جایگاه «انسان‌شناسی» در نظام اخلاقی کانت

Authors

  • اعظم محسنی دانشجوی مقطع دکتری فلسفه، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین
  • یوسف شاقول دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه اصفهان
Abstract:

تأسیس یک نظام اخلاقی کارآمد، منوط به شناخت دقیق و همه جانبه­ی سرشت انسان، به عنوان موضوع اخلاق، است؛ اینکه ما چه تلقی از انسان و طبیعتش داریم، او را موجودی ذاتاً اخلاقی یا ذاتاً بد و شرور می­دانیم، یا تلقی­مان از انسان، موجودی متعلق به دو جهان محسوس و معقول است که در هر ساحتی جنبه­ای از سرشتش ظهور پیدا می­کند، پیش شرط لازم برای پی­ریزی یک نظام اخلاقی است. در تلقی کانت، انسان یک موجود تک ساحتی نیست؛ بلکه شهروند دو جهان است: جهان محسوس و جهان معقول. انسان بر اساس طبیعت معقولش، خوب و بر اساس طبیعت محسوسش بد است. بر همین اساس، در بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق بر این نکته تأکید می­کند که: «...از آنجایی که جهان فهم واجد مبنای جهان حس و در نتیجه واجد مبنای قوانین آن است؛ من باید قوانین جهان عقل را به عنوان امر مطلق و افعالی را که مطابق با آن قوانین است به عنوان وظیفه تلقی کنم.» لزوم توقف اخلاق بر انسان­شناسی، که از نظر کانت از حیث روش یک علم تجربی به حساب می­آید، از یک سو و امکان تأسیس فلسفه­ی اخلاق نابی که به کلی فارغ از هر چیز تجربی باشد از سوی دیگر، سبب شده که برخی از مفسرین در امکان اینکه کانت واقعاً توانسته باشد یک چنینفلسفه­ی اخلاقی تأسیس کند، تردید کنند. لذا در این مقاله قصد داریم به بررسی نسبتانسان­شناسی با اخلاق در نظام فلسفی کانت بپردازیم تا هم ماهیت ناب بودن فلسفه­ی اخلاقش و هم نحوه­ی توقف آن بر انسان­شناسی را آشکار کنیم.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

جایگاه مطالعات اخلاقی در نظام مالکیت فکری

اخلاق در نظام مالکیت فکری در دو سطح، اثرگذار است. در سطح فلسفی و فراحقوقی که به توجیه اخلاقی مجموعه نظام مالکیت فکری پرداخته و به پاسخ این پرسش می‌پردازد که منشأ مشروعیت هر یک از نهادهای مالکیت فکری چیست؟ در این رابطه می‌توان بر اساس سه رویکررد اقتصادی، اقتصادی ـ اخلاقی و رویکرد اخلاقی، مسئله را تحلیل کرد. همچنین در سطح حقوقی و سیری در قوانین این حوزه مشخص می‌شود، اخلاق در مصادیق قابل حمایت نیز...

full text

جایگاه فرولایه فوق محسوس در نظام فلسفه کانت

کانت در فلسفه استعلایی خویش، پدیدار (فنومن) را حقیقتی تألیف یافته از کثرات شهود حسی و مقوّمات پیشینی ذهن معرفی کرده و آن‌را از ناپدیدار (نومن) تفکیک کرده است. به‌عقیده وی، ساحت «محسوس» طبیعت، ساحتی تجربی، متعیّن و مکانیکی است که تحت مفاهیم و اصول پیشینی ذهن و فاهمه، کلیت و ضرورت یافته است، حال آنکه ساحت «فوق محسوس» از مفاهیم و اصول متعیّن فاهمه آزاد است. عرصه اخیر که به‌عنوان عرصه اعیان و حقایق فی...

full text

جایگاه مطالعات اخلاقی در نظام مالکیت فکری

اخلاق در نظام مالکیت فکری در دو سطح، اثرگذار است. در سطح فلسفی و فراحقوقی که به توجیه اخلاقی مجموعه نظام مالکیت فکری پرداخته و به پاسخ این پرسش می پردازد که منشأ مشروعیت هر یک از نهادهای مالکیت فکری چیست؟ در این رابطه می توان بر اساس سه رویکررد اقتصادی، اقتصادی ـ اخلاقی و رویکرد اخلاقی، مسئله را تحلیل کرد. همچنین در سطح حقوقی و سیری در قوانین این حوزه مشخص می شود، اخلاق در مصادیق قابل حمایت نیز...

full text

جایگاه کانت در اندیشه شوپنهاور

این مقاله که به بررسی جایگاه کانت در اندیشه شوپنهاور می­پردازد از یک مقدمه و دو بخش اصلی تشکیل یافته است. پس از شرح مختصر و مقدماتی جایگاه کانت در اندیشه شوپنهاور، در بخش اول، تحت عنوان« انتقاد از نقد اول»، ارزیابی انتقادی شوپنهاور از کانت در قالب سه مفهوم شیء فی­نفسه، معنای تجربه و مقوله علیّت به تصویر کشیده می­شود. نکته قابل توجه این بخش این است که شوپنهاور، بر خلاف کانت، نه تنها شیء فی نفسه ر...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 10  issue 18

pages  219- 241

publication date 2016-09-22

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023