تحلیل رمان «چراغها را من خاموش میکنم» بر اساس نظریه گروه خاموش
Authors
Abstract:
بر مبنای تئوری گروه خاموش، قدرت مسلط مردان در جامعه در ساختار مرد-ساخته زبان نیز تبلور دارد و زنان به راحتی نمیتوانند با این زبان مرد ساخته به بیان خود بپردازند و از این جهت به گروههای خاموش تبدیل میشوند. هدف این مقاله آن است که دریابیم بر مبنای نظریه گروه خاموش از کرامارا و نظریه رتوریک سلطه از استارهاک، آیا استراتژیهای سلطه یعنی تسلیم، تمرد، گوشهگیری و دستکاری در رمان «چراغها را من خاموش میکنم» نوشته زویا پیرزاد وجود دارد و اگر وجود دارد چه گروههایی را شامل میشود. همچنین به مطالعه کنشهای قدرت دهنده که توسط گروههای تحت سلطه برای مقاومت در برابر سیستم سلطه جو استفاده شده پرداخته میشود. به این منظور، هفت متن منتخب از این رمان با روش تحلیل محتوای کمی و تحلیل رتوریکی مطالعه شدهاند. نتایج این مطالعه مطرح میکند که گوشهگیری و دستکاری بیشترین استراتژیهای به کار رفته در رابطه زنان و مردان درون داستان است. نگاه پیرزاد به گروه در حاشیه فراتر از جنسیت است و طبقه، قومیت و مکان زندگی نیز می تواند مبنای شکلگیر این گروهها باشد. پیرزاد در رمانش به کنشهای قدرتدهنده به گروههای خاموش نیز توجه داشته است.
similar resources
تحلیل ساختار رمان چراغ ها را من خاموش میکنم، بر اساس کهن الگوی سفر قهرمان
یکی از ماندگارترین کهنالگوهای موجود در ادبیات مکتوب و شفاهی، کهنالگوی سفر قهرمان است که جوزف کمبل مبتنی بر آرای یونگ درباره کهنالگوی قهرمان، آن را مطرح کرد. به عقیده کریستوفر وُگلر، بسیاری از فیلمها و داستانهای سراسر جهان نیز از این الگوی جهانشمول قصهها و اسطورهها برخوردار هستند؛ به عبارت دیگر، در برخی از داستانها و فیلمها و اسطورهها و قصهها عناصر ساختاری مشترکی یافت میشود و با ت...
full textتحلیل ساختار رمان چراغ ها را من خاموش میکنم، بر اساس کهن الگوی سفر قهرمان
یکی از ماندگارترین کهن الگوهای موجود در ادبیات مکتوب و شفاهی، کهن الگوی سفر قهرمان است که جوزف کمبل مبتنی بر آرای یونگ درباره کهن الگوی قهرمان، آن را مطرح کرد. به عقیده کریستوفر وُگلر، بسیاری از فیلمها و داستانهای سراسر جهان نیز از این الگوی جهان شمول قصه ها و اسطوره ها برخوردار هستند؛ به عبارت دیگر، در برخی از داستان ها و فیلم ها و اسطوره ها و قصه ها عناصر ساختاری مشترکی یافت می شود و با تحلی...
full textبررسی مبانی زیباشناسی در رمان «چراغها را من خاموش میکنم»
مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که به روش کتابخانهای و با تکیه بر ادبیات زنانه به منظور دستیابی به مبانی زیباشناسی در رمان چراغها را من خاموش میکنم اثر زویا پیرزاد انجام شده است. در این مقاله ویژگیهای زبانی در سطوح مختلف (واژگان، جملات، گفتمان) و نیز ویژگیهای محتوایی که متناظر با مهمترین عناصر داستانی است، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بهرهگیری از توصیفات دقیق و ظریف، دیدگاه زنانه، انت...
full textصدای سیاستگریز زنانه در رمان چراغها را من خاموش میکنم.
این مقاله بر پایه این گمان اولیه شکل گرفته است که عناصر و نشانههایی از گفتوگومندی در رمان «چراغها را من خاموش میکنم» بازتاب یافته است. نویسنده، رمان را در تقابلِ راویِ زنِ داستان با امر سیاسی سامان داده است. ظاهراً راوی داستان، سیاست را با مردانگی یکی میپندارد. کلاریس مادر خانواده و شخصیت اصلی داستان سعی میکند تا محیط معنوی خانواده را از امواج سیاستبازیهای شوهرش دور نگه دارد. او با آن که تح...
full textچندآوایی (پولیفونی) در رمان زنانه بررسی تطبیقی رمان «ذاکرة الجسد» و «چراغها را من خاموش میکنم»
رمان به عنوان نوع ادبی خاص دارای ویژگیهای متعددی است و زنان با بهرهگیری از این ویژگیها کوشیدهاند دنیای خویش را ترسیم کنند. نقد ادبی فمینیستی نیز برای بررسی آثار ادبی زنان از رویکردها و نظریات مختلف در نقد و تحلیل بهره برده که از آن جمله نظریة نقد رمان باختین «چندآوایی (پولیفونی)» است. با توجه به اینکه نظرات مختلفی دربارة امکان ظهور چندآوایی در رمانهای زنانه مطرح است، لذا این جستار، دو رمان...
full textنقد و تحلیل رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» از منظر زبان و جنسیت
بررسی و تحلیل آثار ادبی از منظر زبان و جنسیت در زبان فارسی، موضوعی نسبتاً تازه است که به تحقیق و پژوهش نیاز بسیار دارد. اولین نظریهها را در این مبحث «رابین لیکاف» در مقالهی مشهور خود با عنوان «زبان و موقعیّت زن» مطرح کرد که تحول شگرفی در مطالعات زبانشناسی اجتماعی ایجاد کرد، او برای اولین بار اعلام کرد زبان زنان با زبان مردان متفاوت است. مجموع نظریاتش بیشتر حاکی از تسلط زبان مردانه بر زبان بود...
full textMy Resources
Journal title
volume 10 issue 1
pages 63- 93
publication date 2018-08-23
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023