امکان یا امتناع جنبشهای اجتماعی (انقلاب-های مردمی) علیه حاکمیت در اندیشه سیاسی اسلامی
author
Abstract:
به رغم آموزههای قرآنی ناظر بر سرشت آزاد انسانی برای تغییر سرنوشت و امکان نظری جنبشهای اجتماعی در آموزههای اسلامی، در اندیشه سیاسی متفکران مسلمان و در تاریخ جوامع اسلامی، به استثنای اندیشه سیاسی شیعی و برخی فرق خوارج، اعتراض و طغیان اجتماع علیه حاکمیت امری مذموم و نکوهیده تلقی میشده است. این طرز تلقی رایج در جوامع اسلامی ضمن دربرداشتن شباهتهایی به سنتهای جوامع مختلف بویژه جوامع مسیحی و یهودی تحت تاثیر سنتهای عربی و سنتهای ریشه دار استبدادی شرقی و بین النهرینی نیز بوده است. علاوه بر این تاثیرات بیرونی و میراث برون تمدنی، مباحث پیرامون امکان یا امتناع قیام علیه حاکم و جواز یا عدم جواز آن مستلزم شناخت مبانی معرفت سیاسی اسلامی در زمینه درون دینی و از منظر تجربههای درونی نظام سیاسی اسلامی است. در روند شکل گیری اندیشه سیاسی اسلامی متون موسوم به احکام السلطانیه و متون فقه سیاسی به عنوان مبنایی ترین متون در سامان دادن به اندیشه خلافت، نقش عمدهای داشتند و بر خلاف تصور رایج متونی تفسیرگر نص نبودند، بلکه نمایشی از تلاش دستگاه قدرت حاکمه برای فراهم نمودن نظریات مشروعیت بخش بودند. در این متون، مفهوم خلافت ذیل مفهوم نبوت و به عنوان تداوم کارکرد سیاسی آن قرار گرفت و بر خلاف سنت شکل گرفته در نخستین دهههای سده اول که حق انتقاد و اعتراض از حاکم را برای اتباع به رسمیت میشناخت؛ در این اندیشه متاخرتر، جنبش و قیام علیه حاکم فاقد مبنایی شرعی به شمار رفت و جرم و عصیانی مذهبی تلقی شد. در این نوشتار مفهوم جنبشهای اجتماعی یا طغیان علیه حاکمیت سیاسی در اندیشه سیاسی مسلمانان در قرون اولیه و میانه اسلامی (از آغاز تا پایان دوره خلافت) مورد بررسی قرار گرفته و این پرسش اصلی مورد بحث قرار گرفته است که در اندیشه سیاسی اسلامی بویژه در زمینه اسلام سنی بالیده در دامان خلافت اموی و عباسی چگونه و طی چه فرایندی امکان نظری انقلاب علیه حاکمیت به تدریج به امتناع این امر منتهی شد؟ در پاسخ به این پرسش با استفاده از روش تاریخی و توجه به سیر شکل گیری حوادث و متون فقه سیاسی، نوع نگرش اندیشه سیاسی غالب در زمینه اسلام سنی، درباره امکان یا امتناع جنبشهای اجتماعی (انقلاب مردمی) علیه حاکمیت سیاسی تبیین شده و در کنار این بحث اصلی از باب مقایسه و تطبیق، اندیشههای معارض شیعی و خارجی نیز به اختصار بررسی شده است.
similar resources
امکان یا امتناع جنبش های اجتماعی (انقلاب-های مردمی) علیه حاکمیت در اندیشه سیاسی اسلامی
به رغم آموزه های قرآنی ناظر بر سرشت آزاد انسانی برای تغییر سرنوشت و امکان نظری جنبش های اجتماعی در آموزه های اسلامی، در اندیشه سیاسی متفکران مسلمان و در تاریخ جوامع اسلامی، به استثنای اندیشه سیاسی شیعی و برخی فرق خوارج، اعتراض و طغیان اجتماع علیه حاکمیت امری مذموم و نکوهیده تلقی می شده است. این طرز تلقی رایج در جوامع اسلامی ضمن دربرداشتن شباهت هایی به سنت های جوامع مختلف بویژه جوامع مسیحی و یهو...
full textامکان یا امتناع مصالحه در فرهنگ سیاسی و گفتمان های رسمی جمهوری اسلامی ایران
سازش و مصالحه در فرهنگ سیاسی ما دارای بار منفی بوده و به همین دلیل به هرگونه ندای سازش و مصالحه انگ و بر چسب خیانت زده می شود. واقعیت آن است که جامعه ما در حال حاضر در شرایط مصالحه و آشتی بسر نمی برد و برداشت نادرست از این مفهوم، امکان هرگونه مصالحه را از جامعه سلب می کند. باید توجه داشت که مصالحه سیاسی به عنوان یک کنشگری سیاسی به معنی انفعال و وادادگی نیست. با توجه...
full textفلسفه تطبیقی؛ امکان یا امتناع
فلسفه تطبیقی در دوره معاصر به یکی از مباحث فلسفی جذاب در حوزه مطالعات تطبیقی تبدیل شده است. به نحوی که وقوع چنین فلسفهای سخن گفتن از امکان آن را امری زائد و بیهوده مینمایاند. این نوشتار بر آن است، رهیافتهای متنوع و مختلف درباره امکان یا امتناع فلسفه تطبیقی را بررسی کرده، در پایان با جانبداری از یک رهیافت ایجابی، روش، موانع و فواید آن را به دقت بازکاوی نماید.
full textامکان یا امتناع همگرایی قارهای در آسیا
آسیا به رغم برخورداری از برخی مولفههای قدرت نظیر سرزمین، جمعیت و بازارهای وسیع، سهم اندکی در سیاست و اقتصاد جهانی دهههای گذشته داشته است.با این همه، امروزه قاره کهن از رهگذر توسعه اقتصادی تاریخی خود مجدداً به مرکز تاریخ جهان بازگشته و به عنوان یک بازیگر جهانی از نقشی تعیین کننده در نظام بین الملل برخوردار شده است. همگرایی منطقهای روند و بعدی دیگر از سیاست آسیایی است که به ارتقاء...
full textجهانی شدن اقتصادی؛ امکان یا امتناع گزینه های دیگر (اسلام)
جهانیشدن، نیروی یکپارچهکنندهای است که جامعۀ جهانی را بهسان بافت همگونی در میآورد. این بافت یکپارچه، از یکسو، پدیدهای اقتصادی و دربردارندۀ گردش سرمایه، انتقال فناوری و تجارت کالا و خدمات است؛ از سوی دیگر، ماهیتی غیراقتصادی دارد که گسترش آراء، عقاید، هنجارها و ارزشها را شامل میشود. با رویکردی تبارشناسی به این پدیده میتوان مشاهده کرد که جهانیشدن، ریشه در آراء و اندیشههای مکتب لیبرالیسم...
full textMy Resources
Journal title
volume 2 issue 3
pages 41- 60
publication date 2015-04-01
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023