جستاری بر مفهومشناسی عرصههای عمومی شهری در بازخوانی نظریه انتقادی و مکتب فرانکفورت
Authors
Abstract:
امروزه طرح و تعمیم نظریه های انتقادی به شهر و منجمله «عرصه های عمومی شهری» در ادامه تلاشهای انسان معاصر برای دستیابی به شرایط زیستی مطلوب به عنوان یکی از مهمترین آرمانهای جنبشهای اجتماعی و همچنین حاصل «غنای تجربههای تاریخی و ثمره نظری انباشتگی معرفتها» است. حوزه عمومی در واقع ایده یا مفهومی هنجاری است که در چارچوب کلی نظریات کلی هابرماس درباره کنش ارتباطی و اخلاق گفتگو جای دارد. حوزه عمومی بخشی از حیات اجتماعی است که در آن شهروندان می توانند به تبادل نظر درباره موضوعات و مسایل مهم مربوط به خیر عمومی (مصالح عامه) بپردازند. نتیجه این امر شکل گیری افکار عمومی است. فیلسوفان دموکراتیک نیز بر این باورند که این فضاها تجلی کالبدی حوزه عمومی، عرصه فعالیت، ارتباط و گفتگوی انسانهای آزاد و گروه های مختلف و همچنین محل شکلگیری حیات مدنی است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و روش اسنادی و استدلال منطقی و با ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی برخی نظریههای انتقادی به شهر و مکتب فرانکفورت (بالاخص هابرماس، آرنت و هاروی) پرداخته است. در مرحله اول یافتههای تحقیق نشان میدهد که نظریهپردازان مکتب فرانکفورت به دلیل تشابه در نظریهها و آراءشان منجمله در انتقاد از نظام سرمایهداری متاخر و معاصر و پوزیتیویسم و مارکسیسم و انتقاد از مفاهیمی چون عقلانیتابزاری، علماثباتی و تجربی، شیء گشتگی انسان، از بین رفتن آزادی و استقلال انسان، که تحت نام اندیشمندان این مکتب قرار گرفتهاند و در بعضی از مباحث و اندیشههای مطرحشان منجمله انقلاب و تغییر اجتماعی و کارگزاران آن در جامعه سرمایهداری و شیوه های آن، طرح یک نظام جانشین و آلترناتیو، شکل حکومت آینده بشر در شهرها و تغییرات عرصه های عمومی شهری در شهرهای آینده و غیره، با یکدیگر تفاوت دارند. در مرحله بعد نیز معیارها و مولفه هایی برای شکلگیری عرصه های عمومی در شهر مورد اشاره قرار گرفته است.
similar resources
منطق درونی نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت و معرفتشناسی رهاییبخش
مکتب فرانکفورت از بزرگان دریافته که بنا بوده عصر جدید(روشنگری)، عصری همراه با آزادی و قدرت اراده انسانی و رهایی بخشی از سنتهای اعصار گذشته باشد. عصری همراه با جرأت پرسیدن و دانستن. تفاوت میان این وعده و وضعیت عصر جدید که به ورطه خطرات بزر...
full textتحلیل غزلیات حافظ براساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی (مکتب فرانکفورت)
شمسالدین محمد حافظشیرازی ازجمله معدود شاعران ایرانی استکه با فراتربردن خود بهمثابة حلقهای از حلقههای جبر اجتماعیِ قرن هشتم ﻫ.ق.، بر فراز جریانهای اجتماعی زمان ایستاد. حافظ با خروج از نظم بهبندکشانندة قرن هشت به نقد ساختار اجتماعی در حوزة ساختار شعر پرداخته است. نخست، نظریة زیباییشناسی انتقادی را که یکی از دستاوردهای مکتب فرانکفورت آلمان در قرن بیستم م. است مختصر و کوتاه معرفی کردهای...
full textبررسی جنبشهای اجتماعی خاورمیانه از نظرگاه نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت
این مقاله به بررسی جنبشهای اجتماعی خاورمیانه در سال 2011 از منظر نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت میپردازد و در پی آن است تا نشان دهد که چگونه نظریه انتقادی متأثر از مکتب فرانکفورت قادر به تحلیل مسائل نظام بینالملل ازجمله جنبشهای اجتماعی منطقهی خاورمیانه میباشد. بنابراین با به کارگیری و کاربست اصول، مفروضهها و مفاهیم این نظریه تلاش میشود به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که نظریه انتقادی مکتب...
full textمکتب فرانکفورت و بسط نظریه انتقادی
موسسه تحقیقات اجتماعی در دانشگاه فرانکفورت، اصطلاح نظریه ی انتقادی را ابداع کرد که زاییده ی شرایط ویژه ی اجتماعی و فرهنگی آلمان پس از جنگ جهانی اول است. نظریه ی انتقادی را مکتب فرانکفورت نیز نامیده اند، هر چند این دو مفهموم به یک معنی نمی باشد اما رابطه ای که میان این دو وجود دارد عموم و خصوص مطلق است. هدف نظریه پردازان مکتب فرانکفورت، ایجاد تغییرات سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی برای جوامع سرمایه د...
15 صفحه اولتحلیل غزلیات حافظ براساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی (مکتب فرانکفورت)
شمس الدین محمد حافظ شیرازی ازجمله معدود شاعران ایرانی است که با فراتربردن خود به مثابة حلقه ای از حلقه های جبر اجتماعیِ قرن هشتم ﻫ.ق.، بر فراز جریان ها ی اجتماعی زمان ایستاد. حافظ با خروج از نظم به بندکشانندة قرن هشت به نقد ساختار اجتماعی در حوزة ساختار شعر پرداخته است. نخست، نظریة زیبایی شناسی انتقادی را که یکی از دستاوردهای مکتب فرانکفورت آلمان در قرن بیستم م. است مختصر و کوتاه معرفی کرده ایم،...
full textبررسی اشعار نیما یوشیج بر اساس نظریه زیباییشناسی انتقادی مکتب فرانکفورت
ادبیات معاصر فارسی از نظر بینش عمیق اجتماعی و سیاسی و وسعت دید انسانی و اهداف مردمی، که در گذشته ادبی ایران کمتر امکان بروز یافته بود بیمانند است. شاعران و نویسندگان این دوره همگام با دیگر افراد جامعه، مظاهر زشت اجتماع را به باد انتقاد میگرفتند و ادبیات که پیش از این به سبب ترتیب نظام اجتماعی نمیتوانست از حکومتها انتقاد بهسزایی بکند در این دوره چون سلاحی برای کسب آزادی و ابزاری برای بیان ا...
full textMy Resources
Journal title
volume 14 issue 39
pages 263- 290
publication date 2015-09
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
No Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023