بوده و مورد تفسیر قرار گرفته، بحث خواهد شد. البته هدف ارائه یک تحلیل کمی از چگونگی تطور و تحول مفهوم مدرنیته نیست بلکه بیشتر به رابطه مدرنیته با تغییرات اجتماعی و سیاسی پرداخته خواهد شد؛ زیرا تغییر در سطح گسترده ای چهره اصل...

full text

بررسی تطبیقی اتوپیا در اندیشه های اجتماعی افلاطون، ابونصر فارابی و کارل مارکس

طرح اندیشه اتوپیا از طرفی بیشتر در دوره هایی صورت گرفته که نظام های اجتماعی از عدم انعطاف سیاسی بیشتری برخوردار بوده و اندیشمندان خود را در تاثیرگذاری بر نظام سیاسی ـ اجتماعی زمان خود ناتوان دیده اند و از طرف دیگر وجود ساختی ناسالم و به تعبیر جامعه شناختی، غیرکارکردی، موجب می شده که هر کدام از اندیشمندان، فیلسوفان و حتی جامعه­شناسان به ساختن تصویری ذهنی و آرمانی از جامعه ای که مردم و مخصوصاً طبق...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 25  issue 1

pages  267- 296

publication date 2017-02-19

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023