بررسی نمودهای آراء و نظریات باختین در تئاتر استانیهفسکی
Authors
Abstract:
ولادزمیر استانیهفسکی، یکی از شناختهشدهترین کارگردانان اخیر تئاتر میباشد. وی بعنوان موسس و کارگردان هنری گروه تئاتر گارژنیتزه، دستاوردهای بسیاری را در زمینههای فرآیند تولید و اجرای تئاتر کسب نموده و این دستاوردها مورد توجه بسیاری از گروههای اجرایی و نظریهپردازان قرار گرفته است. بنابر اعتقاد بسیاری از منتقدان و نظریهپردازان عرصهی تئاتر از جمله پال آلین محقق انگلیسی، مهمترین علل کسب دستاوردهای کمنظیر در تئاتر گارژنیتزه، نهفته در ریشهها و بنیانهای نظری بکار گرفته شده در فرآیند تولید و اجرای تئاتر توسط استانیهفسکی است. شناخت بنیانهای مورد اشاره، در وهلهی نخست میتواند پاسخگوی چرایی تاثیرگذاری و جذابیت آثار استانیهفسکی و در وهلهی بعد میتواند کمکی شایان به گروههای اجراییای باشد که تلاش میکنند با بکارگیری این متد، آثار ارزشمندی را در حوزهی تئاتر ارائه نمایند. در مواجهه با فرآیند تولید و اجرای آثار استانیهفسکی، نمود آراء و نظریات باختین مشاهده میشود. از همین رو، این پژوهش تلاش مینماید با بررسی دقیقتر فرآیند تولید و اجرای آثار استانیهفسکی، جایگاه آرای باختین در این آثار را مشخص نماید. مهمترین دستاوردهای این تحقیق توصیفی- تحلیلی که با استفاده از منابع کتابخانهای به انجام رسیده، شامل: تشخیص ارتباط مستقیم ایدههای اولیهی اکسپدیشن/ گدرینگ تئاتر استانیه فسکی با نظریه "کارناوال"، و ارتباط اکسپدیشن/ گدرینگ و تمرینات گروه با نظریات باختین در باب "منطق گفتگویی"،"فلسفه کنشی" و "دیگربودگی" میباشد.
similar resources
بررسی بسترهای فکری و نظری تئاتر استانیه فسکی با اتکا بر نظریات باختین و گروتفسکی
ولادزیمیر استانیه فسکی، یکی از بزرگترین کارگردانان سه دهه اخیر تئاتر می باشد. وی از سال 1976 به عنوان موسس و کارگردان هنری گروه تئاتر گارژنیتزه، دستاوردهای بسیاری را در زمینه های اجرایی کسب کرده است. این دستاوردها، در طول بیش از 35 سال فعالیت گارژنیتزه، مورد توجه بسیاری از گروه های تجربی و جوان قرار گرفته است. شناخت بنیان ها و ریشه های نظریِ فعالیت های گارژنیتزه می تواند کمکی برای چنین گروه ها...
آراء و نظریات اجرایی «پیترسلارز» در تئاتر– پروژه عملی: کارگردانی نمایش «خیانت» نوشته «هرولد پینتر»
چکیده: این پایان نامه نگاهی است به اندیشه ها و تکنیک های کارگردانی «پیتر سلارز»، کارگردان برجسته ی تئاتر نیمه ی دوّم قرن بیستم و تلاشی است برای شناخت نحوه ی نگرش وی به تئاتر و انتظاراتی که او از یک نمایش - به قول خودش - به مثابه یک عمل اجتماعی و اخلاقی دارد. فصل اوّل این پایان نامه، اختصاص دارد به کلّیاتی درباره ی «سلارز» و اندیشه هایش و نیز نظریات برخی منتقدین درباره ی او. در این فصل سعی بر آ...
15 صفحه اولبررسی تطبیقی مفهوم زمان در آراء صدرالمتالهین و نظریات نسبیتی فیزیک
این تحقیق بر آن است که ماهیت زمان را در آرای ملاصدرا و نظریات نسبیتی موجود، در قالب نسبیت خاص و نسبیت عام، مورد مداقه قرار دهد و به نقاط اشتراک و افتراق میان آنها بپردازد. مسئلة زمان همواره از منظر وجود مورد اختلاف میان فلاسفه و متکلمان متعددی بوده است. چنانچه عدهای زمان را امری موهومی دانسته و عدهای دیگر رأی به وجود زمان داده و به تبع آن خصوصیاتی را برای ماهیت زمان در نظر گرفتهاند. به مواز...
full textطراحی صحنهی تئاتر با تأکید بر آراء آناکساگوراس
صحنهپردازی تئاتر همواره حاصل ترکیب دو حوزه هنر و علم بوده است. در این میان یکی از حوزههای بنیادینی که باعث غنای طراحی صحنه میشود، فلسفه است. قلمروی که میتواند به عنوان ضلع سوم مثلث کمال در صحنهپردازی، وارد عمل شده و منجر به تکامل این حوزه در تئاتر و هنرهای نمایشی شود. این نوشتار تلاش دارد تا با گذری اجمالی بر فلسفه آناکساگوراس این ایده را مطرح کند که میتوان از فلسفه و برخی مفاهیم بنیادین ...
full textبررسی عناصر گروتسک در رمان خوف اثر شیوا ارسطویی (براساس نظریات میخائیل باختین، فیلیپ تامسون و ولفگانگ کایزر)
مفهوم گروتسک که در ابتدای سدۀ شانزدهم به نقّاشیهای عتیقۀ موردپسند عامّه در ایتالیا محدود میشد، با ورود به موضوع بحث زیباییشناسان قرن هیجده و تداعی آن با کاریکاتور، گسترش معنایی یافت و در کنار جنبههای ترسناک و منزجرکننده به عنصرهای مضحکه و خارقالعاده گرایش پیدا کرد. ساختارگرایانی همچون میخائیل باختین، فیلیپ تامسون و ولفگانگ کایزر با پژوهش در حیطۀ گروتسک هریک از منظری متفاوت، ویژگیهای آن را ب...
full textفلسفه و شرایط گفتگو از چشم انداز مولوی با نگاهی تطبیقی به آراء باختین و بوبر
این گفتار با بر شمردن دو عنصر زبان شناختی و جامعه شناختی در هر گفتگو بر اصالت ضرورت و اهمیت عنصر جامعه شناختی به عنوان یکی از ارکان و پایه های اساسی برقراری گفتگو تاکید می ورزد از نظرمولوی اساس گفتگو بر بنیاد کنش ارتباطی میان طرفین گفتگو و برقراری رابطه دو جانبه میان گوینده (نویسنده) و شنونده (خواننده) بنا شده است وی از این ارتباط دو جانبه و سویه جامعه شناختی سخن با تعبیر اتصال جذب و کشش یاد کر...
full textMy Resources
Journal title
volume 20 issue 2
pages 61- 72
publication date 2015-12-22
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023