تحلیل نگرش محمدرضا شاه پهلوی به حکومتگری، طبقات و جریانهای پرنفوذ اجتماعی (از 1332 تا 1355)
Authors
Abstract:
مقاله حاضر درصدد تحلیل نگرش محمدرضا شاه پهلوی به حکومتگری، طبقات و جریانهای پرنفوذ اجتماعی در دوره پس از کودتای 28 مرداد است. محدوده تاریخی تحقیق سالهای 1332 تا پایان 1355ه.ش را در بر میگیرد. پیش فرض نظری طرح چنین موضوعی این است که نگرش شاه پیوندی دیالکتیکی با شرایط سیاسی و اجتماعی زمانه او داشته است . چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای آراء همایون کاتوزیان در نظریه استبداد ایرانی صورتبندی شد. روش تحقیق کیفی از نوع تحلیل محتوای کمّی و کیفی است. اطلاعات براساس تمامی سخنرانیها، پیامها و مصاحبههای شاه در دو دوره زمانی از سال 32 تا42 و از سال 42 تا 56 به دست آمد. طبق یافتههای تحقیق حاضر، در دوره پس از کودتای 28 مرداد، با انقلاب سفید، چرخشی آشکار در نگرش شاه نسبت به حکومتگری، گروهها و طبقات اجتماعی پرنفوذ، دین، قانون اساسی، مشروطیت، دموکراسی، غرب و نظام جهانی به وجود آمد. بر این اساس، دوران پس از کودتا را باید به لحاظ نگرشی به دو دوره اصلی پیش، پس از انقلاب سفید تقسیم کرد. روند کلی نگرش او نشاندهنده چرخش از یک پادشاه دیکتاتور به یک پادشاه خودکامه و خودسر است و حتی در زیر دورههای مورد مطالعه در این تحقیق میتوان به این نکته اشاره کرد که شاه در طول مدت سلطنت خود به لحاظ نگرشی پیش از کودتای سال 32 یک پادشاه دیکتاتور و پس از آن یک پادشاه مستبد بوده است و میل او به دیکتاتوری و استبداد، ناشی و متأثر از شرایطی، همچون: وجود یا عدم افراد و گروههای پرنفوذ و مستقل در عرصه سیاسی، میزان درآمدهای نفتی و چگونگی سیاستهای حمایتی آمریکا بوده است. بنابراین، یافتههای پژوهش حاضر در چارچوب تحلیل محتوای سخنان شاه، نظریه استبداد ایرانی را تأیید میکند.
similar resources
تحلیل نگرش محمدرضا شاه پهلوی به حکومتگری، طبقات و جریانهای پرنفوذ اجتماعی (از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۵)
مقاله حاضر درصدد تحلیل نگرش محمدرضا شاه پهلوی به حکومت گری، طبقات و جریان های پرنفوذ اجتماعی در دوره پس از کودتای 28 مرداد است. محدوده تاریخی تحقیق سال های 1332 تا پایان 1355ه.ش را در بر می گیرد. پیش فرض نظری طرح چنین موضوعی این است که نگرش شاه پیوندی دیالکتیکی با شرایط سیاسی و اجتماعی زمانه او داشته است . چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای آراء همایون کاتوزیان در نظریه استبداد ایرانی صورتبندی شد. ...
full textتحلیل محتوای سخنرانی ها و مصاحبه های محمدرضا شاه پهلوی براساس نظریه ی دولت خودکامه (از 1332 تا 1356)
تحقیق حاضر درصدد تحلیلِ سیر تغییر نگرش محمدرضا شاه پهلوی به حکومتگری، طبقات و جریانهای پرنفوذ اجتماعی در دوره ی پس از کودتای 28 مرداد تا پایان سال 1355، با توسل به تحلیل محتوای سخنرانیها، پیامها و مصاحبه های شاه در دوره ی مذکور می باشد. طبق یافته های این تحقیق، در دور ه ی پس از کودتای 28 مرداد، با انقلاب سفید، چرخشی آشکار در نگرش شاه به حکومتگری، گروهها و طبقات اجتماعی پرنفوذ، دین، قانون اساسی،...
15 صفحه اولتبیین رابطه دولت و جامعه در عصر محمدرضا شاه (1332-1320)
فروپاشی حکومت استبدادی رضاشاه درشهریور 1320 امیدی را در دل جامعه و جریانهای فکری به وجود آورد تا بتوانند طبق قانون مشروطه حکومت دمکراتیکی را «که در آن شاه سلطنت کند، نه حکومت» تشکیل دهند. اما حضور اشغالگران وحمایت آنها از شاه و دربار از یک طرف و بازماندههای حکومت استبدادی رضاشاه در رأس سیستم سیاسی از طرف دیگر یک فضای تقابلی و تخاصمی را بین جامعه و دولت به وجود آورد. این فضا از سال 1320 ...
full textنقش سیاسی نظامی سپهبد تیمور بختیار در حکومت محمدرضا شاه پهلوی (1340-1332 ش)
این رساله که شیوه تحقیق آن کتابخانه ای و سند پژوهی است شامل چهار فصل می باشد ؛تاریخچه زندگی بختیار تا سال 1332؛ ؛بختیار و کودتای 28 مرداد تا تاسیس ساواک؛ و ؛بختیار از تاسیس ساواک تا تبعید به خارج؛ و ؛بختیار از تبعید و ترور؛ پرسش های این پژوهش عبارتند از: آیا سپهبد بختیار بعد از کودتای 28 مرداد در تثبیت حکومت پهلوی نقش موثری ایفا نمود؟ آیا در شکل گیری ساواک، بختیار نقش اساسی داشته است؟ آیا خصوصی...
15 صفحه اولنگاهی به موقعیت زنان ایران در دورة پهلوی از سال 1300 تا 1332 ش
روند مدرنسازی و ایجاد تحول بر اساس الگوهای غربی در نظام قضایی و نیز ترفیع موقعیت زنان در سطح اجتماع را میتوان به منزلة برجستهترین موارد اصلاحات در دهههای اولیة حکومت پهلوی برشمرد. با وجود این، در روند این تغییرات، به دلیل بینش مردسالارانة جامعه، در زمینة اصلاحات حقوقی و سیاسی به حقوق و مسائل زنان در بعد وسیع توجهی نشد. حتی در دورة مورد بحث، به دلیل سرکوبهای سیاسی و ناکامیهای حقوقی، ز...
full textبررسی و تحلیل واکنش جریانهای مذهبی به اقدامات دوره رضاشاه بعد از شهریور1320 تا 1340
اقدامات صورتگرفته در مورد مذهب در دورة رضاشاه اساساً به دو دسته تقسیم میشود: اقداماتی که مستقیماً با مذهب ضدیت داشت و اقداماتی که فینفسه ضد دین نبود ولی پیامد و نتیجة ضددینی داشت. در مقاله حاضر این دو نوع اقدام در چهار بخش مورد بررسی قرار میگیرد: اقدامات صورتگرفته در رابطه با حوزه نهادی دین، بعدآموزشی، شعائر و مناسک دینی و رابطه دین و سیاست. با کنار رفتن رضاشاه از صحنه سیا...
full textMy Resources
Journal title
volume 25 issue 4
pages 41- 58
publication date 2014-10-23
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023