بررسی تطبیقی کهنالگوی نقاب در آراء یونگ و ردپای آن در غزلهای مولانا (غزلیات شمس)
Authors
Abstract:
نقاب در اصل و در کاربرد مفهومی و اصطلاحی، در دایرة مفاهیم روانشناسی به کار میرود؛ اما در نوشتههای یونگ تمایز معناداری یافته است که امروزه، هر گاه از آن سخن در میان باشد، به گونهای با آرا و افکار یونگ، در پیوند است. از نظر او، نقاب به دو دسته قابل تقسیمبندی است؛ دستة اول، صورتکی است که انسان بر چهرهاش میزند و خود را آنطور که نیست، نشان میدهد. دستة دوم، دربرگیرندة پندارها و خیالاتی غیر واقعی است که مانع از رشد و نمو خود حقیقی او میشود. یونگ با دقیقشدن در امور روانی و جان آسمانی انسان، مسئلة نقاب را به گونة نظریهای میپرورد و پیش روی ما میگذارد. او یکی شدن با نقاب را در جلوگیری از رشد شخصیت و رسیدن به فردیت، بزرگترین زیان میداند و افراد را از یکسوشدن بر حذر میدارد. از سویی در ادبیات عرفانی ما از جمله در غزلیات شمس، مفاهیمی وجود دارد که ژرفساخت آن، با الگوییکه یونگ تعریف میکند، همخوانی و همپوشانی دارد. ما در این مقاله، رمزها و سمبلهایی را که مولانا در غزلیات برای بیان مفهوم نقاب به کار برده است، بررسی کرده و درعین حال از آوردن نمونههایی از دیگر آثار عرفانی ناگزیر بودهایم.
similar resources
بررسی تطبیقی کهن الگوی نقاب در آراء یونگ و ردپای آن در غزل های مولانا (غزلیات شمس)
نقاب در اصل و در کاربرد مفهومی و اصطلاحی، در دایرة مفاهیم روان شناسی به کار می رود؛ اما در نوشته های یونگ تمایز معناداری یافته است که امروزه، هر گاه از آن سخن در میان باشد، به گونه ای با آرا و افکار یونگ، در پیوند است. از نظر او، نقاب به دو دسته قابل تقسیم بندی ا ست؛ دستة اول، صورتکی است که انسان بر چهره اش می زند و خود را آن طور که نیست، نشان می دهد. دستة دوم، دربرگیرندة پندارها و خیالاتی غیر ...
full textبررسی تطبیقی کهنالگوی سایه در آراء یونگ و رد پای آن در غزلهای مولانا
As sight of Carl Gustav Jung, humans thereto having individual unconsciousness, have other common site which is called meta-individual or communal unconscious. Consist of this mentality is archetype of shadow one of the closest face to individual unconscious and awareness too. Archetype of shadow is negative, non-human, instinctive and human being’s, which mankind attempt to conceal is. This e...
full textبازخوانی غزلیات شمس از منظر کهنالگوی نَفْس در اندیشة یونگ
در روانشناسی تحلیلی یونگ، نَفْس (Self) یکی از اصطلاحات بسیار حائز اهمیت است. از نظر او، نَفْس کهنالگویی است که میتوان آن را مبنای قوام یافتن فرد دانست. مطابق با نظریة یونگ، هر یک از ما با گذشت زمان آرامآرام رشد میکنیم و با از سر گذراندن فرایندی که یونگ آن را «فردانیت» مینامد، آن کسی میشویم که هستیم. یونگ کلّ شخصیت را نَفْس مینامد. از منظر وی، نمیتوان نَفْس را به طور کامل شناخت. نَفْس نماد تمامیت ا...
full textنگاه مولانا به طبیعت در غزلیات شمس تبریزی
با مطالعه در شعر فارسی ملاحظه میشود که شعرا از گذشته تا به امروز در اشعار خود از عناصر طبیعت برای مقاصد متفاوتی همچون توصیف، مدح، ذم، تغزل، و مرثیه استفاده کردهاند. هدف از نگارش این مقاله بررسی نقش طبیعت و عناصر آن و میزان کاربرد صور خیال برساخته از عناصر طبیعی در غزلیات دیوان کبیر است. نمود طبیعت در غزلیات مولانا چشمگیر است. این حضور هم ازلحاظ تعداد ابیات و هم ازنظر تنوع عناصر طبیعی بهکاررف...
full textبررسی تطبیقی عشق در غزلیات مولانا، سعدی و حافظ
عشق در خلق شاهکارهای ادبی نقش بسزایی داشته و جلوههای گوناگونی در آثار ادبی دارد. در مقاله حاضر به شیوة تطبیقی عشق در غزلیات سه شاعر بزرگ ادب فارسی مولانا، سعدی و حافظ بررسی گردیده و بر مبنای گزینش برخی غزلیات آنان، ابیات حاوی نظرات مشترک و متفاوت آنها در باب عشق بیان شده است. تطبیق عقاید بزرگان ادبیات همچون مولانا، سعدی و حافظ دربارۀ عشق میتواند در روشنگری پیچیدگیهای این موضوع جهانشمول مو...
full textبررسی تطبیقی عشق در غزلیات مولانا، سعدی و حافظ
عشق در خلق شاهکارهای ادبی نقش بسزایی داشته و جلوههای گوناگونی در آثار ادبی دارد. در مقاله حاضر به شیوة تطبیقی عشق در غزلیات سه شاعر بزرگ ادب فارسی مولانا، سعدی و حافظ بررسی گردیده و بر مبنای گزینش برخی غزلیات آنان، ابیات حاوی نظرات مشترک و متفاوت آنها در باب عشق بیان شده است. تطبیق عقاید بزرگان ادبیات همچون مولانا، سعدی و حافظ دربارۀ عشق میتواند در روشنگری پیچیدگیهای این موضوع جهانشمول مو...
full textMy Resources
Journal title
volume 8 issue 26
pages 132- 164
publication date 2012-03-20
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023