دنیاهای محتمل در ساختار روایی مثنوی معنوی ( داستان دژ هوش‌ربا)

Authors

  • زینب حاج ابوکهکی دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
  • محمدعلی گذشتی دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
Abstract:

دنیاهای محتمل از مبانی نظری سبکشناسی شناختی است و ریشه در فلسفه لایبنیتس دارد. درک چگونگی روایت روایتها مسأله اصلی در این نظریه است و نحوة ارتباط خواننده با روایت ادبی و تأثیر کنش و واکنش متن و خواننده را روشن میسازد. مثنوی معنو ، ی بزرگترین منبع ادب عرفانی است که مبانی عرفان عملی و نظری را دربرمیگیرد. در این جستار برآنیم، براساس نظریة دنیاهای محتمل و با روش توصیفی  تحلیلی محتوا، خوانش جدیدی از این کتاب، ارائه دهیم. مولانا به عنوان کارگزار در نقش عامل انتقال داستان با باریکبینی به تولید گفتمان روایی میپردازد و دنیاهایی را در ذهن خواننده رقم میزند که عبارتند از: دنیاهای معرفتی، خیالی، مقصودی و آرمانی. دنیاهای محتمل در داستان دژ هوش ربا اگر...، « بیشتر به صورت دنیای معرفتی و در جهت آموزش نکات عرفانی است که بر اساس الگوی و کلمههایی که آرزو، حسرت » یا « نمایش داده میشود. در دنیای مقصودی مولانا از حرف ربط » بنابراین و تقاضایی را دربردارند، استفاده میکند. عشق مهمترین وسیلة کشف و شهود و سازندة دنیای آرمانی مولاناست. در حقیقت این عشق است که سالک را در مسیر معرفت یاری میرساند. دسترسی به این دنیاها به صورت زمانی، زبانی، طبیعی و اشیاء است که بسامد دسترسیهای زمانی بیشتر است.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

تحلیل روایی داستان «نخجیران و شیر» مثنوی معنوی با رویکرد زبان‌شناسی رمزگان رولان بارت

داستان شیر و نخجیران مثنوی معنوی یکی از پیچیده‌ترین داستان‌های این کتاب است که ویژگی‌های منحصربه‌فرد آن ظرفیت شگفت‌انگیزی را برای خوانش‌های متعدد فراهم می‌کند. نظریۀ رمزگان رولان بارت یک چارچوب نظری روشمند و خلاقانه است که به‌خوبی می‌تواند از پسِ پیچیدگی‌ها و دلالت‌های گستردۀ متن ادبی برآید. تلاش پژوهش حاضر در این راستاست که با به‌کارگیری نظریۀ رمزگان رولان بارت به‌ عنوان الگو، به روایت‌شناسی یک...

full text

ساختار و ساخت‌آفرینی تمثیل در مثنوی معنوی

در مثنوی معنوی، تمثیلات مولانا تنها ایده‌ها را آشکار نمی‌کند؛ بلکه خود آبشخور تداعی‌ها، مضمون‌ها و تصویرهاست. از این­رو شناختِ ساز و کار تمثیل در مثنوی، می‌تواند اوّلاً به­گونه‌ای جغرافیای تداعی‌های ذهنیِ مولانا را دستِ کم ملموس‌تر و عینی‌تر نشان دهد و ثانیاً به ما کمک ‌کند تا چگونگی شکل‌گیری ساختار عمودی مثنوی را بیشتر درک کنیم. تمثیل‌ها، الگوهایی ساختاری هستند که مولانا برای ایجاد حرکت روایی ...

full text

شکست روایی و شیوه‌های بازگشت به داستان در مثنوی

روایت‌های مثنوی دارای شکست‌های فراوانی است که به دلیل عوامل گوناگون به وجود می‌آید. با توجّه به این امر، پرسش مهّم این مقاله این است که راوی (مولوی) از چه شیوه‌هایی برای ارتباط برقرار کردن میان پیرفت‌ها و رویدادهای داستانیِ پاره پاره و جدا از یکدیگر استفاده می‌کند؟ به طور کلّی این شیوه‌ها را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد. استفاده مولوی از این شگردها نشان دهنده اهمیت دادن راوی به نکات ظریف داستان پرد...

full text

نقش تمثیل در داستان های مثنوی معنوی

تمثیل بخش اعظم منظومه های عرفانی ادبیات کهن را دربرمی گیرد که اکثر مآخذ آنها دین و اسطوره است. تمثیل، در داستان های مثنوی معنوی و حتی در غزلیّات مولانا، جایگاه والایی دارد. تمثیلی که در ادبیات مدّ نظر است، بیشتر حکایاتی در جهت توضیح و تفسیر اعتقادات اخلاقی و عرفانی است که نمونه ای از ادبیّات تعلیمی تخیّلی محسوب می شوند تا جاذبه بیشتری داشته باشند. در حقیقت، زبان و بیان مولانا بیشتر به شیوه تمثیل رم...

full text

رویکردی تاریخی به داستان «محتسب تبریز» در مثنوی معنوی

مثنوی معنوی مولانا جلال‌الدین بلخی گذشته از جنبه­های مشهور شاعرانه و عارفانۀ آن، مانند هر متن دیگر، جنبه­هایی دارد که بیان‌کنندۀ زمانه و روزگارِ زیستۀ آفرینشگر آن است و عوامل مؤثر و تحول‌سازی از آن روزگار، بافت و ساختار روایی و عناصر داستانی آن را تحت‌تأثیر قرار داده است. از این دیدگاه می­توان مثنوی معنوی را متنی تاریخی به‌شمار­آورد که پژوهشگر تاریخ با تفسیر عناصر آن   می­تواند...

full text

نقد کهن‌الگویی داستان «دژ هوش‌ربا»

کهن­ الگوها مفاهیم مشترکی هستند که در طول سالیان، در ناخودآگاه بشر انباشته شده­اند. نقد کهن­الگویی یکی از شاخه­های نقد ادبی جدید است که به بررسی کهن­الگوهای موجود در یک اثر ادبی می­پردازد. در این مجال، ضمن پرداختن به تاریخچه و پایه‌ریزان نقد کهن­الگویی، پاره­ای از اصطلاحات کلیدی این نوع نقد، همچون ناخودآگاهی، کهن­الگو، به اختصار بررسی شده­اند و نیز به کهن­الگوهایی از قبیل «قهرمان»، «سفر قهرمان»...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 15  issue 57

pages  95- 122

publication date 2020-02-20

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023