بررسی مقایسهای اصل لذّت در فلسفۀ چارواکه و فلسفۀ اپیکوری
Authors
Abstract:
لذّتگرایی به عنوان یک اندیشه، نظریهای است که بنا بر آن شادی، خیر نهایی است و ناخشنودی شر غایی. مکاتب فکری مادهگرا، که عموماً به اصالت لذّت قائلاند، در فرهنگهای مختلف انسانی نمودهای متنوعی داشتهاند. فرهنگ هندویی نیز از این قاعده مستثنا نبوده است، زیرا در این فرهنگ، مکتب متمایزی به نام چارواکه وجود دارد که با برخورداری از مشرب فکری ماتریالیستی، لذّت را تنها معنا و غایت حیات میداند. فلسفهٔ اپیکوری در یونان شبیهترین مکتب فکری به چارواکه است. این فلسفهها، هر دو مکاتبی را با ماهیت لذّتگرایی به وجود آوردند که به رغم معاندان و مخالفتهای فراوان توانستند طی قرنها طرفدارانی را جلب کنند. با مقایسهٔ اصل لذّت از منظر این دو فلسفه بر اساس منابع کتابخانهای موجود، روشن میشود که آنها هر دو، ظاهراً چون فقط قائل به اعتبار و وجود دنیای مادی هستند و هستی انسان را فقط بر مبنای بُعد مادی او تبیین کردهاند و نیز هر گونه هستی پس از مرگ را انکار میکنند، بنابراین نتیجه میگیرند که، پس باید شاد بود و از لذات زندگی بهرهٔ کامل برد. با وجود این، بین آنها اختلافنظرهایی نیز وجود دارد: اپیکوریان مخصوصاً با دستهٔ خاصّی از چارواکهایها در معنا و انواع لذّت اختلاف تامّ دارند؛ همچنین اپیکوریها برخلاف پیروان چارواکه که لذات جسمانی را معتبر میدانند، شادی و لذّت برتر را بیشتر به معنای فقدان الم در نظر میگیرند؛ در حالی که، هدف چارواکهایها، تعمیق و گسترش دامنهٔ لذّت است، هدف اپیکوریها، تقلیل حدالامکان درد است.
similar resources
خودانگیختگی در فلسفۀ نقّادی کانت و فلسفۀ لایبنیتس
خودانگیختگی، مفهوم اصلی در مبحث آزادی در نظام فلسفی کانت و لایبنیتس است. لایبنیتس این مفهوم را شرط ضروری آزادی و اختیار میداند و عموماً آن را در جایگاه نفی و ردّ هر نوع ضرورتی تعریف میکند. طبق نظر لایبنیتس هر جوهری صرفاً علّت حالات خودش است؛ بنابراین هر تغییری که در آن رخ دهد به گونهای خودانگیخته حادث میشود. مفسّران فلسفۀ لایبنیتس، دو نوع خودانگیختگی را در فلسفۀ او مشخّص کردهاند: خودانگیختگی...
full textبررسی مقایسه ای موضوع فلسفۀ اولی در فلسفۀ فارابی و حکمت متعالیۀ ملاصدرا
محوریت «موجود» درفلسفۀ ارسطو و بتبع آن درفلسفۀ فارابی، به «وجود» در حکمت متعالیۀ ملاصدرا تحول یافت. بر همین اساس، مسئلۀ اصلی این پژوهش، تبیین تطور موضوع فلسفه از «موجود» به «وجود» است. در مرحلۀ بعد بررسی عوامل این تطور، مورد توجه است. ماحصل این مطالعۀ مقایسهای، آن است که هرچند فارابی با انتخاب «موجود بما هو موجود» به عنوان موضوع فلسفه، توانست از تنوع نظرات شارحان ارسطو (درمورد مواضع چهارگانه ا...
full textتحلیلی انتقادی از کتاب فلسفۀ حقوق؛ فلسفۀ انتقادی در نقد فلسفۀ حقوق ایرانی
نزدیک به سه دهه است که بشر معاصر بار دیگر بهسراغ سؤالات سابق جامعة خویش در فلسفة حقوقی رفته است که از قدمت طرح منسجم آن حداقل بیش از سه هزار سال میگذرد. محققان معاصر بهسبک تبار یونانی این دانش، در عرصة فلسفۀ حقوق، خواسته یا ناخواسته، متوجه مسئلهایکلیدی شدهاند که به تولید ادبیاتی غنی اما همچنان مبهم و ذهنیدرتسهیل دسترسیهمگان به صلح و دستیابی عموم بهبرابری منجر شده است. فلسفة حقوق کنونی ...
full textخدا در فلسفۀ دکارت
چکیده امروزه دکارت بهغلط یک فیلسوف سکولار شناخته میشود. ما در این مقاله برآنیم نشان دهیم که در نظام فلسفی او، خداوند از جایگاه والایی برخوردار است و مبنای آن نظام را تشکیلمیدهد. خداوند در نظام فلسفی دکارت نهتنها مبنای مابعدالطبیعه، بلکه مبنای علم و اخلاق است. در فلسفۀ دکارت، قدرت و علم الهی منشأ هر واقعیتی است؛ منشأ هرآنچه وجود دارد و نیز منشأ شناخت بشری از هرآنچه وجود دارد. خداوند نهتنها...
full textفلسفۀ منظر
خیلی پیش میآید که ما در طبیعت قدم بزنیم و با درجات مختلفی از علاقه و توجه از درختان، جویهای آب، مرغزارها و کشتزارها، تپهها و خانهها، و از هزاران تغییر در نور و ابرها یادداشت برداریم. ولی تنها توجه بیشتر به یک مورد مشخص یا کنار همچیدن گروه متنوعی از ابژههای متفاوت در یک نگاه، به معنای آگاه بودن ما به ادراک یک منظر2 نیست. برای ادراک منظر، توجه ما نمیتواند تنها به یک م...
full textMy Resources
Journal title
volume 18 issue 69
pages 143- 167
publication date 2016-09-22
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023